چند روز پیش با دو سه نفر از دوستان، به سفری رفتیم. صبح، نور خورشید توی چشممان بود و دید را محدود و سخت کرده بود. موضوع خوبی بود برای تعریف خاطره از رانندگی‌هایی که در آن‌ها، نور، اذیتمان کرده بود! یکی از رفقا تعریف می‌کرد که یک روز آفتابی در جاده‌ای برفی رانندگی می‌‌کرده و اینقدر نور در چشمش بوده که دیدش کلا کور می‌شود و عینک آفتابی هم افاقه نمی‌کند و مجبور می‌شود مدتی کنار جاده بایستد تا زاویه خورشید تغییر کند و نور کمتر اذیتش کند تا بتواند جلویش را ببیند و به راهش ادامه دهد. با خودم گفتم (البته بعد به زبان هم آوردم!) عجب! این همان حجاب نوری است که می‌گویند؛ نور است و مایه دیده شدنِ همه چیز، اما یک وقت‌هایی خودش مانع دیدن می‌شود.

خورشید هم همینطور است؛ نورش باعث دیدن است و همه چیز را با نور خورشید می‌شود دید، اما همین نور، مانع دیدنِ خودش است. یعنی نمی‌توان به راحتی به خورشید نگاه کرد. منابع نور همینطورند؛ اگر از یک حدی قوی‌تر باشند و فاصله‌ات هم از یک حدی کمتر باشد، نمی‌توانی مستقیم به آن‌ها نگاه کنی. شدت که کم باشد می‌شود منبع نور را دید، یعنی نگاه کردن به یک لامپ سه وات کار سختی نیست. اگر شدت هم زیاد باشد و فاصله زیاد باز هم می‌توان منبع نور را نگاه کرد؛ کما اینکه برخی ستاره‌ها شدت نورشان به مراتب از خورشید ما بیشتر است، اما فاصله زیاد باعث می‌شود بتوانیم به آن‌ها چشم بدوزیم و نگاهشان کنیم؛ هر چند از گرمی‌شان بی‌بهره‌ایم و مختصر ابر و غباری هم می‌تواند جلوی دیدن‌شان را بگیرد.

گویا در وادی معرفت هم همینطور است. البته که این، برای آن‌هایی است که نوری یافته‌اند و زندگی‌شان روشن است و به مدد آن نور می‌توانند اطرافشان را آنطور که هست ببینند و می‌خواهند به منبع نور بنگرند یا به سمت آن حرکت کنند. برای این‌ها نور می‌شود حجاب که نمی‌گذارد منبع نور را ببینند و به آن برسند. آن می‌شود که همان علمی که نور است و موجب روشنایی و بصیرت و دیدن اشیاء و مخلوقات، همان در مسیر رسیدن به منبع علم و علم مطلق می‌شود حجاب اکبر! به عبارتی برای اتصال به منبع نور و معدن عظمت باید حجاب‌های نورانی را هم کنار زد و پشت سر گذاشت و شاید همین است که در فرازهای پایانی مناجات شریف و زیبای شعبانیه عرضه می‌دارد: حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ.

پی‌نوشت: این‌ها را که نوشتم برای من چیزی شبیه بازی با کلمات است وگرنه کسی را که در لایه‌های متعدد حجاب‌های ظلمانی دست و پا می‌زند، چه کار با حجاب‌های نورانی و خرقِ آن‌ها. مناسب حال من این فراز مناجات شعبانیه است: وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ!

[اسفند ۱۴۰۰]