اصولا هدف از آموزش، انتقال مفهومی از آموزشدهنده به آموزشگیرنده است. این مفهوم میتواند دانش، مهارت، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی یا رفتار و فرهنگ باشد. هر یک از این مفاهیم، روشها و ملزومات خاصی را برای آموزش میطلبند. به عنوان مثال، انتقال دانش از طریق روشهایی همچون آموزش رسمی، تالیف کتاب، تدریس، ارائه و بیان مطالب مورد نظر، امکانپذیر است. در این نوع آموزش باید آموزشها با توجه به سطحی که آموزشگیرنده در آن سطح قرار دارد، شروع شده و مرحله به مرحله به سمت سطوح بالاتر تا اهداف تعیینشده پیش برده شود. آموزش دروس پایه – دروسی که حاوی اطلاعات است – مانند تاریخ و جغرافیا و امثال اینها که عمدتا ماهیت آنها دانشی است را میتوان از طریق این نوع از آموزش، انتقال داد.
نوع دوم آموزش، آموزش مهارت است. در برخی موارد دانش و انتقال آن برای یادگیری کفایت نمیکند. در فعالیتهای مهارتی مانند دوچرخهسواری، نجاری، اعمال جراحی، حل مسأله و بسیاری موارد دیگر، دانستن و به ذهن سپردن اطلاعات مرتبط با موضوع، به معنای توانایی بر انجام یک کار نیست. ممکن است کسی اطلاعات دقیقی در مورد شنا داشته باشد لکن قادر به شناکردن نباشد. لذا در آموزش این نوع از مفاهیم، استفاده از روشهای مهارتی، تمرین، آزمون و خطا، کارآمدی و نظایر اینها ضروری است.
قسم سوم از آموزش، ویژگیهای شخصیتی را مورد هدف قرار میدهد. جنس این نوع از آموزش، با دو نوع آموزشی که پیشتر بیان شد، متفاوت است. به عبارتی توانایی انجام برخی کارها صرفا با دانش و مهارت حاصل نمیشود، بلکه برخی ویژگیهای شخصیتی را طلب میکند که لازم است در انسان وجود داشته و پرورش یافته باشد. به عنوان مثال ممکن است دانش و مهارت شنا کردن در کسی وجود داشته باشد، لکن جرأت و شجاعت این کار در وی نباشد. ویژگیهایی نظیر شجاعت، صبر، اتکا به نفس، توان حل مسأله، خلاقیت، امید، پشتکار، همت و بسیاری ویژگیهای دیگر شخصیتی در این دسته قرار میگیرند. جنس آموزش این مفاهیم بیشتر از نوع پرورش و تربیت است. برای انتقال این ویژگیها، استفاده از روشهای شناختی با محوریت مربی و شروع در سنین پائین ضروری است.
آخرین نوع از آموزشهای یاد شده، مربوط به انتقال رفتار و فرهنگ مورد نظر به یادگیرنده است. رفتارها و فرهنگ یک فرد غیر از دانش، مهارت و ویژگیهای شخصیتی او، به اعتقادات، باورها، دلبستگیها و الگوهای ذهنی او برمیگردد. برای ایجاد یک رفتار در فرد یا تغییر فرهنگ در او، غیر از ارائه دانش و آموزش مهارت و تربیت ویژگیهای شخصیتی، الگوسازی ذهنی، ایجاد باور و دلبستگی نیز لازم است. این کار از طریق وادار کردن فرد به تفکر، نشان دادن نتایج یک رفتار (کارکردها)، چشاندن لذت یک رفتار به فرد و قرار دادن او در جوی هدایتکننده به سمت رفتارها و فرهنگهای مورد نظر، امکانپذیر است.
از آنچه در مورد این چهار هدف آموزش بیان شد مشخص میشود که تعیین هدف آموزش (اعم از تعلیم و تربیت)، در انتخاب روش، تعیین شرایط و مفروضات آن اهمیت جدی دارد. ضمنا شناخت مخاطب، ویژگیها و داشتههای او نیز در انتخاب روش درست آموزشی، نقشی کلیدی دارد.
آنچه عمدتا در سیستمهای آموزشی فعلی کشور پیگیری میشود، انتقال دانش و در برخی موارد محدود ارتقای مهارت است و متأسفانه آموزش و پرورش ویژگیهای شخصیتی، رفتارها و فرهنگ مغفول مانده است. از آنجا که در آموزش مفاهیم دینی و اعتقادی، هدف صرفا انتقال یک دانش به مخاطب نیست و هدفی والاتر یعنی تغییر رفتارها و ویژگیهای شخصیتی فرد نیز مدنظر است، استفاده از روشهای متداول انتقال دانش که در دروس دانشی مورد استفاده قرار میگیرد، کافی نیست. موضوع آموزش عقاید و پرورش دینی موضوعی گسترده است که صاحبنظران زیادی به آن پرداختهاند. در این نوشته قصد بر آن است با توجه به شرایط موجود در سیستمهای آموزشی حاکم در جامعه و ویژگیهای استعدادهای برتر کشور، که توانمندیهای ذهنی و خدادادی بیشتری نسبت به متوسط جامعه دارند، بررسی مختصری در مورد روشهای آموزش اعتقادات و آموزشهای دینی انجام گیرد.
برای آموزش مسائل اعتقادی و دینی به استعدادهای برتر و نخبگان، باید به عوامل مختلفی مانند سن، شرایط خانوادگی، محیط آموزشی، میزان زمانی که در اختیار آموزشدهنده قرار دارد، مهارتهای افراد خصوصا مهارتهای ذهنی و تحلیلی، میزان معلومات دینی و اعتقادی و بسیاری عوامل از این دست توجه داشت. این عوامل باعث میشود برای هر فرد یا هر مجموعه نخبگانی روشی مناسب باشد که با دیگر افراد و مجموعهها متفاوت است. لکن اصولی بر آموزشهای اعتقادات به نخبگان حاکم است که با توجه به ویژگیهای عمومی این افراد قابل ارائه و پیگیری است. در ادامه برخی از این اصول و دلایل اهمیت آنها مورد توجه قرار گرفته است. البته مخاطب افرادی که وارد حوزههای دینی و فقهی شدهاند، نمیباشد بلکه آموزش عمومی اعتقادات مد نظر است. استعدادهای برتر از آنجا که توانمندیهای ذهنی و فکری بالاتری نسبت به سایر افراد جامعه دارند، مسائل را سریعتر میفهمند و در فعالیتهای فکری ویژگیهایی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
-
- سرعت انتقال: که باعث میشود یک مطلب را سریعتر بتوان به آنها انتقال داد.
- خستگی از تکرار: این موضوع باعث شده بسیاری از شیوههای رایج که مبتنی بر تکرار مفاهیم است، باعث دلزدگی آنها شود.
- قدرت انتزاع: این ویژگی به قدرت فهم مفاهیم از مصادیق و استخراج قوانین و الگوها از موارد متکثر اشاره دارد.
- قدرت بسط: این خاصیت عکس خاصیت بالاست و باعث میشود فرد قدرت تعمیم یک قانون یا الگو را به مصادیق متعدد و با شرایط مختلف و گوناگون داشته باشد. لازم به ذکر است مهارتهای استفاده از این خاصیت نیز بسیار حائز اهمیت است که ضرورت دارد برای پرورش آن برنامه وجود داشته باشد که از بحث این نوشته خارج است.
- جستجوگری و کنجکاوی: علاقه به یافتن پاسخ سئوالات خصوصا سئوالات پیچیده و دقت به ظرایف و نکات پنهان در پدیدهها و موضوعات مختلف در این افراد بیشتر است.
