چکیده

تعامل نظام با نخبگان و نحوه استفاده از آنها در مدیریت و حل مسائل مختلف کشور از مسائل مهمی است که برنامه‌ها و اقدامات مختلفی برای بهبود آن طراحی و اجرا شده است. هرچند این اقدامات بعضا در جایگاه خود اثرات مثبتی نیز داشته است اما در حال حاضر در بین نخبگان رضایت چندانی از سیستم‌ها و برنامه‌های مرتبط با آنان وجود ندارد. علاوه بر این باید توجه داشت که اصرار ورزیدن بر فرایندهای غلط و اشتباه باعث تقویت این سیستم می‌گردد و در نتیجه اصلاح ساختار سخت‌تر می‌شود. با توجه به عوامل ذکر شده در بالا، نیاز به اصلاح و ارائه ساختار مناسب احساس می‌گردد. گرچه نظرات و سلایق در این زمینه متفاوت است و رسیدن به راه‌حلی که رضایت همه را جلب کند بعید به نظر می‌رسد، در این پیشنهاد سعی شده با انجام پیمایشی محدود، نظرات نخبگان و فعالان این حوزه جمع‌آوری و دسته‌بندی شود و برای ساماندهی وضعیت فعلی پیشنهادت کلان اما دقیق و واقعی ارائه گردد.

نظرات گردآوری شده در قالب بیش از ۸۰ نکته، شامل رویکردهای موجود در امور نخبگان، انتقادات به وضع موجود و پیشنهادات برای اصلاح، در چهار حوزه تنظیم شده که عبارتند از: شناسایی و جذب، حمایت، پرورش و هدایت و بالاخره استفاده از نخبگان. این نکات به همراه تحلیلهای سیستمی انجام شده مبنای ارائه پیشنهادات سیزده‌گانه‌ای ایست که رویکردهای اصلی آنها از این قرار است:

  • تغییر روش شناسایی نخبگان از خوداظهاری به رصد فعال و یافتن افراد و تیم‌های نخبه
  • تغییر روش حمایتی از حمایته‌ای خام مالی به حمایت در قالب تعریف کار و تأمین منابع لازم برای انجام آن و تبدیل حمایت‌های مالی به فرایندها و تجهیزات پشتیبان فعالیت‌های نخبگانی
  • جلوگیری از دلسردی و از هم پاشیدن تیم‌های خودجوش نخبه
  • حفظ نخبگان از طریق ایجاد مسأله، دغدغه و احساس مسؤولیت به جای استفاده از انگیزه‌های مادی و مالی
  • ایجاد امتیازهای دارای اعتبار ملی و بین‌المللی مطابق با نیازها و اهداف نظام و سپس تغییر مکانیزم‌های اعتبارسنجی و اتقا در سیستم‌های مختلف بر اساس این امتیازهای طراحی شده
  • استفاده از قابلیت‌های فوق‌العاده شبکه‌های اجتماعی و فناوریهای ارتباطی برای ایجاد مدیریت غیر متمرکز شبکه نخبگان کشور (و حتی خارج از کشور)
  • استفاده از سیستم‌ها و سرویس‌هایی برای جمع‌آوری اطلاعات واقعی نخبگان در جهت برنامه‌ریزی بر مبنای واقعیت
  • اتصال افراد و تیم‌های نخبه به مسؤولین و دستگاه‌های دارای جایگاه تصمیم‌ در کشور
  • تهیه طرح جامع تعامل نظام با نخبگان (البته کمی متفاوت از طرح‌هایی با عناوین مشابه)

در ادامه خلاصه‌ای از نتایج مصاحبه‌های انجام شده و پیشنهادات ارائه شده است.

مروری بر وضعیت موجود در حوزه نخبگان و تعامل نظام با آنها

برای شناسایی وضع موجود کشور در حوزه نخبگان، وضعیت دستگاه‌های متولی این موضوع و ارائه پیشنهاد حاضر مصاحبه‌های مختلفی از کسانی که به نحوی با نخبگان سر و کار داشته‌اند، انجام شد. بر اساس موارد اشاره شده توسط مصاحبه‌شوندگان، مسائل نخبگان را در حوزه‌های سه‌گانه شناسایی و جذب، پرورش و به کارگیری مورد بررسی قرار خواهیم داد. این سه بخش و زیربخش‌های آنها در شکل زیر به صورت خلاصه آمده است.

برای هر یک از سه بخش در بررسی‌ها و اطلاعات گردآوری شده از صاحب‌نظران مختلف چند موضوع متفاوت مشاهده می‌شود که می‌توان آنها را به صورت زیر بر شمرد:

  • تعاریف و توضیحاتی که منجر به روشن شدن رویکر افراد نسبت به موضوع می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان گفت بخشی از اظهارات به تبیین رویکرد و زاویه نگاه افراد برمی‌گردد.
  • انتقاد به سیستم‌های موجود مرتبط با نخبگان و بیان مشکلات فعلی کشور
  • پیشنهاداتی که برای اصلاح وضع موجود و ایجاد یک نظام مناسب برای شناسایی، تربیت، مدیریت، حمایت و به‌کارگیری نخبگان ارائه شده است.

در ادامه خلاصه مطالب گردآوری‌شده از صاحب‌نظران بر اساس موارد سه‌گانه فوق به تفکیک ارائه می‌شود.

 

رویکردها و تعاریف

تعریف نخبه

در حوزه‌های مختلف مرتبط با نخبگان نگاه‌های متفاوت و بعضا متضادی وجود داردکه اولین مورد در تعریف نخبه است. تعریف نخبه که خود پایه فعالیتها و اظهار نظرات افراد است در اختلاف نظرها و تفاوت رویکردها به مقوله نخبگان تأثیر جدی دارد. به این منظور برخی تعاریف ارائه شده در مصاحبه‌ها ارائه می‌شود.

  • نخبه کسی است که توانایی انجام کارهایی متفاوت (از نظر کیفیت و پیچیدگی و بیشتر در حوزه‌های علمی و تخصصی) از مردم عادی را داشته باشد.
  • نخبه کسی است که تأثیرگذاری او بر جامعه و محیط بیش از دیگران است با این تعریف افراد دارای رانت، صاحبان قدرت و سرمایه نیز به نوعی نخبه تلقی می‌شوند.
  • نخبه کسی است که استعدادهای خدادادی او از اغلب افراد جامعه بیشتر بوده و از این استعدادها بهره برده باشد.
  • نخبه کسی است که بتواند مسائل و مشکلات کشور را در کوتاه‌ترین زمان حل کند.
  • نخبه کسی است که در خارج از ساختارهایی که برای او ترسیم شده می‌اندیشد و از زاویه‌ای غیر از دیگران به مسائل نگاه می‌کند. (محدود نبودن در قید و بند ساختارهای ترسیم شده ویژگی اصلی نخبگان است)
  • نخبه کسی است که بتواند ایده‌های خود را توسعه داده و به ثمر رساند. در این تعریف علاوه بر توانمندی‌های خدادادی، می‌بایست فرد دارای ویژگی‌های مختلفی برای پیگیری و توسعه ایده‌های خود باشد.

