شاید با توجه به پستهای قبل عنوان کمی عجیب به نظر برسه اما قبل از ادامه بحث بازی و اسباببازی لازم دونستم این موضوع رو یعنی اعتیاد بچهها رو یک توضیحی بدم. اول بگم که فکر نکنید مخاطب این پست کسانی هستند که خودشون معتادن یا بچههاشون به مواد یا چیزی شبیه به اون معتاد شدن. نه! بچههای خیلی از ماها انواع اعتیاد رو پیدا میکنن و ما خودمون هم خبر نداریم یا اصلا خودمون معتادشون میکنیم.
اما خوبه قبل از شروع یک تعریفی از اعتیاد بگم که معلوم بشه دارم راجع به چه موضوعی صحبت میکنم. با چند تا مثال زمینه برای تعریف اعتیاد فراهم میشه. ما چرا به کسی که سیگار میکشه و نمیتونه کنار بذاره میگیم به سیگار اعتیاد پیدا کرده؟ چون نمیتونه از این لذت کوتاهش برای یک هدف بلندتر و مهمتر که حفظ سلامتی و طول عمرشه بگذره وگرنه بعید میدونم کسی به آدمی که میدونه ۲ ساعت دیگه زنده است (مثلا یک اعدامی!!) بگه سیگار نکش برات ضرر داره! یا فرضا چرا میگیم فلانی به بازیهای کامپیوتری معتاده چون نمیتونه از این لذت کوتاهمدت بگذره و روی چیزهایی مثل مطالعه وقت بگذاره که در بلندمدت به موفقیت مهمتری منجر میشن. وگرنه کسی به نوجوونی که دو سه ماه بیشتر زنده نیست (مثلا خدای نکرده سرطان داره) نمیگه بچه بازی نکن و برو سر درس و مشقت معمولا میگن بذار این دو سه ماهه رو لذت ببره (البته بگم که این نگاه رو قبول ندارم اما اون چه که در جامعه رایجه اینه) بنابراین میتونیم اعتیاد رو اینطور تعریف کنیم: عادت کردن به یک امر کمفایده، بیفایده یا مضر که لذت کوتاهمدتش موجب میشه آدم نتونه برای موفقیت و رشد بلندمدت برنامه داشته باشه و اقدام کنه. در حقیقت این لذت گذرا و بعضا کاذب اراده کارهایی رو که آدم میدونه درسته و مفیده رو از آدم میگیره.
خوب حالا قبل از اینکه ادامه رو بخونید یه مقدار فکر کنید ببینید بچههامون به چه کارهایی اینجوری عادت کردن که اراده کارهای مفید رو ازشون سلب کرده … .
اگر موبایل رو از بچه میگیرید گریه میکنه و نق میزنه، اگر تلویزیون رو خاموش میکنید، داد میزنه و دائما جلوی تلویزیونه، اگر یه چند تا سیدی داره که فقط با اونا ساکت میشه، اگر یک ماشین کنترلی یا یک اسباب بازی موزیکال دستشه و هر کاریش میکنید که یه نقاشیای، کاردستیای فعالیتی بکنه نمیکنه … . ممکنه نوعی از اعتیاد در بچه شما هم باشه.
خب حالا چه اتفاقی میفته که یکی معتاد میشه؟ یک چیز مضر یا بیفایدهای رو که لذتی داره رو یکبار یا چند بار امتحان میکنه، یک مدت که میگذره دیگه هی بهانهاش رو میگیره تا این حد که دیگه اگه اراده هم بکنه که ولش کنه این میل و کشش اینقدر زیاده که دیگه نمیتونه. حالا سرعت و شدت این معتاد شدن به چند عامل بستگی داره یکی میزان لذتی که در این تجربه هست یعنی هرچی لذتش بیشتر باشه زودتر گرفتارش میشه اینه که مثلا مواد مخدر هرچی قویترن و بیشتر طرف رو میبرن توی هپروت زودتر معتاد میکنن و شدت اعتیادشون هم بیشتره. یکی زمانی که فرد این تجربه رو ادامه داده و یکی هم اراده فرد که هر چه قویتر باشه دیرتر گرفتار میشه و اعتیاد پیدا میکنه. حالا بچه خصوصا در سنین پایین چقدر ارادهاش قویه؟ خوب مسلما هرچی که لذتی داشته باشه ولو ضرر هم داشته باشه بهش وابسته و معتاد میشه. در حقیقت اراده ماست که باید جلوی بچه رو بگیره نه اراده خودش.
یک چیز دیگه در اعتیاد هست که غیر از اینکه چیزی که بهش اعتیاد پیدا میکنیم مضره اعتیاد برای خود اراده هم مهمه یعنی اراده رو نابود میکنه. اینه که در هیچ کار دیگه و نه لزوما در ترک اعتیاد نمیتونیم به تصمیمی که گرفتیم عمل کنیم. یعنی کسی که به هر چیزی مثلا سیگار، بازی کامپیوتری، تلویزیون، مواد مخدر، حتی خوردن زیاد معتاد شده باشه نه تنها ترکش براش سخته بلکه در کارهای دیگه هم ارادهاش ضعیف میشه.
