توی پستای قبل چند بعد از ابعاد رشد رو نوشتم. تو این فاصله تو بعضی فرومها و گروههایی که در مورد رشد کودک نوشتند بررسی کردم به یک سری نکات و نظرات برخوردم که قبل از ورود به مطلب اصلی این پست که رشد اجتماعیه لازم میدونم نکاتی رو در مورد مطالبی که مینویسم بگم.
اول اینکه تقریبا توی همه پستها نوشتم و باز هم تأکید میکنم این جداول و زمانهایی که میگیم و میگن یک چیز قطعی نیست و نباید باعث نگرانی بشه بعضا دیده میشه پدر مادرا به خاطر چند هفته و حتی چند روز تأخیر نسبت به این موارد همچین نگران میشن که دیگه فکر میکنن خدای نکرده بچهشون مشکل داره و عقبمونده است. این بدتر باعث میشه استرس و فشار به بچه وارد بشه و در روند رشدش اختلال به وجود بیاد. اما از اون طرف هم یک نظری هست که به خاطر اینکه والدین دچار نگرانی نشن اصلا نباید جدولی داد یا زمانی تعیین کرد. این هم از اون طرف افتادنه. یعنی آگاهی والدین در مورد مراحل و زمانهای رشد برای اونها لازمه چرا که هرچند نباید دچار استرس شد اما سرسری هم نباید گذشت و باید مراحل رو در بچه رصد کرد. لذا نه افراط در این زمینه خوبه نه تفریط. به نظرم درستش اینه که والدین اطلاعاتی داشته باشند اما بدونن اینها یک سری موارده که اولا در هر بچهای فرق میکنه و ممکنه کمی هم دیر و زود بشه. ولی نسبت به تأخیرات بیش از حد یا همزمان شدن موارد متعدد تأخیر بدون نگرانی توجه داشته باشند و در صورت لزوم با متخصص مشورت کنند.
دوم اینکه فرضا یک موردی رو فهمیدید که تأخیری در بچه وجود داره یا اختلالی در رشد هست. در اغلب موارد نمیشه در کوتاهمدت و با فشار کاری کرد بلکه باید روندها، توصیهها و دقتهایی رو در تعامل با کودک داشت تا به تدریج این تأخیر جبران بشه یا اختلال اصلاح بشه. اینکه فرضا بچه در حرف زدن تأخیر داره بیایم زورش کنیم که حرف بزنه یا تمرینات فشرده براش بذاریم! درست نیست باید به تدریج یک سری نکات رو توجه کنیم تا کم کم این تأخیر جبران بشه. در موارد دیگ مثل موارد حرکتی و شناختی و ذهنی هم همینطوره.
سوم یکی از دلایل اینکه میگیم دانستن این چیزا برای والدین خوبه اینه که هر چه زودتر یک ضعف یا مشکل در بچه شناخته بشه راحتتر میشه اصلاحش کرد. نمونههایی رو میشناسم که مثلا در ۵ سالگی فهمیدن کودک کم شنواست. با اینکه میشه این رو از یک ماهگی فهمید و مانع عقب افتادن کودک در موارد دیگه به این دلیل شد. یا در موردی والدین بچه بعد از رفتن به کلاس اول تازه فهمیدن سندرم “دان” داره. خوب این رو قبل از یکسالگی هم میشه فهمید یا تنبلی چشم و برخی اختلالات یادگیری. آگاهی والدین در این موارد مفید و حتی ضروری است.
چهارم اینکه اینها نباید مبنای قضاوت در مورد کودک قرار بگیره بلکه آلارمهایی است که در صورت مشاهده تازه باید با متخصص مشورت کنید. مثلا اگر دیدید بچه نزدیک دو سال شد و کلمات واضحی نداره باید با گفتاردرمان مشورت کنید یا اگر سه ساله شد و دیگران نمیفهمند چی میگه همینطور. یا اگر مثلا ۱۸ ماه گذشت و راه نیفتاد با پزشک مشورت کنید. میبینید که اینها هم بعد از تأخیرات قابل ملاحظه است یعنی مثلا طبق جداول بچه باید ۱۲ – ۱۳ ماهگی راه بیفته اما بسته به فیزیولوژی و ویژگیهای بچههای مختلف ممکنه حتی تا ۱۸ ماهگی طول بکشه اما اگر تا این زمان هم راه نیفتاد مشورت با پزشک لازمه. توصیه میکنم خیلی زود این مشورت و مراجعه رو شروع نکنید. چون معمولا به هر کی مراجعه کنید خصوصا حوزههای توانبخشی یه چند جلسهای برای بچه مینویسند یا خدای نکرده استرس رو بیخودی زیاد میکنن. البته افراد بسیار خوب و صادقی هم هستند که البته تشخیص اینها از هم کمی سخته مگر افراد مطمئن معرفی کنند!