شناسایی نخبگان

با این رویکردها و تعاریف، طبیعی است که در شناسایی نخبگان نیز نظرات متفاوتی ارائه شود. در مورد شناسایی نخبگان هم در زمان شناسایی و هم در شیوه شناسایی مطالب متعددی بیان شد که در ادامه ارائه شده است.

زمان شناسایی نخبگان

زمان شناسایی نخبگان بر اساس دیدگاه‌های بیان شده حسب اینکه مبنای نخبگی استعدادهای ذاتی است یا توانایی‌های اکتسابی، افراد مختلف نظرات مختلفی بیان کردند. کسانی که استعدادهای ذاتی را مبنای نخبگی بیان کردند و معتقد به تربیت خاص این استعدادها بودند، سنین پایین را برای شناسایی نخبگان مناسب می‌دانستند و کسانی که جدا کردن نخبگان از سایرین را درست نمی‌دانستند و مبنای نخبگی را علاوه بر استعدادهای ذاتی، توانمندی‌های اکتسابی می‌دانستند، سنین بالاتری را برای شناسایی و جذب نخبگان مناسب می‌دانستند. به صورت مشخص می‌توان این نظرات را به سه دسته زیر تقسیم نمود.

  • استعدادهای برتر باید از همان دوران ابتدایی و حتی پیش از ابتدایی شناسایی شده و برای آموزش و تربیت آنها برنامه‌ریزی شود.
  • سال‌های راهنمایی و دبیرستان که افراد به یک خودشناسی نسبی رسیده‌اند و حس استقلال‌طلبی در آنها ایجاد می‌شود زمان مناسبی است برای شناسایی نخبگان ضمن اینکه فرصت بروز برخی استعدادها نیز در سال‌های قبل فراهم شده است.
  • سال‌های اولیه دانشگاه که افراد تمایلات علمی و تخصصی خود را شناخته و بروز داده‌اند و بلندپروازی‌های جوانی در آنها شکل می‌گیرد، سالهای مناسبی برای شناسایی و شروع کار بر روی نخبگان است. این روش در برخی کشورهای غربی نیز در حال اجراست.
  • نظر آخر اینکه نخبگی باید ملاک‌هایی برای تمام سنین داشته باشد و هر زمان فردی این معیارها را داشت باید شناسایی شده و برای حمایت و آموزش او برنامه‌ریزی کرد.

روش شناسایی نخبگان

علاوه بر تفاوت در سن شناسایی نخبگان در روش شناسایی نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی از نظرات ارائه شده عبارتند از:

  • شناسایی نخبگان باید بر اساس خروجی‌ها و فعالیت‌های علمی، تخصصی و مهارتی افراد باشد. و افراد بر اساس خروجی‌ها امتیاز داده شده و انتخاب شوند.
  • نخبگی باید بر اساس استعدادها و توانایی‌های افراد سنجیده شود چرا که خروجی حاصل شرایط است، حال آنکه شناختن توانایی‌ها و استعدادهای برتر امکان پرورش و تربیت آنها را فراهم خواهد نمود.
  • نخبگی باید بر اساس میزان تأثیرگذاری افراد در جامعه تعیین شود افراد تأثیرگذار نخبگان جامعه هستند. این تأثیرگذاری می‌تواند ناشی از استعدادهای ذاتی یا توانمندی‌های اکتسابی و یا شرایط افراد باشد. با این رویکرد افراد صاحب قدرت و ثروت نیز جزء نخبگان جامعه خواهند بود.

البته یک نظر نیز وجود دارد که اصلا یک کشور و نظام نیاز به شناسایی نخبگان به عنوان یک فرایند مستقل ندارد. نخبگان خود با توانمندی‌ها و استعدادهایشان موفقیت بیشتری کسب کرده و در جامعه شناخته می‌شوند و اصولا نیازی به وجود فرایند مستقلی برای شناسایی و جذب نخبگان و برنامه‌ریزی مجزا برای آنها نیست.

آموزش و پرورش نخبگان

به هر ترتیب بر اساس رویکردهای متفاوت در شناسایی نخبگان، نظرات در خصوص برنامه‌ریزی و آموزش نخبگان نیز متفاوت است. اینکه آیا باید برای نخبگان سیستم‌های آموزشی و پرورشی جداگانه‌ای طراحی و اجرا شود در نظر افراد مختلف متفاوت است. سه نظر کلی در این باره عبارتند از:

  • نخبگان نباید از سایرین جدا شوند و باید در مکانیزم‌های معمول و همراه با سایر افراد جامعه رشد یابند. توان بالای آنها خود به خود باعث پیشرفت سریع‌تر آنها خواهد شد.
  • برای رشد بهتر نخبگان و استعدادهای خاص باید تمهیداتی اندیشید و سیستم‌های خاصی برای آموزش و حمایت از آنها طراحی و ایجاد نمود.
  • در یک جامعه با اجزای درست و سالم نخبگان در همان سیستم‌های معمول قابلیت‌های خود را یافته و شکوفا خواهند نمود و به همان میزان نیز پیشرفت خواهند کرد اما در کشور ما و با مشکلات متعددی که در سیستم‌های مختلف وجود دارد لازم است فعلا حمایت‌ها و مکانیزم‌های خاصی را برای نخبگان در نظر گرفت و در بلندمدت و با اصلاح سیستم‌های جامعه کم‌کم آنها را به حالت معمول نزدیک نمود.

به‌کارگیری و استفاده از نخبگان

نخبگی به هر صورت که تعریف شود و به هر روشی که به نخبگان پرداخته شود، این افراد باید در کشور و در راستای پیشبرد اهداف به کار گرفته شوند. اینکه مهمترین جایگاه برای نخبگان و بهترین نحوه‌ی استفاده از آنها در کشور چیست نیز موضوعی است که نظرات در مورد آن متفاوت است. در این مورد موارد زیر توسط صاحب‌نظران مختلف بیان شده است.

  • بر مبنای نظر مقام معظم رهبری به دست گرفتن مدیریت تحولات کشور جایگاهی است که باید نخبگان کشور در آن قرار گیرند.
  • نگاه به نخبه به عنوان ابزاری در حل مسائل کشور نگاه دیگری به استفاده از نخبه است. این رویکرد در اغلب کشورهای غربی و صنعتی دیده می‌شود.
  • از نخبگان برای تولید علم و توسعه مرزهای علمی کشور استفاده شود. البته در این مورد نیز نظرات مختلف است. متأسفانه با گرفتن تعریف علم از دیگران، نخبگان ما اغلب در جهت‌ها و چارچوب‌های تعیین شده و ترسیم شده قدم برمی‌دارند.
  • از ویژگی‌های نخبگان قدرت تأثیرگذاری بیشتر آنها در جامعه نسبت به سایر افراد است. استفاده از این توانمندی و قابلیت برای مدیریت و فرهنگ‌سازی در جامعه مطلبی است که در بیان برخی از افراد شنیده می‌شد.
  • استفاده از نخبگان برای نظام‌سازی و تولید روش‌ها و ابزارهای متناسب با نیازها و برنامه‌های کشور مورد دیگری است که به آن اشاره شده است. به نظر این مورد می‌تواند بخش‌هایی از موارد قبل را تحت پوشش قرار دهد.
  • در یک نظر نیز تعیین جایگاه برای نخبه موضوع کم‌اهمیتی شمرده شده است. به این معنی که اگر نخبه خوب شناسایی و پرورش داده شود، خود جایگاه مناسب خود را متناسب با شرایط کشور و توانمندی‌های خود پیدا خواهد نمود.