حالا اگر برگردید و یک نگاه به پستی بندازید که در مورد ساختارهای ذهنی بچه نوشته بودم اهمیت این زیرساخت مهم یعنی اراده در آینده و سرنوشت بچه رو متوجه میشید. خوب این بحث خیلی طولانیه و من فقط به این اشاره بسنده میکنم که بتونم اصل مطلب رو بگم.
خوب مثل اول خیلی از پستا اولش خیلی سخت شد که یعنی بچه نباید هیچ کاری بکنه؟ چون ممکنه اعتیاد بهش پیدا کنه! نه اینطور نیست. اولا همه چیز اینقدر جذاب و لذتبخش نیست که بچه بهش اعتیاد پیدا کنه ثانیا حد اعتیاد و الگوی رفتاری عادت کسی که به چیزی اعتیاد پیدا کرده با فرد متعادل فرق میکنه! نکته اول یعنی اینکه مثلا معدود میشه که بچهای مثلا به کتاب خوندن یا مثلا بازی با خونهسازی یا کمک به پدر و مادر اعتیاد پیدا کنه که البته اگر اینها هم به حد اعتیاد برسه باید درمانش کرد. یک مورد رو سراغ دارم که به خوندن کتاب اعتیاد پیدا کرده بود (تو سنین ۱۳- ۱۴ سالگی) پدر و مادرش دنبال راهی بودند که این رو از سرش بندازند یعنی روزی ۱۰ -۱۲ ساعت سرش توی کتاب بود. توی مهمونیا نمیاومد توی جمع هیچ تفریح و گردشی رو با میل نمیاومد مگر با زور پدر مادرش و خلاصه داستانی بود! این هم بده و باید حد اعتدال (ما چقدر به اعتدال گرایش پیدا کردیم اخیرا) رعایت بشه. نکته دوم هم حد و الگوی رفتاریه. یک معلم شیمی خیلی خوب داشتیم که میگفت همه مواد سمی هستند فقط دز مصرفشون فرق میکنه میگفت اگر آب رو هم روزی ۲۰ لیتر بخوری آدم رو میکشه!! اینجا هم همینه همه چیز میتونه مضر باشه و باید حدش رو فهمید. حتی در عبادات هم به ما توصیه کردن افراط نکنیم (البته خیالتون راحت باشه ما خیلی راه داریم تا به حد افراط برسیم ما باید مواظب اینورش باشیم). بنابراین حد نگه داشتن لازمه. اما الگوی استفاده و یا مصرف یک چیز هم نشون میده بهش اعتیاد پیدا کردیم یا نه. مثلا اگر بچه روزی یک ساعت تلویزیون میبینه و اگر مثلا مهمونی بیاد اون رو هم نمیبینه معتاد نیست. اما اگر ۶ – ۷ ساعت پای تلویزیونه و هیچ برنامهای هم نمیتونه از او جداش کنه، میتونه به تلویزیون اعتیاد پیدا کرده باشه.
اما چیزهایی که برای بچهها اعتیاد آورند و ممکنه در زندگیشون اثر منفی بذاره عبارتند از:
بازیهای کامپیوتری و موبایل و تبلت. به نظر من یکی از قویترین مخدرها برای بچه همینهاست. که خیلی هم زود اعتیاد میاره و مصرفش هم به شدت بالا میره اگر کنترل نشه. بنابراین تا جایی که ممکنه خصوصا قبل از اینکه بچه بفهمه اینا چین که داره باهاشون بازی میکنه زیر دستش نذارید. از این توجیهاتی هم که میگن نه بازیهای خوب هم داره و برای ذهن بچه خوبه بترسید. مثل اینه که میگن سیگار و شیشه برای کاهش وزن خوبه!!!
دومین مورد تلویزیون و کارتون و خلاصه رسانههای یک طرفه است. یعنی بچه میشینه و بدون اینکه تأثیری بر اون چیزی که داره میبینه یا میشنوه داشته باشه نگاه میکنه. نکته کلیدی اینجا اینه که اعتیاد به خود این نشستن و نگاه کردن مهمه و لزوما به برنامه بد و خوب مربوط نیست. اعتیاد به این رسانهها به شدت اولی نیست و به نظر من در حد محدود و مدیریت شده (یعنی بچه بدونه که استفاده از اینها قاعده و قانون و محدودیت داره) میشه ازشون استفاده کرد.