- درگیری ذهنی با موضوعات و سوالات: معمولا ذهن استعدادهای برتر در صورتی که با موضوعی درگیر شود حتی به صورت ناخودآگاه به آن پرداخته و تا نتیجهگیری ذهنی به آن مشغول میباشد به اصطلاح ذهن این افراد، با موضوعات ویروسی میشود.
- تناقضگریزی: تحمل تناقض در یک کار برای این افراد سخت است و نمیتوانند تناقض را بپذیرند. تناقض بین حرفهای مختلف یک فرد یا صنف، تناقض بین حرف و عمل افراد و حتی تناقض در ذهن خودشان را نیز نمیتوانند تحمل کنند. لذا عمدتا یا در تلاش برای تطابق عمل با اعتقادات هستند یا انتطباق ذهن و باورها با عمل !!!
- بندبازی ذهن: به غیر از موارد خاصی که تسلط خوبی بر فعالیتهای ذهنی خود دارند، در اکثر این افراد ذهن سیال هر زمان به موضوعی مشغول است و از شاخهای به شاخهای میپرد. توانمندی تحلیل موضوعات مختلف و حساسیت بیشتر به موضوعات پیرامونی، باعث تشدید این ویژگی میشود.
- درک تدریجی و مرحلهای بدون ورودی: در بسیاری موارد، فهم اولیه از یک موضوع در ذهن این افراد به تدریج و مرحله به مرحله تکمیل میشود. به عبارتی آنچه پس از گذشت زمان نسبت به یک موضوع در ذهن این افراد شکل گرفته است، میتواند بسیار متفاوت از زمان مواجهه با موضوع یا آموختن آن باشد. البته این وقتی صادق است که موضوع مدنظر دغدغه ذهنی این افراد شود. به طور کلی در بسیاری از این افراد، یادگیری فرایندی است که شروع آن با آشنایی با موضوع یا ایجاد یک ایده در ذهن بوده و ادامه آن به صورت ضمنی و تدریجی در ذهن اتفاق میافتد.
- حفظ ساختار و قوانین به جای حفظ محتوا: در بسیاری از موارد این افراد کمتر علاقهای به حفظ یک مطلب دارند. لکن قالبها، الگوها و قوانین حاکم بر مطالب خوب در ذهن ماندگار میشود و قدرت تولید مجدد مفاهیم، براساس قوانین ساختارها و کُدهای موجود از موضوع در این افراد وجود دارد. به عنوان مثال حفظ یک شماره تلفن در این افراد میتواند با توجه به قوانین و نسبتهای حاکم بین اعداد باشد نه حفظ خود شماره تلفن. همچنین است حفظ مثلا یک شعر که ممکن است با قافیه، موضوع و وزن باشد و شعر دوباره باز تولید شود. لذا ممکن است یادآوری یک موضوع خصوصا با گذشت زمان، طولانیتر شود ضمنا چیزی که به یاد میآید ممکن است تطابق کامل با عین موضوع به خاطر سپرده شده نداشته باشد، لکن از قوانین و ساختارهای کلی پیروی میکند!!!
- قدرت دفاع از باورها: عمدتا این افراد قدرت اثبات باورها و دفاع از اعتقادات خود را دارند و به دلیل قدرت ذهنی، قدرت تحلیل و استدلال، در اثبات باورها کمتر دچار مشکل میشوند و به طرق مختلف در اطرافیان خود این باورها و استدلالات را با دلایلی عقلی و منطقی (یا به ظاهر عقلی و منطقی) ترویج مینمایند. البته طبیعی است که این به معنای درست بودن اعتقادات آنها نیست بلکه ضعف قدرت ذهنی مخاطب، باعث برتری آنها در مباحثات است. درستی یا نادرستی گفتهها در هماوردهای مبسوط نخبگانی مشخص میشود که غالبا چنین مجادلاتی، در شرایط عادی پیش نمیآید.
- تعصب نسبت به اعتقادات بیان شده: به دلیل تناقضگریزی، این افراد تصورشان در مورد مخاطب نیز همین طور است. این موضوع دو نتیجه دارد یکی محافظهکاری در بیان صریح نظراتی که هنوز به صحت آن مطمئن نیستند و دیگری تعصب و دفاع نسبت به آنچه اظهار داشتهاند و به آن شناخته شدهاند. در چنین افرادی ابراز و اقرار به تغییر یا با تغییر محیط همراه است یا با روندی بسیار نرم و با بازخورد گرفتن از محیط و اطمینان از فراموشی تصاویر قبلی ایجاد شده از فرد. این نکته در آموزشهای اعتقادی بسیار قابل توجه است.
- عواطف و احساسات قویتر: در بسیاری از تحلیلها انسانهای باهوش عاطفیتر و حساستر شمرده میشوند. این موضوع میتواند به دلیل حس قویتر و درک بالاتر نسبت به محیط پیرامون باشد. این ورودیهای قویتر به همراه قدرت پردازش و فرآوری ذهنی بالاتر، فرد را نسبت به دیگران، محیط و موضوعات حساستر و عاطفیتر جلوه میدهد. لذا ممکن است این حساسیت و عاطفی بودن جنبههای روحی و روانی نداشته باشد و ناشی از ورودیهای قویتر و تمرکز و تحلیل بهتر باشد. به صورت تجربی میتوان گفت در محیطهای نخبگانی و در جمع استعدادهای برتر، وابستگیها، مهر و آشتیها، دلبستگیهای کوتاهمدت و عمیق بیشتر دیده میشود.
- ایدهآلیستی: اغلب این افراد نگاههایی ایدهآلیستی دارند و خواهان مطلوبیت کامل هستند. به همین دلیل غالبا موضوعات و ایدهها را در ذهن پرورانده و به یک نقطه مطلوب ایدهآل میرسانند. به دلیل فاصله زیاد این ایدهها و افکار، عملی کردن آنها، کار سختی است. ضمنا حین عمل به دلیل تغییر و رشد فکری و بالارفتن سطح ایدهآل ذهنی، فکر و ایدهی قبلی که در حال عملی شدن و آمدن به دنیای واقعی است، جذابیت خود را از دست میدهد. این موضوع عدم پشتکار را که قبلا ذکر شد دامن میزند.
- پذیرش کل و تعمیم به زیر مجموعه: این موضوع و ویژگی در آموزش اعتقادات نقشی کلیدی دارد. به عبارتی اعتقاد به اجزا بدون اعتقاد به کل در افراد نخبه کمتر اتفاق میافتد. به عبارتی ابتدا پذیرش یک کل و سپس اعتقاد به اجزا اتفاق میافتد لذا پرداختن به اجزای بدون مبنا نمیتواند قانعکننده باشد. ضمنا قدرت تشخیص عدم انطباق مصادیق با کل و اصول پذیرفتهشده وجود دارد که باعث میشود مشکلات و نقص مصادیق و اجزا بدون دلیل به اصل و کل بازگردانده نشوند. این ویژگی به قدرت بسط، انتزاع و تحلیل بالاتر این افراد برمیگردد. این ویژگیها که قبلا بیان شد برای نخبگان، رفتارها و شرایطی را پیش میآورد که عدم توجه به آنها میتواند باعث عدم توفیق در امر آموزش خصوصا آموزشهای مرتبط با اعتقادات، رفتارها و باورها شود. نکته کلیدی در تفاوت آموزشهای اعتقادی با سایر آموزشها این است که فهم و پذیرش آموزههای اعتقادی مستلزم عمل به آنها است که در غیر این صورت، باعث تناقض حرف و عمل میشود که چنانچه قبلا بیان شد تحمل این تناقض در افراد مستعد و توانمند مشکل است. حال آنکه در آموزش سایر مسائل، مثل دروس ریاضی و فیزیک و تاریخ و امثال آن، فهم و درک یک مطلب یا قانون مستقیما مستلزم تغییر در رفتار و عمل نیست لذا ظرائف بسیاری در آموزشهایی که مستلزم تغییر در افراد است، وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
بر اساس موارد فوقالذکر مواردی در خصوص آموزش اعتقادات به استعدادهای برتر و نخبگان در قالب نکات هادی ارائه میگردد.