ویژگی‌های نخبگان

یک موضوع که در صحبت‌های اغلب افراد بیان شده است توجه به ویژگی‌های نخبگان در برنامه‌ریزی‌ها است. هر چند در ویژگی‌های بیان شده برای نخبگان اختلاف مشاهده می‌شود اما برخی از موارد اشاره شده عبارتند از:

  • بلندپروازی (لااقل در سنین جوانی)
  • نقادی و گاه حمله به نظرات دیگران
  • تأثیر زیاد (به صورت نسبی) بر اطرافیان و محیط پیرامون
  • مدیریت‌ناپذیری (به نسبت دیگران)
  • مسأله محوری (درگیر شدن با یک مسأله تا حل آن)
  • در بسیاری موارد داشتن انتظاراتی بیش از دیگران و بیش از حد معمول
  • فرصت‌های زیاد برای فعالیت (در داخل و خارج کشور) که یکی از علل سخت شدن جذب و نگه‌داشتن آنها در کشور و در یک مجموعه خاص است.
  • معمولا کم‌طاقتی و منتظر نتیجه نماندن
  • از شاخه‌ای به شاخه دیگر پریدن (لااقل در کشور ما اینگونه است)
  • سخت پذیرفتن حرف و نظرات دیگران (معمولا در ابتدا در مقابل نظرات غیر از نظر خودشان موضع می‌گیرند)
  • ایده‌آلیستی و فاصله با واقعیت‌ها علی‌الخصوص در سنین جوانی

مسائل مرتب با نخبگان

پس از همه موارد مختلفی که در مورد نخبگان بیان شد پاسخ این سؤال که در نهایت مسأله نظام در حوزه نخبگان چیست از صاحب‌نظران خواسته شد. مطالب بیان شده پراکندگی زیادی داشت که می‌توان آنها را در قالب موارد زیر دسته‌بندی کرد:

  • شناسایی حداکثری استعدادها و توانمندی‌های افراد جامعه و بسترسازی برای رشد و شکوفایی بهینه این استعدادها و توانمندی‌ها
  • جلوگیری از خروج نخبه‌ها و فرار مغزها از کشور مخصوصا کسانی که این کشور برای رشد و شکوفایی آنها سرمایه‌گذاری کرده است.
  • استفاده بهینه از نخبگان در جهت حل مسائل و مشکلات کشور
  • مدیریت نخبگان در جهت سیاست‌ها و اهداف نظام به منظور هدایت توانمندی‌ها و تأثیرگذاری آنها در پیشبرد اهداف نظام و جلوگیری از تأثیرات منفی نخبگان بر جامعه
  • استفاده از روش بهینه برای رشد نخبگان در لایه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کشور و سپردن مدیریت تحولات کشور به دست نخبگان.

در بخش‌های بعد انتقادات افراد نسبت به سیستم‌ها و وضع موجود و پیشنهادات آنها برای بهبود و اصلاح شرایط و حرکت به سمت یک وضعیت مطلوب بیان شده است. در این دو بخش مطلب به چهار زیربخش شناسایی و جذب، آموزش و تربیت، حمایت و استفاده و بکارگیری نخبگان تقسیم شده و مطالب بر اساس این دسته‌بندی تدوین و ارائه می‌شود.

 مشکلات بیان شده و انتقادات به وضع موجود

موارد متعددی در خصوص مشکلات وضع موجود در ارتباط با نخبگان بیان شد که البته به صورت مسطح و غیر ساختارمند ارائه شده است. با توجه به مواردی که در ابتدا بیان شد، این مشکلات و انتقادات در یک دسته‌بندی طبقه‌بندی، جمع‌بندی و مدون شده که در ادامه آمده است.

مشکلات بیان شده در حوزه شناسایی و جذب نخبگان

در خصوص شیوه‌های ارزیابی، شناسایی و جذب نخبگان موارد مختلفی بیان شده که می‌توان آنها را در مطالب زیر خلاصه نمود.

  • معیارهای شناسایی فعلی بر اساس خروجی‌های افراد است. آنچه مسلم است خروجی‌ها علاوه بر استعدادها، توانایی‌ها و قابلیت‌ها به شرایط و امکانات نیز بستگی دارد. تا جایی که بیان می‌شود بسیاری از کسانی که به عنوان نخبه شناخته می‌شوند با استفاده از جایگاه و امکانات مادی و با استفاده از توانمندی‌های دیگران خروجی‌های مختلف را تولید می‌کنند هرچند به نظر عده‌ای این افراد نیز خود نخبه محسوب می‌شوند.
  • معیارهای تدوین شده برای نخبگی همه طبقات و صنوف را شامل نمی‌شود. این موضوع باعث شده استعدادهایی که به دنبال کسب گواهی‌نامه‌ها و مدارک نیستند یا به این مراجع دسترسی ندارند شناسایی نشوند. یکی از دلایل عدم شناسایی استعدادهای موجود در روستاها و مناطق محروم همین موضوع بیان شده است. به عبارت دیگر کسانی می‌توانند نخبگی خود را اثبات کنند که از یکی از حداقل‌های آموزشی و رفاهی برخوردار شده باشند حال آنکه در بین افرادی که به هر دلیل امکان بروز استعدادها را نیافته‌اند استعدادهای فراوانی وجود دارد.
  • با توجه به اینکه به نظر بعضی افراد سیستم‌های ارائه‌دهنده گواهی‌نامه‌ها سیستم‌های کامل و درستی نیستند، ملاک قرار گرفتن خروجی‌های آنها کار درستی نیست. مثلا با توجه به اینکه مقالات متناسب با نیازهای جامعه نیستند نمی‌توانند معیار درستی برای نخبگی باشند.
  • با توجه به اینکه برخی نخبگان به این روش اعتقاد و اعتماد ندارند به دنبال احراز نخبگی خود در این سیستم هم نمی‌باشند. این مورد در کلام افراد مختلفی و با لحن ناخوشایندی شنیده می‌شود.
  • ملاک‌های فعلی به هیچ‌وجه معیارهای اعتقادی و حتی کارایی فرد برای نظام جمهوری اسلامی را ارزیابی نمی‌کنند.
  • طولانی و کند بودن فرایندهای اثبات نخبگی اغلب افرد توانمند را خسته می‌کنند و معمولا کسانی باقی می‌مانند که راه‌ دیگری غیر از اثبات نخبگی خود برای مطرح شدن در جامعه ندارند.
  • مبنای فعلی شناسایی نخبگان کشور خوداظهاری و ارائه اسنادی برای اثبات ادعای افراد است. در این شرایط کسانی که به دنبال مطرح کردن خود نیستند شناسایی نمی‌شوند و بدتر اینکه کسانی که قابلیت ساختن گواهی‌های مختلف برای خود را دارند به عنوان نخبه مطرح و معرفی می‌شوند.
  • در حال حاضر کسی برای قبول مسئولیت یا احساس وظیفه به دنبال اثبات نخبگی خود نیست و کسانی برای اثبات نخبگی خود تلاش می‌کنند که به دنبال استفاده از امکانات و تسهیلات ارائه شده هستند.

