علاوه بر نرمی و سختی ابزارها، در مورد نرمی و سختی روش‌ها نیز بحث‌هایی مطرح است. لازم است که به این مفاهیم پرداخته شود و رابطه‌شان با ابزارهای نرم و سخت، تبیین گردد.

در رخ دادن یک اتفاق عواملی موثر هستند. برخی از این عوامل به صورت مستقیم و نزدیک و برخی غیر مستقیم و دور در رخ دادن آن اتفاق دخیل‌اند. مثلاً اگر هدف، پرورش یک انسان نیرومند باشد عامل مستقیم، تغذیه مناسب و ورزش کردن است، عامل غیرمستقیم می‌تواند تقویت مادر قبل از به دنیا آمدن فرد مورد نظر باشد تا فردی با استعدادِ نیرومند شدن، به دنیا بیاید. اگر یک چیز، با عوامل نزدیک، تغییر یابد و نظم داده شود، با همان عوامل نزدیک، یا یک سری عوامل دورتر که تأثیراتشان ایجاد شده، از بین می­رود. یعنی کسی که با تغذیه و ورزش نیرومند شد به محض آنکه ورزش را کنار بگذارد و تغذیه­اش تغییر ‌کند، بدنش تحلیل می­رود. ولی کسی که با روش دوم نیرومند شده باشد قوای بدنی خود را دیرتر از دست می‌دهد.

نظم­هایی که در جامعه ایجاد می­شود نیز به این صورت است؛ نظم دادن به یک پدیده هم از سوی عوامل مستقیم و هم از سوی عوامل غیر مستقیم امکان پذیر است. البته گاهی ممکن است استفاده از عوامل مستقیم باعث شود تا عوامل غیرمستقیم با ایجاد حلقه‌های تشدید با گذشت زمان نظم را از بین ببرند. لذا هرچه عوامل غیرمستقیم هم‌جهت شوند ثبات نظمی که ایجاد می‌شود بیشتر است. هم‌جهت کردن عوامل غیرمستقیم هزینه کمتری نسبت به عوامل مستقیم نیاز دارد اما معمولا تعداد عوامل غیر مستقیم بیشتر است. آنچه به عنوان سخت و نرم از آن یاد می‌شود، درجه­ی دوری و نزدیکی به تأثیری است که باید گذاشته شود. لذا هرچند از نظر سیستمی، مثلا قانون­گذاری به همان اندازه ایجادکردن نهاد‌های اجتماعی، نرم محسوب می‌شود، اما چون مستقیم برمی‌گردد به همان عاملی که باید بر روی آن تأثیر بگذارد، سخت نامیده می‌شود.

مقاومت‌هایی که در برابر تأثیرگذاری بر عوامل مستقیم صورت می­گیرد، مقاومت­‌های مستقیم­ و مقاومت‌هایی که در برابر تاثیرگذاری بر عوامل غیرمستقیم صورت می‌گیرد، از نوع غیر مستقیم هستند. هر چه عوامل نزدیکتر برای اثرگذاری مدنظر باشد، ماهیت اقدامات به ماهیت تأثیر نزدیک‌تر است و هر چه عوامل دورتر برای اثرگذاری مدنظر باشد، ماهیت اقدامات با ماهیت تأثیر متفاوت می­شود. به همین دلیل است که ذهن­‌های کمتری می­توانند اثرگذاری عوامل غیرمستقیم را درک کنند، بنابراین موضع گیری­‌ها نسبت به آن کم می­شود و مخالفت­‌های کمتری را به دنبال دارد. مثلاً سال‌های زیادی طول کشید تا اکثر افراد بفهمند، انیمیشن‌ها و فیلم‌ها با استفاده از نمادها، درحال اثرگذاری بر ذهن هستند. بنابراین استفاده کنندگان از انیمیشن و فیلم مخالفی را در برابر اقدامات خود نمی‌دیدند، اما ابزار‌های مستقیم مثل اهرم­‌های نظامی یا تحریم، مخالفت­‌ها و موضعگیری‌های مستقیم  و سریع را به دنبال دارد.

شاید بتوان گفت ابزار‌های مستقیم همان ابزار‌های سخت هستند و هر چه دورتر می­شود نر­متر می‌شوند. اما یک نکته وجود دارد؛ هر چه اقدامات فاصله می­گیرند تأخیر آن­‌ها برای تأثیرگذاری بیشتر می‌شود، پیش‌بینی­پذیری آن­‌ها نیز، سخت تر می­شود. هر چه دورتر می­­شود معمولاً فاصل‌های طی می­کند که به عوامل نزدیک برسد، از آن طرف تا برسد تقویت می­شود، مسیری طی می­کند، بلوغی پیدا می­کند و به استحکام می­سد. مثلاً فرض کنید یک سایت تأسیس شود و به همه نام کاربری و کلمه عبور داده­شود که عضو شوند، به یکباره ۵۰ هزار نفر عضو سایت می­شوند، با آن سرعتی که اعضاء جذب سایت می­شوند، به همان سرعت نیز، تعداد اعضاء کم شده و از بین می­رود. اما اگر از نیاز‌های مختلف و جا‌های مختلفی که با این سایت فاصله دارد شروع شود، شاید این۵۰ هزار نفر در طول یک سال عضو سایت شوند، اما چون مسیری طی شده تا به این مرحله برسد، محکم­تر از قبلی است.

به‌عنوان مثالی دیگر در حوزه فرهنگی، چادر برای اصلاح حجاب توصیه می­شود یا برای ترویج فرهنگ قرآنی به همه دانش­آموزان و دانشجویان قرآن رایگان داده می­شود شاید همه دانش­آموزان و دانشجویان قرآن داشته­باشند؛ اما اینکه چقدر قرآن خوانده­می­شود مهم است این­‌ها سیاست­‌های مستقیم هستند و چون مستقیم است سخت گفته می‌شود نه اینکه چون کتاب چاپ می‌شود و محصول فیزیکی دارد سخت است. ممکن است کتابی دورتر از حوزه قرآن چاپ شود، اما تأثیرش قرآن خواندن مردم پس از چند سال باشد. سختی و نرمی ابزارها، حاصل دوری و نزدیکی آنهاست.