-
- در سنین پائینتر – دوران ابتدایی و راهنمایی – لازم است بر روی دلبستگیها و عواطف این افراد تمرکز شود. روشهای غیرمستقیم مبتنی بر فردمحوری، ایجاد بستر زندگی دسته جمعی با سبک دینی اسلامی، انتقال لذت این روش زندگی با پر رنگ کردن مطلوبیتهای آن، هدایت سیستمهای اعتباریابی کودکان و نوجوانان به سمتی که به واسطه رفتارهای دینی اعتبار پیدا کنند و نظایر این روشها در این سنین مناسب و مطلوب است و لازم است متناسب با سن و عمق باورهای مذهبی افراد، مبانی عقلی و منطقی رفتارها و نگرشها به آنها منتقل گردد.
- در سنین نوجوانی که استقلال ذهنی، کم و بیش در این سنین شکل میگیرد و گروهها و تعصبات گروهی بروز میکنند، ایجاد گروههای هدایت شده، حمایت یا رد آموزههای خانواده به صورت استدلالی (برحسب اینکه خانواده آموزههای صحیح دینی دارند یا نه) و مطلوبیت ایجاد کردن برای عضویت در گروههایی با ساختارهای مذهبی میتواند مفید باشد. تمرکز بر اردوهایی با اهداف غیر مستقیم خصوصا اردوهای گشت و گذار در طبیعت که فضای فکر کردن در آنها فراهم است در این ایام مناسب خواهد بود.
- در اواخر دوران راهنمایی و اوایل دبیرستان پر رنگ کردن الگوهایی نزدیک از نظر سنی (با چند سال سن اختلاف) که بواسطه هزینه کردن برای اعتقادات اعتبار کسب کردهاند میتواند قلههای ذهنی این افراد را تعیین نماید (نمونههایی ساده مثل فردی که وسط جلسه المپیاد جهانی برای نماز بیرون میرود، فردی که در عین توانایی به کشورش برمیگردد، کسی که طلای المپیاد دارد و میگوید اگر بسم الله گفتن را در ابتدای حل مسأله، فراموش نکند، آن مسئله برایش حل میشود، فردی که قید پول و اعتبار را زده و با همه تواناییها در یک منطقه محروم مدرسه دایر کرده، تیم روباتیکی که بدون روضه کار نمیکنند، شاعری که در سن پائین مورد تشویق رهبری است و امثال اینها که باید متناسب با علایق و توانمندیهای افراد برایشان بیان گردد.) لازم است بستر تعامل متقابل و چهره به چهرهی افراد با این الگوها فراهم شود و روابط میانمدتی بین آنها شکل گیرد. نکته اینجاست که فرد باید گزینهها و مسیرهای مطلوب متعددی را ببیند و برای خود متصور باشد تا در شرایط تصمیم بتواند با توجه به شرایط روحی، روانی و اعتقادی خود تصمیم صحیحی را اتخاذ نماید. متأسفانه الگوسازی در بعد معنوی به خلاف الگوسازیهای مادی در یک نگاه و یا با یک بیان، شدنی نیست و باید فرد با موضوع و الگو ارتباط برقرار کند و آن را ازنزدیک تجربه و لمس کند، این موضوع حتما باید مدنظر طراحان سیستمهای آموزش نخبگانی قرار گیرد.
- با توجه به ویژگی درگیری ذهنی استعدادهای برتر با موضوعات در سنین دبیرستان، ایجاد سئوال برای آنها در این دوران کلیدی است. لکن سوالات باید از لایه کلان مبتنی بر عقل و شامل پیچیدگی باشد. ایجاد شرایط جدی پاسخگویی به شبهات مطرح شده و این افراد را در موضع مدافع قرار دادن در طرح سوالات حائز اهمیت است، چرا که همانطور که در ویژگیهای این افراد ذکر شد توان دفاع این آنها بالاست و حین دفاع از یک موضوع، استدلالات و تحلیلهای لازم در ذهن آنها تولید میشود و اولین کسی که از این چالش منتفع میشود خود فرد است. به این منظور رصد رفتاری و ایجاد شبهه در رفتارهای مثبت این افراد بسیار مفیدتر است تا اشکال کردن به رفتارهای منفی آنها !!! در افرادی که اصطلاحا تیزهوش خوانده میشوند، عمده استدلالات، اعتقادات و بنیانهای ذهنی در شرایط خاص و تحت فشار شکل میگیرد نه در فعالیتهای آموزشی و فکری معمولی. شاید یکی از دلایل رشد نخبگان در انقلاب و جنگ همین باشد.
- همانطور که در ویژگیها ذکر شد، انجام کارهای به اصطلاح کارهای عجیب و غریب و کارهایی که دیگران کمتر به آنها روی میآورند، در نخبگان بیشتر است. شروع این رفتارها از سنین راهنمایی و دبیرستان است هزینه کردنهای نامحدود برای یک سری کارها که بعدا و در طول زندگی به قلههای زندگی این افراد بدل شده و مدام به آن رجوع میکنند و سوق دادن این هزینهها به سمت کارها و رفتارهای ارزشی، تا حدود زیادی این افراد را در آینده بیمه خواهد نمود. این سوق دادن از طریق تعریف کارهای نخبگانی پچیده و مشکل، تعریف رفتارهایی خلاف جهت جریان آب، فعالیتهای تیمی مقطعی (خانه تیمی)، سپردن مدیریت به این افراد، ایجاد راههایی برای استقلال مالی پیش از دیگران، قرار دادن آنها در کار انجام شده از طریق تعریف یک کار به اسم یک فرد یا یک تیم که دفاع از این عنوان برای آنها حیثیتی شود و امثال این روشها خصوصا در سنین دبیرستان و اوایل دانشگاه بسیار مفید خواهد بود. این نوع کارها بر هدایت بلندپروازیها و ساخت تصویر ذهنی این افراد نسبت به آینده خودشان تمرکز دارد. در سالهای اول دانشگاه و حتی در استعدادهای ویژه در دوران دبیرستان، تخصیص این افراد به پروژههای واقعی نخبگانی که سبک کاری آن دینی و روحیه حاکم بر فضای تیمها ارزشی است کمک بسیار بزرگی به تعلق این افراد به ارزشها، اصول و نظام خواهد نمود.