مشکلات موجود در روش‌های فعلی آموزش و پرورش نخبگان

همانطور که اشاره شد رویکردها و دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به آموزش و پرورش نخبگان وجود دارد. طبیعی است که از مناظر مختلف، مشکلات و انتقادات متفاوتی نیز به سیستم‌های آموزشی فعلی وارد شود. در ادامه موارد مطرح شده دسته‌بندی و ارائه شده است.

  • در سیستم‌هایی که برای آموزش و پرورش نخبگان و استعدادهای آنها وجود دارد بیشتر بر پیشرفت افراد در حوزه‌های علمی و تخصصی کار می‌شود و کمتر بر پرورش مهارت‌های زندگی، حس مسؤولیت و تعهد افراد تکیه می‌شود.
  • در این سیستم‌ها با تکیه بر نخبه بودن مخاطبانشان (با اهداف مختلف) توقعات آنها را بالا برده و آنها را از جامعه جدا می‌کند و خروجی‌های این مجموعه‌ها اغلب خود را بالاتر از دیگران دانسته و انتظارات بی‌جایی از دیگران دارند.
  • در سیستم‌هایی که استعدادهای برتر و نخبگان را به صورت جدا تربیت می‌کنند، افراد به تدریج از فضای واقعی جامعه جدا می‌شوند. این موضوع باعث می‌شود پس از ورود نخبگان به جامعه و رو در رویی با وضعیتی متفاوت با آنچه تصور می‌کرده‌اند، حالت سرخوردگی و یأس در افراد ایجاد شود و نخبگان نتوانند افکار و نظرات خود را به درستی به عموم انتقال دهند.
  • سیستم‌های تقلیدی آموزش چه برای نخبگان و چه برای عموم مردم یکی از علل ناکارآمدی نخبگان در جامعه و پیشبرد اهداف کشور است. اهدافی که نظام‌های آموزشی غربی برای آن ایجاد شده‌اند با اهداف کشور و نظام جمهوری اسلامی متفاوت است. نگاه مادی به زندگی تعریف برتری مالی و رفاهی به عنوان مطلوبیت اصلی افراد موضوعی است که این نظام‌های آموزشی افراد را برای آن تربیت می‌کنند و ما نیز این سیستم‌ها را به صورت تقلیدی و با تغییر برخی محتواهای موجود در آن برای اهداف خود استفاده می‌کنیم. این موضوع در بیان اغلب اشخاص مورد مصاحبه به طرق مختلف بیان شد.
  • “خوب” در جامعه ما فراگیر است اما “عالی” استثناست. در حال حاضر به‌جای توجه به این خوب فراگیر بر افراد بسیار توانمند و خاص تمرکز شده است.
  • عقیده اشتباهی که در سیستم‌های آموزشی این‌ چنینی در کشور وجود دارد، این است که باید از نخبگان برای آموزش نخبگان استفاده کرد. حال آنکه نخبگی یکی از ویژگی‌های افرادی است که توانایی آموزش و تربیت نخبگان را دارند. در کشور اصلا بر روی شناسایی افرادی که قابلیت آموزش موفقیت و توسعه روش‌های کسب موفقیت و شکوفایی استعدادها را دارند کار نشده است.
  • در سیستم‌های آموزشی و پرورشی فعلی دغدغه‌ها و مسائل نظام و کشور به نخبگان منتقل نمی‌شود. حال با توجه به اینکه این افراد اغلب به اشخاص تأثیرگذار در جامعه تبدیل می‌شوند، در سطح جامعه مشکلاتی را ایجاد می‌کنند.

مشکلات موجود در روش‌های فعلی حمایت از نخبگان

در حال حاضر روش‌هایی برای حمایت از نخبگان و فعالیت‌های آنها در کشور وجود دارد و کسانی که مطابق شرایط تعیین شده به عنوان نخبه تشخیص داده شوند از امکانات و تسهیلاتی برخوردار می‌شوند. در خصوص این حمایت‌ها و روش‌های حمایتی نظرات مختلفی ارائه شده که در ادامه به صورت دسته‌بندی‌شده آمده است.

  • ارائه حمایت‌های مالی و تسهیلات مادی باعث جذب افرادی می‌شود که به دنبال دریافت تسهیلات هستند.
  • فرایندهای اثبات نخبگی و دریافت حمایت‌ها به نحوی است که افراد توانمند باید بخشی از توان خود را صرف دریافت این حمایت‌ها کنند به نحوی که در برخی موارد این توان از دست رفته تأثیر جدی در روند فعالیت‌های اصلی آنها دارد.
  • حمایت‌های مالی به این شیوه هر چند به دست افراد واقعا توان‌مند هم برسد چون به ازای زحمت و فعالیتی نیست باعث تنبل شدن افراد می‌شود.
  • اگر نخبگی بر اساس استعدادها و توانمندی‌های خدادادی باشد، این موضوع مطرح می‌شود که آیا درست است کسی که استعدادهایش بیشتر است بیشتر از بیت‌المال سهم داشته باشد؟
  • اغلب افراد خود را نخبه می‌دانند و معمولا کسانی را هم که با آنها هم‌جهت و نزدیک هستند را نیز افراد ویژه‌ای می‌پندارند لذا حمایت‌ها از افراد بر مبنای توانمندی‌ها به مقایسات بین افراد دامن زده و باعث بدبینی افراد به سیستم‌های حمایتی می‌شود. ضمن اینکه سلایق افرادی که مسئولیت حمایت از نخبگان را دارند در تقسیم امکانات مهم می‌شود.
  • حتی بین نخبگانی که از حمایت‌ها برخوردار شده‌اند مقایساتی ایجاد خواهد شد که هر کس اثر‌گذاری خود را بیش از دیگران خواهد دانست. این موضوع بین هیأت علمی دانشگاه‌ها در استفاده از تسهیلات پژوهانه و فرصت‌های مختلف به وضوح دیده می‌شود.
  • این روش حمایتی قابلیت هدایت نخبگان را ندارد. در حال حاضر فردی که نخبه بودن او احراز می‌شود از حمایت‌ها و تسهیلاتی برخوردار می‌شود که می‌تواند با نظر خود و برای رسیدن به اهداف خود (درست یا غلط) آن را مصرف کند.
  • باید به حمایت‌های معنوی از نخبگان توجه بیشتری شود. حمایت‌های پولی عزت نفس افراد را زیر سؤال برده و سطح اهداف آنها را تنزل می‌دهد.
  • بطور کلی می‌توان گفت نظام انگیزشی این قشر از جامعه بدلیل خاص و متفاوت بودن آنها با سایر اقشار جامعه متفاوت می‌باشد، لذا نیاز به تدوین نظام انگیزشی متفاوت می‌باشد.