آخرین نکته هم اینه که اساسا من موضوع و دغدغه اصلیم نوشتن در این موضوعات نیست و بیشتر میخوام در مورد فضای محصولات، خدمات و محیطهای مربوط به بچهها و شارلاتان بازیهایی که توی این فضا اتفاق افتاده بنویسم اما برای ورود به اون بحث لازمه یک سری از مقدمات رو بگم که بتونم بر اساس این مقدمات نقدها رو به این فضای موجود بیان کنم و مثلا بگم چرا این کلاسهای هوش و کودکان نخبه چیز به درد نخوری است و فقط تبلیغاته! پس یه چند تا پست رو باید تحمل کنید تا برسم به مطالب اصلی.
خوب بعد از این مقدمه نسبتا طولانی که امیدوارم خستهتون نکرده باشه میپردازم به رشد اجتماعی که یکی از ابعاد دیگر رشده و البته همونطور که در ابعاد دیگه هم گفتم تناسبی با سایر ابعاد رشد داره یعنی معمولا رشد یک فرایند یکپارچه است که آدم به خاطر فهم بهترش اون رو تقسیم به بخشهای مختلف کرده.
رشد اجتماعی معمولا به تعامل کودک با دیگران و محیط اطراف بر میگرده. که از روزهای اول و با تعامل کودک با مادر شروع میشه و تا حضور مستقل او در جمع ادامه پیدا میکنه. این رشد هم مراحلی داره که هرچند در بچههای مختلف متفاوته اما میشه یک مراحل عمومی رو براش برشمرد. البته در این بعد زمانها و حتی رویدادها و مراحل خیلی تقریبیتره چون بسیار به ویژگیهای شخصیتی که بعضا هم ذاتی و ژنتیکی هستند وابسته است. مثلا یک بچه درونگراست و حتی در همون حالات چند ماهه اول هم این رو نشون میده و یکی دیگه برونگراست، یکی محتاطه و یکی دیگه بیپروا است. خوب طبیعیه که شکل و نحوه رشد اجتماعی اینها با هم فرق کنه اما بالاخره اینها باید در جمع حضوری مثبت و متعادل داشته باشند. در این بعد رشد تعامل و دقت والدین در شکلگیری شخصیت اجتماعی کودک خیلی میتونه مؤثر باشه. در جدول زیر چند مرحله کلی و عمومی رو در این بعد آوردم و زمانهای حدودی رو هم برای اونها ذکر کردم.
سن | مرحله رشد اجتماعی | فعالیتهای کمکی |
حدود ۳ هفته | هنگام صحبت با او دهانش را حرکت داده، زبان را بیرون آورده و خود را تکان میدهد | به طور مکرر تماس چشم با چشم و پوست به پوست با او داشته باشید |
حدود ۱۲ هفته | چرخاندن سر به سمت صدا – لبخند زدن | برقراری تماس چشمی با کودکان هنگام شیردادن |
حدود ۱۶ هفته | بیتابی کودک هنگام تنهایی و آرام شدن او هنگام حضور اعضای خانواده | تقلید کارهای کودک به صورت اغراقآمیز – وقت بیشتر برای بازی با او |
حدود ۲۰ هفته | برقراری ارتباط به چهار طریق: گریه، صدا در آوردن، حالات صورت، حرکات بدن | با تغییر در زیر و بمی صدای خودتان، صداهای او را تقلید کنید |
حدود ۲۴ هفته | واکنش به نوازش کردن، ضربه میزند، چنگ و سیلی میزند | به کودک برای عادت کردن با غریبهها وقت کافی بدهید |
حدود ۲۸ هفته | علاقمند به شرکت در بازیهایی مثل دس دسی | زیاد محبت کنید – انجام بیشتر بازیها – تماس با او |
حدود ۳۶ هفته | نگاه به کودکی دیگر و ابراز علاقه به او – کارهایی برای جلب توجه | محبت به کودک – محکم ادا کردن کلمه “نه” برای درک پاسخ منفی |