- در آموزش اعتقادات درقالب دورههای آموزشی که در سیستمهای نخبگانی برگزار میشود، میتوان دو نوع دوره و کلاس را تصور نمود. اول دورههایی که عمدتا به صورت داوطلبانه و براساس احساس نیاز افراد مذهبی و مقید شکل میگیرد که موضوعی است که جای بررسی و بحث جدی دارد و فعلا موضوع این بند نیست. دوم دورهها و آموزشهایی است که متناسب با برخی فرصتهای رسمی و غیررسمی ایجاد میشود و قصد آموزش اعتقادی به گروههای نخبگانی را دارد که در این گروهها اقشار مختلفی از نظر اعتقادی حضور دارند. ویژگی این دورهها این است که زمان محدودی در اختیار آموزشدهنده است، افراد متفاوتند و معمولا حضور آنها در دوره اختیاری نیست. البته در مورد برخی دورهها که ماهیتی غیراعتقادی دارند و براساس میل مخاطبان و علاقه آنها ایجاد شده نیز میتوان آموزشهای غیر مستقیمی را ترتیب داد که به صورت ضمنی در ارتقاء سطح اعتقادات افراد مؤثر باشد. در هر صورت در ادامه برخی نکات در خصوص روشها و محتوای مناسب برای این دورهها ارائه شده است:
- در اصول عقاید باید تا حد امکان سطوح بالاتر اعتقادی نظیر توحید صفات خدا و نشانههای او آن هم از طریق ایجاد سئوال و به جهت بازکردن پنجرهای جدید پیش چشمان افراد طرح گردد. تمرکز بر عقایدی همچون عدم تأثیر هیچ موجودی در عالم غیر خدا، محصور نبودن خدا در زمان و مکان، اثرات اتصال به این منبع به عنوان صاحب همه ارادهها، نمونههای حاصل از اتصال به خدا، ذکر نمونههایی که از بشر سر زده لکن بدون عنایت خداوند ممکن نبوده است و امثال این موارد. در حقیقت در این نوع آموزهها باید به دادن سرخطها توجه شود و ذهن افراد با موضوعات درگیر شود. سایر اعتقادات مثل نبوت، معاد، امامت و ولایت با اتصال به خداوند در این قشر نفوذ بیشتری خواهد داشت. پذیرش زیرمجموعههای یک اعتقاد کلان که در ویژگیهای این افراد گفته شد اهمیت این نکته را آشکار میسازد. لذا اتصال اعتقادات به یک نقطه کلیدی که به نظر توحید و ولایت خداوند است، اثر و جذابیت بیشتری برای این قشر خواهد داشت. ضمنا عدم تعیین مسیر تفکر و تنها ارائه سرشاخههای فکری ضروری است چرا که ممکن است مسیر فکری این افراد متفاوت بوده و نبود فرصت لازم برای تبیین مسیر فکری مد نظر، به اصل موضوع ضربه بزند.
- استفاده از تناقض گریزی و ایجاد سوال پیش روی فکر حاکم بر ذهن این افراد روشی بسیار مطلوب است و میتواند جریان فکر، آموزش و تحلیل ذهنی را بعد از کلاس و دوره نیز امتداد دهد. موضوعاتی مثل موارد زیر میتواند جرقههای مفیدی در ذهن این افراد ایجاد نماید.
- تفاوت در تولید علم و کشف علم: اعتقاد به اینکه همه چیز را خدا میداند (باز هم اتصال به مبدأ و نقطه مرکزی) و فعالیتهای بشر در جهت کشف علمی است که وجود دارد نه ایجاد چیزی که وجود ندارد. بنابراین روش کشف با تولید متفاوت است. ضمنا تلاش علمی یکی از راههای کشف است. هر راه دیگری که بتواند باعث شود صاحب این علم پرده از آن بردارد میتواند منجر به فهم یافتههای جدید شود. لذا میتوان از روشهای دیگری استفاده نمود که موجبات اعطای علم از مبداء آن را فراهم کند. تقوی، عدالت، خلوص نیت و قیام برای خدا را میتوان در قالب این موضوع بیان نمود که بحثهای دنبالهدار فردی و اجتماعی را به دنبال خود خواهد داشت.
- تفاوت آرامش و آسایش: یکی از موضوعاتی که استعدادهای برتر را رنج میدهد اختلال آسایش آنها در صورت حرکت بر مبنای ایدهآلها و اعتقادات آنهاست. تبیین اینکه آرامش با آسایش متفاوت است و مبنای موفقیت، آرامش میباشد نه آسایش، نکتهای کلیدی است و متاسفانه فضای حاکم بر جامعه باعث شده به صورت طبیعی افراد خیلی متوجه این موضوع نباشند. اینکه ممکن است فردی در عین آسایش آرامش نداشته باشد یا کسی در اوج سختی مشکلات آرام باشد، نکتهای کلیدی و راهبردی است. این موضوع در بسیاری از مشکلات و چالشها برای افراد نقطه آرامش بوده و راهگشاست و توجیهکنندهی (البته نه توجیه بیمبنا) بسیاری از تناقضاتی است که در مسیر رشد و حرکت به سمت ایدهآلها در ذهن افراد توانمند و مستعد پیش میآید. ذکر مثالهای کاربردی، ملموس و نزدیک میتواند در این راستا کمک نماید. از این مدخل میتوان به عوامل آرامش و مبانی اعتقادی آن نیز ورود کرد.
- عدم وجود نسبت مستقیم بین کار و روزی: عمدتا یک نسبت بین کار و درآمد (روزی) به صورت پیشفرض در ذهن انسانها وجود دارد که رابطه درست و صحیحی نیست. این رابطه در بسیاری از مواقع، موجب اتخاذ تصمیمات اشتباهی شده و نتایج غلط آن به جای اینکه به این ارتباط نادرست نسبت داده شود به عواملی منتسب میشوند که جهت فکری افراد را منحرف میکنند. این موضوع که کار و روزی دو محور تقریبا مستقل هستند (هرچند از جنبههایی به هم مرتبطند)، کار وظیفه مخلوق است و روزی بر عهده خالق و لزوما نسبتی مستقیم بین این دو وجود ندارد، موضوعی است که فهم و باور آن ساده نیست، لکن با توجه به قدرت انتزاع، تحلیل و استنتاج بالای ذهنهای توانمند، باز کردن این پنجره پیش روی آنها و باز اتصال به مبدأ هستی و قواعد بالادستی حاکم بر نظام هستی میتواند در جریان زندگی و حین بروز اتفاقات باعث تحلیلهای درست، تقویت شکرگزاری و توکل در این افراد شود. ضمنا توجیهکنندهی برخی کاستیها و کم و زیاد شدنهای روزی برای این افراد خواهد بود که این تناقضات را با توجیهی ارزشی، استدلالی و اعتقادی از ذهن آنها رفع مینماید. موضوع مدخل ورودی بسیاری از مباحث و قابل تعمیم از مادیات به روزیهایی نظیر علم، دوست، خانواده، فرزند و نعمات گوناگون مادی و معنوی است که به کل دیدن سیستم هستی که خواسته ذهن افراد مستعد و توانمند نیز هست کمک شایانی خواهد نمود.
- نگاه کلنگر مراتبی در مقابل نگاه خطی چندجملهای: در حال حاضر و متأثر از نگاه غربی و مادی به زندگی، مطلوبیتهای زندگی به صورت یک تابع چندجملهای که بین جملات آن جمع جبری وزندار وجود دارد، تصور میشود. به عنوان مثال مطلوبیتهای مادی و معنوی در عرصههای مختلف باهم جمع میشوند همه چیز قابل تبدیل و معامله فرض میشود که عمدتا هم معیار و استاندارد مقایسه، ارزش مالی یک مطلوبیت است. این تابع مطلوبیت مبنای بسیاری مقایسهها و تصمیمات در زندگی انسان است. اینکه چقدر هزینه میکنی و چقدر فایده میبری با یک دید مسطح، دیدگاهی است که نگاه مادی به زندگی آن را ایجاد کرده است. این نوع نگاه علاوه براینکه باعث انحراف در تصمیمات خواهد بود در بسیاری موارد تناقضاتی لاینحل را نیز در ذهن انسان به وجود خواهد آورد. در مقابل این نوع نگاه، دیدگاه اسلام به زندگی در قالب یک کل سطحبندی شده و مراتبی است که سطوح مختلف را نمیتوان باهم سنجید و معامله نمود. اینکه اعتقادات با مسائل مالی قابل سنجش نیست، اخلاق قابل معامله نیست، جان و حقوق انسانها با مسائل مالی قابل سنجیدن نیست و بسیاری مسائل از این دست، مواردی است قابل استدلال، عقلانی و جذاب خصوصا برای ذهنهای قوی که دنبال یافتن الگوهایی منسجم برای تحلیل موضوعات هستند. این موضوع به عنوان سبک زندگی مادی و سبک زندگی اسلامی و تفاوتهای الگویی (که به صورت ریاضی نیز قابل بیان است) موضوعی است که هم جذابیت لازم را دارد هم معیار و الگویی کاربردی برای استعدادهای برتر خواهد بود که در مقاطع تصمیم بتوانند از آن بهره ببرند از این موضوع نیز شاخههای متعددی قابل استحصال است که هم اعتقادی است و هم کاربردی. از جمله شاخههای کلیدی، تجزیهناپذیری مفهوم موفقیت در انسان و عدم امکان حرکت به سمت کمال در یک حوزه در عین سقوط در موضوعات دیگر است. در حقیقت با این فکر در صورت حرکت به سمت کمال شکستها و مشکلات رشددهنده و در صورت سقوط و تنزل، موفقیتهای ظاهری مایه بدتر شدن وضعیت خواهند بود. شاخصهای کلان موفقیت و سطحبندی شکستها و موفقیتها، ذکر مثال و مواردی نظیر اینها به بیان این بحث کمک خواهد نمود.