مشکلات موجود در استفاده و به‌کارگیری نخبگان

تمام فعالیت‌ها و برنامه‌هایی که برای نخبگان تدوین و اجرا می‌شود برای این است که بتوان حداکثر استفاده را از توان آنها در پیشبرد اهداف نظام و اعتلای کشور داشت. در حقیقت استفاده از توان نخبگان به صورت اثربخش و بهینه حلقه آخر و اصلی این زنجیره است. موارد زیر انتقادات و مشکلاتی است که به نظر افراد مصاحبه‌شونده در این حوزه در کشور وجود دارد.

  • عدم تعریف درست مسأله در کشور موضوعی است که باعث می‌شود توان نخبگان برای حل موضوعات غیر کلیدی و کم اهمیت صرف شود. معمولا نخبگان مخصوصا در حوزه‌های علمی مشغول حل مسائلی هستند که مسائل کشورهای دیگر است نه مسائل ما.
  • به دلیل نبودن بسترهای توسعه ایده‌ و تبدیل آن به محصول مقبول، فرایند به ثمر رسیدن ایده‌ها بسیار طولانی است. با توجه به صبر نسبتا کم نخبگان این موضوع باعث خستگی و افسردگی شده و عدم پیگیری را به دنبال دارد.
  • به دلیل سیستم‌های معیوب جامعه نخبگان یا از این نظام‌ها حذف و دفع می‌شوند یا در آنها هضم می‌شوند این است که در سازمان‌ها و نهادهای کشور کمتر از نخبگی، نوآوری، نواندیشی و نظایر آنها خبری شنیده می‌شود.
  • سیستم‌های نظارتی بر فعالیت‌ها و خروجی‌ها، مخصوصا در کارهای ویژه با اهمیت و پیچیدگی بالا، سیستم‌های مناسبی نمی‌باشند. این موضوع باعث می‌شود نخبگان نیز که به دنبال دردسر نیستند کار را در حد انتظار سیستم نظارتی و با کیفیتی پایین انجام دهند.
  • سیستم‌هایی که نخبگان را به کار می‌گیرند بسیاری از توان افراد را، به کارهای حاشیه‌ای معطوف می‌کنند.
  • نکته مهم در به کارگیری نخبگان این است که قدرت یک زنجیر به اندازه قدرت ضعیفترین حلقه آن است. حال اگر در یک فرایند بخش‌هایی از آن توسط افراد نخبه انجام شود و بخش دیگر به دست دیگران با توانمندی‌های پایین بیفتد آنکه تعیین‌کننده سرعت، دقت و کیفیت فرایند است کمترین توان و پایین‌ترین کیفیت است.
  • افراد ضعیف، مجموعه‌ای ضعیف را دور خود جمع می‌کنند. این موضوعی است که در اغلب مجموعه‌های کشور دیده می‌شود. به دلیل اینکه نخبگان و افراد توانمند نمی‌توانند در چارچوب‌های ضعیف تعریف شده فعالیت کنند..

پیشنهادات و راهکارهای ارائه شده

در میان مطالب بیان شده توسط افراد مورد مصاحبه، پیشنهادات و راهکارهایی نیز ارائه شده است که در ادامه با استخراج و دسته‌بندی این پیشنهادات در قالب پیش‌گفته، مواردی از آنها ارائه می‌شود.

پیشنهادات ارائه شده در مورد شناسایی و جذب نخبگان

  • شاخص‌ها و معیارهای نخبگی از آیات قرآن و سخنان ائمه‌اطهار (علیهم‌السلام) استخراج شود. در آیات و روایات موارد متعددی وجود دارد که مبنای برگزیدگی افراد آمده است استخراج و تدوین این معیارها می‌تواند منبعی مهم و غنی برای شناسایی نخبگان باشد. ضمنا موارد ارائه شده در بیانات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نیز باید استخراج شده و مورد توجه قرار گیرند.
  • شناسایی نخبگان بر اساس میزان توانایی آنها در حل مسائل کشور بسیار مناسب‌تر از سنجش شاخص‌های فعلی است که معمولا هدفمند طراحی نشده‌اند.
  • با توجه به اینکه افراد وقتی در گروه‌های مختلف قرار می‌گیرند ویژگی‌ها و شخصیت متفاوتی پیدا می‌کنند بهتر است به جای شناسایی افراد نخبه تیم‌های نخبه و توانمند شناسایی شده و مورد حمایت قرار گیرند.
  • استفاده از روش‌های شبکه‌ای در جذب نخبگان می‌تواند مفید و مؤثر باشد.
  • نباید فقط افرادی خاص شناسایی شده و به عنوان نخبه بر روی آنها سرمایه‌گذاری شود. بسیارند افرادی که در سطحی از توان‌مندی هستند و استعدادهای بالایی دارند که در صورت پرداختن به آنها می‌توانند به افراد خاص تبدیل شوند.
  • در شناسایی افراد نخبه شاخص‌های اعتقادی و تربیتی نیز مد نظر قرار گیرد. این موضوع در نخبگانی که قرار است در سطوح مدیریتی کشور نقش داشته باشند، اهمیت بیشتری خواهد داشت.

پیشنهادات ارائه شده در مورد آموزش و پرورش نخبگان

راهکارهای متفاوتی در مورد کار با نخبگان و روش‌های آموزش و تربیت آنها ارائه شد. در ادامه این موارد به صورت خلاصه شده در چند بند ارائه شده است.

  • سیستم‌های آموزشی کشور باید به نحوی بازطراحی شود که افراد بتوانند در حد استعداد و توانایی خود حداکثر شکوفایی و رشد را داشته باشند. ضمن اینکه نظام‌های آموزشی باید به نحوی برنامه‌ریزی شوند که برای استفاده از خدمات آموزشی نخبه‌پرور نیاز به قرار داشتن در یک سطح مالی، اجتماعی و رفاهی ویژه نباشد.
  • ایجاد کانون‌های مشاوره برای نخبگان می‌تواند در آشنایی آنها با روش‌های به ثمر رساندن ایده‌ها و استعدادیابی آنها مفید باشد. این کانون‌ها ضمنا می‌توانند نقش معرف استعدادهای خوب به سیستم‌های مختلف را نیز داشته باشند.
  • علاوه بر آموزشهای فنی و تخصصی به نخبگان تربیت اعتقادی و معنوی آنها نیز باید مدنظر قرار بگیرد. تهذیب نفس، افزایش معرفت و تحکیم اعتقادات نخبگان می‌تواند به توسعه این مقولات در جامعه منجر شود.
  • به جای آموزش‌های مستقیم خاص به آموزش‌های ضمنی پرداخته شود. ضمن اینکه علاوه بر انتقال مفاهیم، مهارت‌های مورد نیاز نیز می‌تواند در این روش‌ها آموزش داده شود.
  • در حال حاضر در کشور نمونه‌های موفقی وجود دارند یا وجود داشته‌اند که در حوزه شناسایی، بسترسازی و آموزش نخبگان موفقیت‌هایی را به دست آورده‌اند. بررسی روش‌های آنها و تدوین مدل‌هایی که بتوان آنها را توسعه داد می‌تواند راهکارهای خوبی را در اختیار مسؤولین قرار دهد.
  • یکی از مواردی که باید مورد توجه قرار گیرد فعالیت‌های بین رشته‌ای متناسب با نیازهای کشور است. لازم است رشته‌هایی بر گرفته از رشته‌های مختلف طراحی و اجرا شوند که دانش‌آموختگان آنها بتوانند مسائل کشور را حل کنند.