سومین چیز وسایل و برنامههای موزیکاله. موسیقی هم چیزیه که خیلی در ضعیف شدن اراده خصوصا در بچه مؤثره. این رو هم بگم باز اینجا منظورم اینکه چه نوع موسیقی باشه نیست. کلا چیزایی که با موسیقی همراه هستند بچه رو مسخ میکنن. حتما دیدید اغلب بچهها وقتی تبلیغات تلویزیون شروع میشه میخ میشن جلوی تلویزیون و حرکاتی غیر ارادی هم دارن! اصلا بچهها اغلب بدون اینکه اراده کنن با موسیقی خودشون رو تکون میدن. این بدون اراده کار انجام دادنه منجر به اعتیاد میشه. بنابراین تا جایی که ممکنه از موسیقی و چیزای موزیکال برای ساکت کردن بچه استفاده نکنید. هرچند اثرات کوتاهمدت خیلی خوبی داره، اما در بلندمدت در عزم و اراده بچهها خیلی اثر منفی میذاره.
چهارمین چیز مربوط به طعمهاست. یعنی بچه به طعمهای مختلف خصوصا به طعمهای تند اعتیاد پیدا میکنه. مثلا وقتی به مزه شور عادت کنه دیگه غذاهاش باید پر نمک باشه تا بخوره. با چیپس و پفک هم ساکت میشه و دائما هم بهانه میگیره.
دقت کردید اینا همون مواردی هستند که آدمهای سودجو از اونها برای کسب سود استفاده میکنن! خیلی از کسبوکارهایی که مخاطبش بچههان بر اساس همینا شکل گرفتن و توی تبلیغاتشون هم به همینا تکیه میشه!
حالا چه کنیم که بچه به اینها اعتیاد پیدا نکنه؟ خیلی ساده است.
اول اینکه برای راحتی خودتون بچه رو به طرق مختلف از سر باز نکنید چون خیلی از چیزهایی که باهاش میشه بچه رو از سر باز کرد همیناست. ضمنا خیلی از جاهایی هم که بچه رو میدید نگه دارند با همینا سر بچه رو گرم میکنن (البته استثنائاتی هم هست).
دوم همون کنترل ورودیهاست که قبلا مفصل راجع بهش نوشتم. بچه تا چیزی رو نبینه نمیخواد و تا طعمش رو نچشه بهانه نمیگیره. پس جلوی آشنایی بچه با خیلی از چیزا رو بگیرید. خیلی هم سخت نیست. در برخی موارد باید جلوی خودتون رو بگیرید در برخی موارد هم یک چیزهایی رو محدود کنید مثلا من شبکه پویا رو حذف کردم!!
دوم همون کنترل ورودیهاست که قبلا مفصل راجع بهش نوشتم. بچه تا چیزی رو نبینه نمیخواد و تا طعمش رو نچشه بهانه نمیگیره. پس جلوی آشنایی بچه با خیلی از چیزا رو بگیرید. خیلی هم سخت نیست. در برخی موارد باید جلوی خودتون رو بگیرید در برخی موارد هم یک چیزهایی رو محدود کنید مثلا من شبکه پویا رو حذف کردم!!
سوم اگر بچههاتون الآن به یکی از این موارد گرفتارند هر چه زودتر برای ترکش اقدام کنید. برای این کار هم تدریج و حوصله لازمه و باید هم با چیزهای خیلی جذاب شروع کنید نه یه دفعه بچه رو از پای تلویزیون بردارید و تست کنکور بدید بزنه!
آخریش هم اینکه خیلی به این چیزهایی که میگن برای بچه خوبه توجه نکنید. دقت کنید اغلب این چیزها برای اینکه اثبات کنند به درد میخورن باید در کوتاه مدت یک اثری رو به شما نشون بدن و برای اینکار خیلی وقتا باید از همین روشهای اعتیادآور استفاده کنند. و باز در اغلب موارد این نتایج کوتاهمدت به همراه ضررهای بلندمدته! مثلا خیلی از روشهای شرطی یا آموزشهای موزیکال و امثال اینها (باید این رو توضیح بدم که این پست جاش نیست انشاءالله توی یک پست دیگه).
از هر جا هم شروع میکنیم به این میرسیم که باید برای بچه بیشتر وقت گذاشت و بچه رو از سر باز نکرد خصوصا در این دوران. قدیمترها خیلی اینطور نبود بچه رو ول میکردن توی طبیعت به قول پدربزرگ ما صبح با گوسفندا میرفت شب هم با گوسفندا برمیگشت!! خیلی هم نگران این چیزایی که ما نگرانشیم نبودند. فکر میکنم از این جهت کار ما خیلی سختتره.
از هر جا هم شروع میکنیم به این میرسیم که باید برای بچه بیشتر وقت گذاشت و بچه رو از سر باز نکرد خصوصا در این دوران. قدیمترها خیلی اینطور نبود بچه رو ول میکردن توی طبیعت به قول پدربزرگ ما صبح با گوسفندا میرفت شب هم با گوسفندا برمیگشت!! خیلی هم نگران این چیزایی که ما نگرانشیم نبودند. فکر میکنم از این جهت کار ما خیلی سختتره.