- وجود قوانین حاکم بر عالم بالاتر از قوانین عالم طبیعت: فهم قوانین و تعمیم آنها به رویدادها و مصادیق در زندگی روزمره، از ویژگیهای ذهنهای توانمند است. با توجه به اینکه نوع زندگی امروز، آموزشهای کلاسیک، جریان سریع زندگی و رسانهها ذهنها را طوری شکل دادهاند که غیر از قواعد طبیعی و مادی در آنها جایگاه نداشته باشد. تبیین این موضوع که قوانینی در عالم امکان، ساری و جاری است که بالاتر از عالم طبیعت و ماده است و اغلب قوانین حاکم بر آن میتواند بسیاری تناقضها، بدفهمیها و مشکلات ذهنی را رفع نماید. مثالهایی از بروزات عینی این قوانین حتی توسط افراد غیر معتقد به اسلام مثل مرتاضها و امثال آنها باورپذیری این موضوع را بیشتر مینماید. دادن کلیدهایی از این قوانین و سنتهای حاکم بر عالم که حساب و کتابهای مادی لزوما قادر به تحلیل اتفاقات مبتنی بر آنها نیست و این موارد پنجرهای در مقابل افراد باز خواهد نمود که هضم بسیاری از پدیدهها و تصمیمگیری در خیلی از شرایط برای آنها سهلتر شود. باید توجه شود تمرکز بر روی فقط برخی مصادیق و عدم استدلال منطقی نوع حاکمیت این قوانین میتواند منحرفکننده باشد. ضمنا توجه به این نکته که قوانین حاکم بر طبیعت هم در جای خود اهمیت دارند و بخشی از قوانین نظام هستی هستند نیز کلیدی است.
- یکی از ویژگیهایی که در افراد مستعد ذکر شد قابلیت دفاع، استدلال و توجیه آنهاست که اگر منحرف شود علاوه بر خود آنها میتواند برای حوزه نفوذ آنها نیز مضر باشد. از دلایل انحراف این ویژگی پیروی استدلال و منطق این افراد از عملکردشان است. به عبارتی وقتی فرد عملی را انجام میدهد یا برعکس قادر به انجام کاری نیست شروع به توجیه یا استدلال عمل خود مینماید. فهم این نکته که ناتوانی در به عمل رساندن یک اعتقاد نباید منجر به انکار آن شود موضوعی است که در صورت فهم آن میتوان از بسیاری از مشکلات جلوگیری نمود. تمرکز بر تبیین نتایج و اثرات بد مشکلات اعتقادی انکار نسبت به ناتوانی در عمل، بیان قابلیت اصلاح عمل و دشواری اصلاح اعتقادی، عقوبت انکار و سختی آن نسبت به تقویت عمل و مواردی که باعث شود افراد در صورتی که قادر به عمل به اعتقادی نبودند آن را انکار نکنند نکتهای کلیدی است. از طرف دیگر دادن راهکارهایی مثل بیان اعتقادات، اتصال به خوبان، مؤانست با افراد معتقد که باعث میشود عمل به مرور طبق اعتقادات اصلاح شود، میتواند در نزدیک کردن عمل به اعتقادات کمک کند. در ارائه این موارد نکته ظریفی وجود دارد که نباید بیان این مطالب باعث کوچک شدن انحرافات عملی در افراد شود که استناد به آیه «ثم کان عاقبه الذین اسأوا اسرءا ان کذبو به آیات الله و کانوا بها یستهزؤن» و امثال آن در این مورد بسیار کلیدی است. در حقیقت این مطالب باید در جهت بزرگ کردن مشکلات اعتقادی و جلوگیری از انکار باشد نه کوچک کردن انحرافات عملی و اباحهگری که بگویند اصل اعتقاد است و نیت و عمل اهمیتی ندارد.
- علاوه بر این موارد که رویکردها و جهتگیریهای ذهنی را اصلاح نموده و به این افراد ابزارهای تشخیص، تصمیمگیری و انتخاب میدهد برخی موارد دیگر نیز لازم است که در شرایط دیگر به کار میآید. یکی از مواردی که حین عمل کردن برای انسان لازم است ابزارهایی است که درستی و نادرستی عمل را مشخص میکنند. این ابزارها و رهنمودها در قالب احکام نمود پیدا میکنند و هر آیین و مذهبی حسب جهانبینیها و اصول خود، احکامی را در عرصه عمل به پیروانش ارائه میکند. در شریعت ما نیز احکام توسط فقها در رسالههای توضیح المسائل و منابع دیگر نظیر استفتائات جمع شده است. نکته اینجاست که بیان مصداقی و جزئی این احکام میتواند خستهکننده، غیراستدلالی و غیراقناعی، چالش برانگیز و غیرکاربردی باشد. این موضوع یکی از علل مهم دلزدگی نخبگان و استعدادهای برتر از دورههای احکام و اعتقادات و مجالس اینچنینی است، به جای ارائه احکام، دادن مبانی شناخت هنگام عمل که اصول فقه را شامل میشود میتواند بسیار کاربردیتر باشد. البته در این اصول هم بعضی کلیدیترند. ویژگیهای این اصول عبارتند از:
- کلی بودن و قابلیت تسری دادن بر موضوعات متعدد
- عدم امکان سوء برداشت در حد امکان
- سطح بالا بودن و عدم تناقض در سایر اصول
- قابل استفاده بودن برای افرادی که متخصص علوم دینی نیستند
برخی از این اصول عبارتند از:
-
- الاذن العام لا ینافی المنع الخاص
- الاذن فی الشی ء اذن فی لوازمه
- الالتزام فی الشی ء التزام فی لوازمه
- الامور بمقاصدها
- البقاء اسهل من الابتداء
- حرمه الاعانه علی الاثم و العدوان
- رجوع الجاهل الی العالم
- الاضطرار لایبطل حق الغیر
- المیسور لا یسقط بالمعسور
- نفی السبیل للکافرین علی المؤمنین
- وجوب دفع الضرر المحتمل.
- یتحمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام
- یقدم حق الناس علی حق الله
- الیقین لا یزول بالشک
- لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام
- لا یدفع الضرر باضرار الغیر
- ما اجتمع الحلال والحرام الا وقد غلب الحرام
- ما جاز بعذر بطل بزواله
- ما حرم فعله حرم طلبه
- المعروف عرفا کالمشروط شرطا
- قسم دیگری از مفاهیم و مبانی دینی و ارزشی که در مراحل زندگی این افراد مورد رجوع قرار میگیرد و سرخطهایی را برای هدایت تفکر و سبک زندگی در اختیار آنها قرار میدهد، موضوعاتی هستند که به سازماندهی ذهن، توانمندسازی در مباحثه، مشاوره و تفکر کمک مینمایند. از جمله ویژگیهای این موضوعات عبارتند از:
- کاربردی بودن در هنگام تفکر و برنامهریزی برای زندگی
- قابلیت ترکیب و تولید مفاهیم جدید
- متنوع به نحوی که در شرایط مختلف بتوان از آنها استفاده نمود
- قابلیت ارائه و جذابیت برای مخاطب (از آنجا که این افراد مورد مراجعه و توجه هستند ابزارهایی که در ارائه و بیان به آنها کمک کند میتواند خود آنها را نیز هدایت کند.)