حدود ۱۵ ماه | علاقمند به گردهماییهای اجتماعی – تعقیب گفتگوها و سروصدا در فواصل گفتگوها | او را در نزدیکترین مکان به جمع بنشانید |
حدود ۱۸ ماه | نگاه به کودکی دیگر و ابراز علاقه به او – کارهایی برای جلب توجه | او را تشویق به اظهار محبت کنید |
حدود ۲۴ ماه | به صورت افراطی به انجام کارهای ممنوعه متوسل میشود | کمک کنید معنای مشارکت را درک کند |
حدود ۳۰ ماه | احساس رقابت در او دیده میشود | مشارکت را به صورت بازی درآورید |
این مراحلی که در جدول بالا اومده بخشی از مراحل رشد اجتماعی است که به نظر میاد میتونه مورد توجه قرار بگیره البته همونطور که نوشتم در این بعد رشدی بچهها با هم خیلی فرق دارند و نباید برای نشون دادن یک رفتار بهشون فشار آورد. در خصوص رشد اجتماعی هم مثل سایر ابعاد چند نکته به ذهنم میرسه که خدمتتون میگم.
۱- مهمترین عامل در این بعد رشد در درجه اول تعامل مستمر و مناسب والدین با کودکه. اگر این رابطه خوب شکل بگیره میشه امیدوار بود که سایر ابعاد اجتماعی کودک هم خوب رشد کنه اما اگر در این تعامل مشکلی وجود داشت باید منتظر باشید که در آینده هم بچه مشکلاتی در ارتباط با سایر افراد پیدا کنه.
۲- زندگیهای آپارتمانی امروز و معضل تکفرزندی معمولا فردگرایی رو در بچهها رشد میده که اصلا خوب نیست. توصیه میکنم از همون چند ماهگی جمعهایی رو برای حور بچه پیدا کنید. البته منظورم لزوما مهد کودک نیست بیشتر منظورم جمعهایی است که بچه با مادر یا پدرش حضور داره. بهترین این جمعها هم جمعهای فامیلی و دوستانی هستند که اونها هم بچههایی هم سن و سال بچه شما دارند. این فضاها به رشد اجتماعی بچه و تعامل اون با سایر بچهها کمک میکنه.
۳- تا اونجا که ممکنه در تعامل بچه با سایر بچهها دخالت نکنید. حتی اگر مشکل یا ضعفی هم میبینید در همون جایی که این رو میبینید دخالت نکنید بذارید بچهها خودشون مشکلشون رو با هم حل کنند و اگر تذکری هم لازمه بعدا و ترجیحا به صورت غیر مستقیم بدید. چون تقریبا همه پدر و مادرها تعصبی روی بچه خودشون دارند در تعاملات معمولا حق رو به بچه خودشون میدن و بعدا هم پشت سر طرف مقابل حرف میزنند. این خیلی برای بچهها بده و اونها را افرادی خودخواه و طلبکار بار میاره.
۴- توی ارتباط با بچه باید بچه بشید. برای خودمون هم خوبه که بعضی وقتا از این فضای جدی دربیام و بچه بشیم و واقعا خالهبازی کنیم یا با خونهسازی چیزی بسازیم و توپبازی کنیم. این خیلی مهمه که بچه باور کنه شما در جریان بازی یا همون زندگی او هستید تا اینکه دارید یک نقش مصنوعی و بیرونی بازی میکنید. در سنین بالاتر که فهم بچه بالاتر میره این سختتر هم میشه.
۵- یکی از مراحل رشد اجتماعی حس رقابته در این دوره رفتار شما خیلی مهمه نه باید این حس رو سرکوب کنید که اعتماد به نفس بچه از دست بره نه اینکه کمکش کنید و یه کاری کنید با استفاده از نیروی شما در رقابتها پیروز بشه. مثلا هر چی رو از هر کی میخواد شما براش بگیرید. اینجوری هم ضعیف میشه و هم طلبکار. بنابراین از دور نظارت کنید و رفتاری منطقی داشته باشید و به او کمک کنید به جای رقابت مشارکت کند.
خرداد ۹۳