پیشنهادات ارائه شد درخصوص حمایت از نخبگان

  • به جای حمایت از نخبگان از فعالیت‌هایی که انجام آنها توانمندی‌ها و استعدادهای خاص نیاز دارد حمایت شود. البته تعریف این فعالیت‌ها باید به دقت انجام شود و متناسب با اهداف و مسائل کشور باشد.
  • به جای در اختیار گذاشتن پول و امکانات مادی که افراد خود برای صرف آن تصمیم می‌گیرند، این منابع تبدیل به بسترهایی شود که فعالیت‌های نخبگان را تسهیل می‌کند.
  • کسی که نیاز به حمایت داشته باشد نخبه نیست. اساسا این تفکر که نخبه برای زندگی خود نیاز به حمایت دارد باید از بین برود. حمایت باید به این صورت تعریف شود که کشور برای حل مسائل خود توسط نخبگان در راستای این گونه فعالیت‌ها از آنها حمایت می‌کند نه برای ایجاد رفاه در زندگی آنها.
  • به جای حمایت از نخبه‌ها از نهادها و مجموعه‌های نخبه‌پرور حمایت شود.

پیشنهادات ارائه شده در خصوص استفاده و به‌کارگیری نخبگان

با توجه به نظرات مختلف و اولویت‌هایی که در ذهن افراد وجود دارد نظرات مختلفی در خصوص جایگاه و به‌کارگیری نخبگان در کشور مطرح شد. این نظرات علاوه بر بیان جایگاه نخبگان می‌تواند نشان‌گر اولویت مسائل کشور در ذهن افراد مختلف باشد. به هر ترتیب نظرات گردآوری شده در قالب موارد ذیل تدوین شده و ارائه می‌گردد.

  • یکی از ویژگی‌های نخبگان توانایی آنها در حل مسأله است. لذا تعریف درست مسأله متناسب با نیازهای نظام و ارائه آن به نخبگان می‌توانند به راه‌حل‌های خوبی منجر شود. ضمنا لازم است یک مکانیزم شکست کار برای تبدیل مسائل بزرگ و پیچیده به مسائل کوچکتر، شفاف‌تر و قابل حل در یک زمان منطقی وجود داشته باشد.
  • ایجاد یک سیستم نظارت مناسب، که می‌تواند به صورت غیر مستقیم و توسط خود نخبگان شکل بگیرد (مبانی طراحی چنین سیستمی قابل ارائه است) در حفظ کیفیت کارهای نخبگان مؤثر خواهد بود.
  • از نخبگان در قالب تیم‌های تشکیل شده در کارها استفاده شود نه از افراد. چرا که ایجاد هم‌افزایی بین نخبگان مشکل و زمان‌بر است ضمن اینکه احتمال هضم تیم‌ها در سیستم‌های معیوب کمتر از احتمال هضم افراد است.
  • یکی از مطلوبیت‌های مهم برای افراد با توانایی‌های خاص بالا بودن میزان تأثیرگذاری آنهاست. این عامل می‌تواند به عنوان یک فرصت در به‌کارگیری نخبگان مدنظر برنامه‌ریزان قرار گیرد.
  • نخبگان می‌توانند در قالب تیم‌های مشاوره و اعضای اتاق‌های فکر مدیران کلان کشور به‌کار گرفته شوند. لازمه این موضوع اعتماد به نخبگان و شنیدن بدون موضع نظرات است.
  • برای تعریف مسائلی که حس تلاش و ذهن تحلیل‌گر نخبگان را تحریک کند لازم است نخبگانی به این منظور انتخاب شده و این کار را بر عهده گیرند. در صورت اجرای این پیشنهاد سیستم خود به خود توسعه پیدا خواهد کرد.
  • نخبگان با توجه به ویژگی‌های شخصیتی، توانمندی‌ها و مخصوصا چارچوب‌های اعتقادی طبقه‌بندی شده و مسائل مختلف به آنها واگذار شود. این نخبگان در یک طیف از نخبگان ابزاری تا کسانی که طراحی ساختارها و سیاست‌های کلان را بر عهده می‌گیرند قرار خواهند گرفت.
  • انجام کارهای یکسان و موازی توسط تیم‌های مختلف است مفید است. هرچند به نظر می‌رسد هزینه دوباره‌کاری در این موارد تحمیل شود اما نتایج حاصل از آن به نسبت هزینه‌ها بسیار بیشتر است. ضمنا باید سیستم ثبت تجربیات نیز برای مستند کردن شکست‌ها و موفقیت‌ها و درس‌های حاصل از آنها ایجاد شود.
  • رسانه‌ای شدن و اعلام عمومی کارها باعث به انحراف کشیده شدن آنها می‌شود. ضمن اینکه انتظار خروجی در بین افراد مختلف ایجاد کرده و زمان مناسب را از فرایندهای منجر به نتیجه مطلوب، می‌گیرد. هرچه فعالیت‌های خاصی که توسط نخبگان انجام می‌شود (مانند موضوع انرژی هسته‌ای) تا رسیدن به نتیجه در سکوت پیش رود و زمان منطقی در اختیار تیم‌ها و افراد قرار گیرد نتایج بهتری از این فعالیت‌ها حاصل خواهد شد.
  • کار توسط نخبگان از یک موضوع خاص و محدود شروع شده و کم‌کم توسعه یابد. شروع کار در حوزه‌های مختلف و به صورت گسترده کیفیت آن را پایین آورده و احتمالا توسعه کار را با مشکل مواجه خواهد نمود.

بر اساس مصاحبه‌ها و مطالعات انجام شده، پیشنهادات کلان زیر جهت اصلاح ساختارها و استفاده بهینه از توان نخبگان کشور ارائه می‌گردد.

با توجه به مصاحبه‌های انجام شده و بررسی‌های صورت گرفته، سه عامل اساسی در مدیریت و جهت‌دهی نخبگان شناسایی شد. اولا در سیستم‌های نخبگان رویکرد خوداظهاری رویکرد مناسبی نمی‌باشد و لازم است شیوه را از خوداظهاری به سیستم‌های نظام‌مند شناسایی و جذب نخبگان تغییر داد. ثانیا یکی از موثر‌ترین ابزارها و روش‌های قابل استفاده در نظام‌های نخبگانی استفاده از مدیریت غیرمتمرکز با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و سیستم‌های اطلاعاتی کارامد می‌باشد و ثالثا در صورت عملکرد صحیح سیستم‌های کشور، نیازی به سیستم‌های حمایت از نخبگان نمی‌باشد و نخبگان خود در سیستم راه خود را پیدا می‌کنند. در پیشنهادات ذکر شده سعی بر این بوده است تا شیوه‌های خوداظهاری حذف شوند و همچنین از توان شبکه‌های اجتماعی حداکثر استفاده شود و نیز حرکت و جهت‌گیری پیشنهادات به سمت حذف سیستم‌های حمایت از نخبگان و اصلاح ساختارها بوده است.