- …
با توجه به این موارد برخی نکات کلیدی که در آیات قرآن، کلمات قصار و احادیث معصومین علیهم السلام آمده است میتواند بسیار مفید باشد. برخی دستهبندیها و نمونههایی از این متون متناسب با آنها ذیلا اشاره شده است.
-
- وقت، زمان و برنامهریزی: این موضوعی است که بسیاری از افراد توانمند با آن درگیر هستند و عمدتا احساس عدم بهرهوری، کم استفاده کردن از وقت و بیبرنامگی در آنها خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی وجود دارد. ضمن اینکه نظر مشاوران در این حوزه کمتر برای آنها جذابیت دارد. با توجه به تفکرات غربی مبتنی بر انسانمحوری که بر مشاورههای رایج حاکم شده است، توسعه مفاهیم ذکر شده میتواند اصلاحکننده شیوههای مشاوره نیز باشد چرا که عمدتا همین افراد توانمند و نخبگان هستند که مورد مشاوره قرار میگیرند. برخی جملات کلیدی در این مورد که باید به آنها پرداخت عبارتند از:
- ما فات مضی و ما سیأتیک فاین قم فاغتنم الفرصه بین العدمین
- و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا و اعمل لاخرتک کانک تموت غدا
- الایام ثلاثه، فیوم مضی لایدرک و یوم الناس فیه فینبعی ان یغتنموه،و غد انما فی ایدیهم امله
- إن لربکم فی ایام دهرکم نفحات، ألا فتعرّضوا لها
- …
- وقت، زمان و برنامهریزی: این موضوعی است که بسیاری از افراد توانمند با آن درگیر هستند و عمدتا احساس عدم بهرهوری، کم استفاده کردن از وقت و بیبرنامگی در آنها خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی وجود دارد. ضمن اینکه نظر مشاوران در این حوزه کمتر برای آنها جذابیت دارد. با توجه به تفکرات غربی مبتنی بر انسانمحوری که بر مشاورههای رایج حاکم شده است، توسعه مفاهیم ذکر شده میتواند اصلاحکننده شیوههای مشاوره نیز باشد چرا که عمدتا همین افراد توانمند و نخبگان هستند که مورد مشاوره قرار میگیرند. برخی جملات کلیدی در این مورد که باید به آنها پرداخت عبارتند از:
بدیهی است که نوع پرداختن به این موضوعات در کلاسها و دورههای آموزشی برای نخبگان و شیوه بیان آنها در میزان تأثیرشان بسیار کلیدی است که توضیح آن مجالی دیگر طلب میکند.
-
- همت، اراده و پشتکار از مسائلی است که هم نیاز استعدادهای برتر است هم نظامدهنده ذهن آنها. تبیین درست جایگاه و قدر همت و پشتکار برای این افراد ضرورت دارد. بیان روشهای جلوگیری از ابتر ماندن تصمیمات و کارها، دلسردی و افسردگی و ایجاد مانع در چرخه تصمیم تا عمل نیز مکمل این نکات خواهد بود. نمونههایی از جملات کلیدی در این حوزه در ادامه آمده است.
- قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ
- مَن دَنَت هِمَّتُهُ فَلا تَصحَبهُ
- مَن شَرُفَت هِمَّتُهُ عَظُمَت قِیمَتُهُ
- مَن أظهَرَ عَزمَهُ بَطَلَ حَزمُهُ
- اظهار الشیء قبل ان یستحکم مفسده له
- ان الله اذا اراد بعبد خیراً هیأ له اسبابه
- …
- مبحث تفکر و تعقل و شیوههای آن موضوعی است که بیان لطیف و استدلالی آن برای استعدادهای برتر که از توانمندی ذهنی بالایی برخوردارند ضروری و کلیدی است. این موضوعات میتوانند سرخطهای تفکر و شیوهها و اهمیت آن را مشخص نماید. برخی مواردی که استفاده از آنها در بیان این موضوع مفیدی است عبارتند از:
- آیاتی که به لقوم یتفکرون، لاوالالباب و امثال این واژهها ختم میشوند یا خطابشان با این قشر است.
- کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَکْیَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ
- لیس العباده کثره الصیام و الصلاه و انما العباده کثره التفکر فی امر الله
- الَّذینَ یَذکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار
- العلم امام العقل
- الْعِلْمُ یَدُلُّ عَلَی الْعَقْلِ فَمَنْ عَقِلَ عَلِمَ
- …
- مثالهای قرآنی از موضوعات جذاب و مهمی است که ضمن انتقال مفاهیم عالیه قرآنی به این افراد با توجه به قدرت تجرید و ترکیب بالای آنها مبانی اعتقادی آنها را نیز متأثر میسازد. علاوه بر اینها این مثالها ابزارهای بسیار خوبی خواهند بود برای استفاده در انتقال مفاهیمی که در ذهن این افراد شکل میگیرد به مخاطبان آنها. برخی از نمونههای این مثالها ذیلا ارائه شده است:
- نزل من السماء ماءً فسألت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبداً رابیاً فاما الزبد فیذهب جفاءً و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض
- ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِّن بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَآءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
- مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ
- و ضرب الله مثلا رجلین اءحدهما اءبکم لا یقدر على شى ء و هو کل على مولاه اءینما یوجهه لا یاءت بخیر هل یستوى هو و من یاءمر بالعدل و هو على صراط مستقیم
- اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ
- …
- …
- همانطور که گفته شد از ویژگیهای افراد مستعد حساسیت عواطف آنها به نسبت دیگران است. این حساسیت به همراه عدم حس درک شدن از طرف جامعه و مخاطبان و نیز جلوتر بودن ذهن از عمل باعث چالشهای روحی و روانی در این افراد میشود. به عبارتی آنها در بسیاری شرایط با مسائل انگیزشی، عاطفی و روانی مواجهند. در این شرایط وجود کلیدهایی برای برونرفت از چالشها بسیار اهمیت دارد. در حقیقت نوع بیرون آمدن از چالش شرایط بعد از آن را رقم خواهد زد. به عنوان مثال در صورتی که فرد با بغض و حس انتقام از چالشی بیرون آید و عزم خود را برای اثبات خود به دیگران جزم نماید بسیار متفاوت خواهد بود تا فردی که از چنین چالشی با حس خضوع ناشی از توجه به بزرگی خالق و نیز کوچک دیدن مشکل بیرون آید و با یقین به کمک خداوند عزم انجام وظیفه کند. بنابراین داشتن کلیدهایی که در این شرایط به افراد کمک نماید، در شکلگیری شخصیت آنها بسیار مؤثر خواهد بود. از آنجا که گنجینهای عظیم از این کلیدها برای ارتباط با خود و خدا در ادعیه و مناجاتهای رسیده از حضرات معصومین وجود دارد بیان آنها و دادن سرخطها و ایدههای ارتباطی برگرفته از آنها، این افراد را در برقراری ارتباط با خود و خدا در شرایط روحی حساس کمک خواهد نمود؛ ضمن اینکه باعث خواهد شد فرد از خود به جمع فرار نکند (این موضوع مجالی مبسوط برای توضیح میطلبد). در هرصورت استخراج این مضامین ارزشمند و بیان لطیف آنها اهمیت ویژهای دارد. برخی از این مضامین که البته در سطح فهم نگارنده تدوین شده در ادامه برای ذکر نمونه آمده است.
- شروع صحبت با خدا، مناجات با او و توصیف خالق، انسان را از این دنیا و دغدغههای کوچک آن رها کرده، افق دید او را وسعت داده و دل را آرام میکند. از آنجا خداوند بینهایتی ابدی و ازلی است، هرکس به اندازه ظرفیت خود قدرت برداشت و فهم از او و ارتباط با او را دارد. یکی از ویژگیهای ظرفیتساز در انسان نعمت هوش و استعداد و توانمندی ذهنی است که به افراد مستعد و تیزهوش بیش از بقیه داده شده است. این ظرفیت بالقوه با دادن آگاهی و سرخطهای ارتباطی و تعامل با خداوند میتواند پرورشیافته و به فعلیت برسد. شروع ارتباط و توانایی تداوم آن نکتهای است که لازم است در طول دوران آموزشی به این قشر آموخته شود. توصیف خداوند، حمد و ستایش او و ذکر نعمات و اوصاف او شیوهای است که در بسیاری از ادعیه معصومین علیهم السلام وارد شده است. برای انتقال این مفاهیم (در قالب دورههای آموزشی غیر تخصصی دینی) به استعدادهای برتر لازم است از روشهای غیر مستقیم و با رعایت ظرائفی استفاده نمود. توجه به نکات زیر در بیان این مفاهیم مفید خواهد بود.
- استفاده از ویژگی تصویرسازی قوی در اغلب این افراد
- ارائه تعابیر و مفاهیم متنوعی که در حالات و شرایط مختلف جذاب و کاربردی هستند.
- تمرکز بر سرخطها و مفاهیمی که پنجرهای جدید در نوع تعامل با خداوند ایجاد میکنند.
- استفاده از قابلیت مقایسه و سنجش نسبتها در ذهن افراد مستعد.
- دادن کلیدیهایی در ارتباط عاشقانه با معبود
- …
- همت، اراده و پشتکار از مسائلی است که هم نیاز استعدادهای برتر است هم نظامدهنده ذهن آنها. تبیین درست جایگاه و قدر همت و پشتکار برای این افراد ضرورت دارد. بیان روشهای جلوگیری از ابتر ماندن تصمیمات و کارها، دلسردی و افسردگی و ایجاد مانع در چرخه تصمیم تا عمل نیز مکمل این نکات خواهد بود. نمونههایی از جملات کلیدی در این حوزه در ادامه آمده است.
با توجه به این نکات نمونهای از مضامینی که در ادعیه وارده از معصومین علیهم السلام در این خصوص آمده است عبارتند از:
-
- یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ …
- اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُکَ وَ عَلاَ مَکَانُکَ وَ خَفِیَ مَکْرُکَوَ ظَهَرَ أَمْرُکَ وَ غَلَبَ قَهْرُکَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ وَ لاَ یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِ …
- اَلْحَمْدُ للهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ، وَالْحَمْدُ للهِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، وَالْحَمْدُ للهِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ، وَهُوَ قادِرٌ عَلى ما یُریدُ …
- اَلْحَمْدُ للهِ الَّذی مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّماءُ وَسُکّانُها، وَتَرْجُفُ الاَْرْضُ وَعُمّارُها، وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ یَسْبَحُ فی غَمَراتِها …
- الْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ … فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ …
- یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح یا من لم یواخذ بالجریره و لم یهتک الستر یا عظیم العفو یا حسن التجاوز یا واسع المغفره یا باسط الیدین بالرحمه یا صاحب کل نجوى
- اَللّهُمَّ یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ … وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَهِ مَخْلُوقاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاَّئَمَهِ کَیْفِیّاتِهِ یا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُیُونِ وَ عَلِمَ بِما کانَ قَبْلَ اَنْ یَکُونَ …
- وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الدّانى فى عُلُوِّهِ، وَالْعالى فى دُنُّوِه …
- …
-
- اعتراف و معرفی خود (حدیث نفس کردن) به خداوند یکی از مضامینی است که در بسیاری از ادعیه ما آمده است. این اعتراف و معرفی اثرات مثبت بیشماری از جمله آرامش، خضوع، خشوع، افزایش توکل، محبت به کمال مطلق، کوچک دیدن مشکلات، چشمپوشی از خطاهای دیگران و بسیاری اثرات دیگر را در پی دارد. اینکه انسان روشها و تعابیر مناسب برای معرفی و اعتراف را بداند و لذت آن را تجربه کرده باشد، میتواند در بسیاری از مراحل زندگی و بحرانهای روانی راهگشا باشد. دادن سرفصلها و خطمشیهای اعتراف و حدیث نفس به افراد مستعد و دارای ذهنهای برتر میتواند روابط آنها با خود و خدا را تنظیم نماید. با توجه به اینکه توان استدلال، مقایسه، تعمیم و استنتاج در آنها بالاست دانستن نسبتها، گشودن پنجرهها، و ذکر آنچه هست در مقایسه با آنچه باید میبود، میتواند در شرایط حساس به کمک آنها بیاید. ضمن اینکه این سرفصلها در این ذهنها پرورانده شده و در قالبهای مختلف به جامعه عرضه میشود. نکاتی که در مورد قبل ذکر شد در این موضوع نیز قابل توجه است. ذیلا به نمونههایی از مضامین موجود در ادعیه در این خصوص اشاره شده است.