  1. یکی از روش‌های جذب نخبگان، تعیین مجموعه‌هایی به عنوان بسترهای بالقوه جذب و فعالیت نخبگان از جمله دانشگاه‌های درجه یک کشور، برخی مراکز پژوهشی، برخی حوزه‌ها و مدارس علمیه و برخی مدارس خاص کشور و همچنین برخی همایش‌ها، مسابقات و جشنواره‌ها می‌باشد. توجه داشته باشید که به منظور ایجاد فرصت برابر متناسب توانایی هر فرد برای او لازم است تا اطلاع‌رسانی دقیق و شفاف در آن حوزه انجام پذیرد. به عنوان مثال به دلیل اطلاع‌رسانی ناکافی در مدارس کشور، تنها تعداد اندکی از مدارس که جزو مدارس خاص می‌باشند، مشارکت‌کنندگان در این برنامه‌های نخبگانی هستند و لذا بخش وسیعی از جامعه دانش‌آموزی از حضور و ابراز وجود محروم می‌شوند. رصد نخبگان در این مجموعه‌ها، مراکز و اجتماعات براساس تحلیل رفتارهای آنها و در مرحله بعد براساس خروجی صورت خواهد گرفت. بدین معنی که به عنوان مثال تشکیل تیم‌های خودجوش با اهداف بلندپروازانه از رفتارهای نخبگانی است. لذا چنین تیم‌هایی را می‌توان شناسایی و به صورت ضمنی پایش و در صورت نیاز حمایت نمود. رفتارهای زیر به صورت اولیه می‌توانند رفتارهای نخبگان در محیط‌های ذکر شده قلمداد شوند.
  • تشکیل تیم‌های خودجوش با اهداف بلندپروازانه با ماندگاری حداقل ۶ ماه
  • حضور داوطلبانه در مجامع علمی، فرهنگی و سیاسی
  • خروجی‌های چند بعدی شامل خروجی‌های در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی اجتماعی، سیاسی (خروجی شامل نوشته‌ها، گفته‌ها، اظهار نظرات و … است.)
  • قرار گرفتن در جایگاه مراجعه دیگران (کسانی که هسته‌های غیر رسمی مجموعه‌های مختلف مراکز ذکر شده هستند.)
  • کسانی که از منظر درصد قابل قبولی به عنوان نخبه یا فراموفق در حوزه‌های خاص شناخته می‌شوند (به تجربه معلوم شده که لزوما نسبت مستقیمی با خروجی‌های رسمی وجود ندارد.)
  1. تشکیل پایگاه داده‌ای برای ثبت افراد و گروه‌های شناسایی شده و اطلاعات فعالیت‌های آنها و ثبت مراحل مختلف رشد مجموعه‌ها، بر اساس این پایگاه کارهای تعریف شده با منابع متناسب برای بقا، رشد و هدایت تیم‌ها و افراد به آنها ارائه شده و بر اساس نتایج و روند رشد آنها مراحل بعدی کار تعیین شود. به نظر می‌رسد اولا خصوصی بودن (نمای خصوصی) جذابیت بیشتری را برای تیم‌ها به همراه دارد، ثانیا بهترین عامل جلوگیری از فروپاشی و اضمحلال تیم‌ها تعریف کارها و پروژه‌های متناسب با آنها و البته با تخصیص بودجه کافی می‌باشد. ضمن اینکه می‌توان با جهت‌دار کردن کارها، افراد و مجموعه‌ها را در حوزه‌های اولویت‌دار هدایت نمود.
  2. علی‌رغم مطلوبیت کار سیستماتیک برای مدیران و سیستم‌های مدیریتی، بسیاری از حلقه‌های نخبگانی حول افراد خاص و بعضا خارج از حوزه‌های تخصصی افراد شکل می‌گیرد. به عنوان مثال در برخی جلسات مذهبی، هنری، اخلاقی و گروه‌های دوستانه نخبگانی از حوزه‌های مختلف حول محور فردی جمع می‌شوند. این جمع‌ها معمولا از یک سطح متعادل برخوردار بوده و چند بعدی هستند چرا که نخبگان یک تخصص به تنهایی آنها را شکل نمی‌دهند. این افراد محوری در سطوح مختلف از مدرسه گرفته تا جمع‌های مدیران و مسئولین نخبه یافت می‌شوند. شاید مدیریت غیررسمی شبکه‌های اجتماعی نخبگان از طریق همین افراد و جمع‌های حول آنها انجام می‌شود. یافتن این حلقه‌های نخبگانی که دغدغه‌هایی در جهت اولویت‌های نظام دارند و خصوصا حلقه‌هایی که بافت غالب آنها را جوانان تشکیل می‌دهند، می‌تواند بستر بسیار مناسبی را برای مدیریت نامحسوس شبکه‌های اجتماعی نخبگان به دنبال آن سایر شبکه‌های اجتماعی را فراهم آورد. به این منظور پیشنهاد می‌شود به صورت کاملا نامحسوس و غیررسمی (نه مثل اغلب کارهای کلیشه‌ای ایجاد بنیاد نهاد و تصویب بودجه) پایگاهی از اطلاعات این مجموعه‌ها و افراد محوری آنها تهیه شده و از طریق طرح مسئله برای آنها و استفاده از ارتباطات اجزای این حلقه‌ها با سازمان‌ها و مجموعه‌ها مسائلی برای آنها طرح شده و منابع مالی و حمایتی حل آنها نیز به صورت غیرمستقیم و حلقه‌های رابط برای آنها فراهم آید. با توجه به اینکه طراحی این سیستم ظرافت‌های ویژه‌ای دارد در صورت نیاز آمادگی ارائه طرح تفصیلی برای آن وجود خواهد داشت.
  3. طراحی پایگاه‌‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی مبتنی بر وب برای شناسایی و تشکیل شبکه نخبگان کشور جهت دریافت اطلاعات واقعی نخبگان ضروری است. لازم است این پایگاه و سرویس‌ها به صورت تخصصی و غیر متمرکز طراحی و مدیریت شوند. منظور از سرویس ابزارهایی است که نخبگان در فعالیت‌ها و کارهای نخبگانی خود از آنها استفاده می‌کنند. این سرویس‌ها با ماهیت تسهیل‌کنندگی و توانمندسازی که دارند برای نخبگان خصوصا نخبگان جوان جذابیت‌های بالایی را ایجاد خواهد نمود.
  4. تشکیل تیم‌هایی متشکل از خبرگان و اساتید حوزه‌های مختلف برای تعریف مسائل و شکست آن‌ها به مسائل خرد جهت ارائه به تیم‌ها و افراد شناسایی‌شده. کارها باید به صورت شفاف با خروجی مشخص تعریف شوند و دارای زمان‌بندی و برآورد هزینه درست باشند. به این منظور استفاده از اساتید دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و نیز صنایع فناوری‌های پیشرو کشور مثل فناوری هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، فناوری اطلاعات و … لازم است.