- أنا صاحب الدواهی العظمی أنا الذی علی سیده اجتری أنا الذی عصیت جبّار السماء أنا الذی أعطیت علی معاصی الجلیل الرشا أنا الذی حین بشّرت بها خرجت إلیها أسعی …
- سیدی أنا الصغیر الذی ربّیته و أنا الجاهل الذی علّمته و أنا الضال الذی هدیته…
- إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ
- اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَلیلٌ وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ …
- انا الّذی اسات، انا الّذی اخطات … انا الّذی جهلت، انا الّذی غفلت، انا الّذی سهوت …
- إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا …
- …
- موضوع بعد در ارتباط با خود و خدا، درخواست است. تنظیم و هدایت درخواستها علاوه بر اینکه باعث توجه انسان به خدا حین نیاز میشود، میتواند دریچههایی از درخواستهای بزرگان را پیش چشم انسان بگشاید که باعث جهت دادن به زندگی میشود. بالا بردن سطح درخواستها، چشمپوشی از درخواستهای کوچک و سطح پایین، درخواستهایی که باعث رفع علل سایر درخواستها میشوند و بسیاری از این نکات مسائلی است که در درخواستهای ائمه از حضرت حق، در ادعیه وارد شده است و میتواند سطوح اهمیت مسائل را در ذهن تعیین و تنظیم نماید. عدم آشنایی با این موضوعات و انحصار در چارچوبهایی که زندگی به سبک امروز برای افراد مستعد ایجاد نموده است باعث شده سطح درخواستها، افق دید و همتهای این افراد بعضا بسیار پایین باشد. بیان درست این درخواستها با توجه به قدرت تجرید و استتنتاج ذهنی استعدادهای برتر خواهد توانست سایر شئون زندگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده و هدایت نماید. نمونههایی از درخواستهای وارد شده در ادعیه ما که ایجاد جرقه در ذهن افراد ناآشنا کرده و آنها را به پیگیری و جستجوگری در مورد آنها ترغیب مینمایند ذیلا آمده است:
- إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ …
- لاَ تَفْضَحْنِی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرِّی وَ لاَ تُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَهِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی …
- فرق بینی و بین ذنبی المانع لی من لزوم طاعتک فإنما أسألک لقدیم الرجاء فیک و عظیم الطمع منک الذی أوجبته على نفسک من الرأفه و الرحمه فالأمر لک …
- اَللّهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ سَخَطِکَ … وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِکَ … اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنا وَمَیِّتِنا وَشاهِدِنا وَغآئِبِنا … وَلاتَسْلُبْنى صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ وَارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً اَللّهُمَّ احْرُسْنى بِحَراسَتِکَ …
- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ …
- لا تجعل ثوابی ثواب من عبد سواک فإن قوما آمنوا بألسنتهم لیحقنوا به دماءهم فأدرکوا ما أمّلوا …
- إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ …
- قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِیمَهِ جَوَانِحِیوَ هَبْ لِیَ الْجِدَّ فِی خَشْیَتِکَ…
- …
- برخی موارد دیگری که در ادعیه و متون رسیده است نسبت انسان را با پدیدهها در نظام الهی مشخص مینماید. بیان این موارد در قالب تک مضرابهایی که بتواند در حالتهای مختلف خط مشی درستی به افراد بدهد بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. از جمله این موارد میتوان به برخی آیات خداوند، برخی فرصتهای کلیدی (شامل زمانها و مکانها)، برخی اذکار و آثارشان، برخی قَسَمها و برخی انذارها و تبشیرها اشاره کرد. این موارد در لحظات حساس به کمک افراد آمده و در استدلالات و استنتاجهای ذهنی مفید خواهند بود. برخی نمونههای این موارد ذیلا ارائه شده است:
- إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ …
- مناجات حضرت امیر (علیه السلام) در مسجد کوفه
- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهْرَ اللَّهِ الْاَکْبَرَ، وَ یا عیدَ اَوْلِیآئِهِ. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْاَوْقاتِ، وَ یا خَیْرَ شَهْرٍ فِى الْاَیّامِ وَ السّاعاتِ …
- اللهم انى لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیته الاخیار الائمته الابرار لجعلتهم شفعائى …
- … اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا، وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا، وَقِلَّهَ عَدَدِنا، وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا…
- … إلهی لم أعصک حین عصیتک و أنا بربوبیتک جاحد و لا بأمرک مستخف … فوعزتک لو انتهرتنی ما برحت من بابک و لاکففت عن تملقک لما ألهم قلبی من المعرفه بکرمک و سعه رحمتک إلی من یذهب العبد إلا إلی مولاه و إلی من یلتجئ المخلوق إلا إلی خالقه … أنا لا أنسی أیادیک عندی و سترک علی فی دار الدنیا …
- … اَللّهُمَّ وَ کَما غِبْنا عَنْ ذلِکَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ وَ امَنّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ صِدْقًا وَ عَدْلا …
- اَللّهُمَّ اِنّى کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّاْتُ وَتَعَبَّاْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلوهِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَناجَیْتُکَ اَلْقَیْتَ عَلَىَّ نُعاساً اِذا اَنَا صَلَّیْتُ وَسَلَبْتَنى مُناجاتَکَ اِذا اَنَا ناجَیْتُ … لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنى وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَاَقْصَیْتَنى …
- … و َما اَنَا یا سَیِّدى وَما خَطَرى! …
- إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
- إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ …
- …
- اعتراف و معرفی خود (حدیث نفس کردن) به خداوند یکی از مضامینی است که در بسیاری از ادعیه ما آمده است. این اعتراف و معرفی اثرات مثبت بیشماری از جمله آرامش، خضوع، خشوع، افزایش توکل، محبت به کمال مطلق، کوچک دیدن مشکلات، چشمپوشی از خطاهای دیگران و بسیاری اثرات دیگر را در پی دارد. اینکه انسان روشها و تعابیر مناسب برای معرفی و اعتراف را بداند و لذت آن را تجربه کرده باشد، میتواند در بسیاری از مراحل زندگی و بحرانهای روانی راهگشا باشد. دادن سرفصلها و خطمشیهای اعتراف و حدیث نفس به افراد مستعد و دارای ذهنهای برتر میتواند روابط آنها با خود و خدا را تنظیم نماید. با توجه به اینکه توان استدلال، مقایسه، تعمیم و استنتاج در آنها بالاست دانستن نسبتها، گشودن پنجرهها، و ذکر آنچه هست در مقایسه با آنچه باید میبود، میتواند در شرایط حساس به کمک آنها بیاید. ضمن اینکه این سرفصلها در این ذهنها پرورانده شده و در قالبهای مختلف به جامعه عرضه میشود. نکاتی که در مورد قبل ذکر شد در این موضوع نیز قابل توجه است. ذیلا به نمونههایی از مضامین موجود در ادعیه در این خصوص اشاره شده است.
نکات ذکر شده برخی مواردی است که به نظر میرسد در آموزش اعتقادات به جمعهای نخبگانی و استعدادهای برتر در دورههای عمومی و غیر داوطلبانه مفید و مؤثر باشد. موضوعات و مطالب مختلف دیگری از گنجینه عظیم معارف اسلامی نیز قابل استخراج است که میبایست با توجه به شرایط و ویژگیهای مخاطبان به آنها ارائه شود. در ارائه این نکات علاوه بر محتوا و موضوعات دقت در روشهای ارائه استفاده از مطالب جذاب جانبی و دقت به ظرایف دیگری نیز اهمیت دارد. برخی نکاتی که میتواند در ایجاد جذابیت و انتقال هر چه بهتر مفاهیم ذکر شده کمک نماید عبارتند از:
-
- استفاده از مثالهای منطقی و استدلالی خصوصا مثالهای ملموس و واقعی
- استفاده از اشعار جذاب و متناسب خصوصا تکبیتیهای تکاندهنده موجود در نظم فارسی (استفاده از اشعار سبک هندی به دلیل وجود استعارات پیچیده و معماگونه بودن آن میتواند بسیار مفید باشد)
- استفاده از نمودارها، ابزار بصریسازی، مستندسازی و امثال آنها.
- ایجاد بحث در این جمعها و ارائه این مباحث توسط یکی از خود آنها بسیار راهگشا خواهد بود.
- قرار دادن افراد در موضع دفاع به جای قرار گرفتن آنها در موضع پرسش، به تلاش برای استدلال و فهم موضوعات بیشتر کمک خواهد نمود.
- ارائه این مباحث در غیر از دروس مربوط به معارف اسلامی خصوصا توسط معلمانی که این افراد نسبت به آنها علاقه دارند و یا در کلاسهایی که مورد علاقه آنهاست مؤثرتر خواهد بود.
- استفاده از دستاوردهای علمی برای ذکر شاهد مثال از تطابق دین با علم روز، به شرط آنکه منجر به تقدم عقل بشر و دستاوردهای علمی به دین و متوقف بودن اعتقادات به اثبات علمی آنها نشود، مفید خواهد بود.
- ذکر بسیاری از این مطالب به صورت ترکیبی بهتر از ارائه آنها با طبقهبندی ارائه شده است. اینکه چه مطلبی و با چه ترتیبی ارائه شود باید توسط استاد یا معلم و با توجه به شرایط و بازخوردهای گرفته شده از مخاطب تعیین شود.
- …
بدیهی است که موضوع آموزشهای اعتقادی به استعدادهای برتر و افراد تیزهوش موضوعی مفصل است که لازم است حول آن فعالیتها و پژوهشهای متعددی انجام شده و محتوا و شیوههای مناسب برای آن طراحی گردد. در این نوشته صرفا مقدمهای برای فتح باب در این موضوع در حد وسع نگارنده ارائه گردید که امید است مفید واقع گردد.
شهریور ۹۰