  5. طراحی نشست‌ها، رقابت‌ها، جوایز، کنفرانس‌ها و نشریات معتبر علمی و تجربی در حوزه‌های اولویت‌دار کشور. نکته اول اینکه اطلاع‌رسانی دقیق در مورد شیوه برگزاری و نحوه حضور در این برنامه‌ها یکی از نکات حائز اهمیت است. ضمنا با توجه به اینکه حضور افراد معتبر باعث اعتبار چنین مجموعه‌ها، مستندات و جوایزی می‌شود، در ابتدا لازم است با مشوق‌های مالی مناسب که بهترین محل هزینه بودجه‌های حمایتی است، بستر حضور چنین افرادی را در نشست‌ها، رقابت‌ها و نشریات فراهم نمود. نمونه‌هایی مثل جشنواره خوارزمی، جایزه دکتر کاظمی آشتیانی و المپیادها از این جمله است که نسبتا توفیق داشته‌اند. ضمن اینکه اعتباربخشی به این فعالیت‌ها امکان هدایت و جهت‌دهی به فعالیت‌های علمی را فراهم می‌آورد. چنان که نشریات، کنفرانس‌ها و جوایز غربی باعث جذب دانشمندان و نخبگان کشور برای حل مسائل آنها شده است. لازم است معیارهای ارتقای شغل مثل ارتقای هیات علمی، امتیازات دانشجویی، ارتقای شغلی در صنایع، آموزش و پرورش و سایر مراکزی که به نحوی فعالیت‌های علمی، تحقیقاتی و نخبگانی در آنها قابل انجام است، مطابق با معیارهای صحیح اصلاح گردند.
  6. مزیت رقابتی ما در حفظ نخبگان و جذب فعالیت‌های آنها برای حل مسائل کشور، مزیت‌های مالی و اعتبارات دنیوی نیست، چراکه مشوق‌های مالی به تنهایی کافی نیست و در صورت کفایت نیز غرب در استفاده از این مزیت بسیار توانا‌تر است. لذا استفاده از تعریف چالش‌ها و تحریک حس مسئولیت و خودباوری بسیار مفیدتر به نظر می‌رسد. البته این موضوع در سطح محدودی آزموده شده و نتایج خوبی داشته است. لازم به ذکر است که مشوق‌ها و حمایت‌های مالی نیز می‌تواند به عنوان مکمل این موارد به کار گرفته شود. برای ایجاد چنین محرک‌هایی پیشنهاد می‌گردد مراکز تحقیق توسعه در سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف کشور اقدام به طرح مسائل چالشی (از نظر علمی) کرده و منابع مالی لازم برای حل و پاسخ به آنها را نیز فراهم آورند. به دلیل پرمخاطره بودن و درصد پایین موفقیت در این کارها نباید به این کارها به صورت کارهای جاری دستگاه‌ها نگاه شود و منابع مالی را متناسب با نتیجه در اختیار نخبگان قرار دهند، بلکه باید نوع کار انجام شده و فرایند آن و علت شکست بررسی شود. ایجاد یک سیستم ثبت شکست برای جلوگیری از تکرار اشتباهات و شکست‌ها در چنین اقداماتی ضروری است. این راهکار از بهترین روش‌های حفظ نخبگان است که در حال حاضر نیز باعث شده بسیاری از نخبگان (مخصوصا جوان) کشور در چنین مراکزی در کشورهای دیگر دنیا مشغول به کار شوند. پیشنهاد می‌شود چنین مراکزی به صورت پایلوت در چند دستگاه یا سازمان مستعد به همراه سیستم ثبت شکست طراحی و اجرا شوند و در یک بازه منطقی این سیستم به سایر نهادها و سازمان‌ها توسعه یابد. نمونه‌های غیرسیستمی این روش در سازمان انرژی هسته‌ای، مرکز تحقیقات موتور ایران خودرو، برخی مراکز صنایع دفاع دیده می‌شود که می‌توانند نقطه شروع خوبی برای کار سیستمی و مدون ذکر شده باشند.
  7. با توجه به اینکه در کشور اسناد بالادستی نظیر سند چشم‌انداز، نقشه جامع علمی، برنامه‌های توسعه و امثال این‌ها تدوین شده باید جایگاه نخبگان در تحقق این برنامه‌ها تعیین شود. بر اساس این جایگاه و تدوین شرایط لازم برای ایفای نقش تعیین‌شده، کارها و مسائل مشخصی در جهت تحقق برنامه‌ها و اسناد بالادستی تعریف و به افراد و تیم‌های نخبه ارائه گردد.
  8. با توجه به مشکلات موجود در سیستم‌های کشور، ارتباط موثر با تصمیم‌گیران و مسئولین یکی از عوامل اصلی موفقیت طرح‌ها و ایده‌های نخبگانی است و لذا باید فرایندهای خاصی برای ارتباط موثر با این افراد ایجاد گردد. در حال حاضر تاییدکنندگان طرح‌ها و مراجع احراز نخبگی جدای از بهره‌برداران طرح‌ها هستند، لذا استفاده‌کنندگان و بهره‌برداران حاضر به تأمین منابع و هزینه‌های مورد نیاز برای طرح‌های تأیید شده از سایر مراکز نیستند. با توجه به ویژگی‌های سازمان‌ها و دستگاه‌های بهره‌بردار و جلوگیری از مشکلات و عوارض منفی تایید طرح‌ها و تشخیص نخبگی توسط آنها، پیشنهاد می‌گردد هزینه‌های طرح‌ها و ایده‌های تأیید شده توسط تأییدکنندگان در اختیار دستگاه‌های بهره‌بردار قرار گیرد و نظارت بر اجرا را نیز مرجع تأییدکننده به عهده گیرد. نقش مراکز تأییدکننده را می‌توان به دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی داد و بهتر است بخش خصوصی به عنوان بهره‌بردار اصلی از طرح‌ها و ایده‌ها تعیین گردد. بودجه لازم نیز برای اجرا در اختیار بهره‌برداران قرار گرفته و مراجع فوق‌الذکر نظارت بر اجرا را بر عهده گیرند.
  9. برنامه‌ریزی و امکانات مناسب جزء جدایی‌ناپذیر رشد و توسعه فعالیت‌های نخبگای است به عنوان مثال در فناوری‌های صنعتی و آزمایشگاهی که نیاز به تجهیزات گران‌قیمت دارد، خود ایجاد چنین مراکزی که تشکیل آنها از عهده دیگران خارج است یا هزینه‌های سنگین دارد، می‌تواند باعث جذب نخبگان و فعالیت‌های آنها شود. اما در حوزه‌هایی مثل علوم انسانی، تحقیقات نظری و … ، مثلا ایجاد یک شبکه مجازی شکست کار و تقسیم کار به اجزای کوچک مستقل قابل اتصال به هم می‌تواند راه مناسبی باشد. ضمن اینکه همیشه حمایت راه ارتقا نیست. فرضا تصور کنید دنیا به جای تحریم ما از ما حمایت مالی و علمی می‌کرد. آیا باز هم وضعیت علم و فناوری و خودباوری در کشور چنین بود؟ با این تفاسیر تدوین نقشه جامع روش‌های تعامل با نخبگان در حوزه‌های مختلف به ضرورت یک نقشه راه یکی از ملزومات است به شرط اینکه دچار سرنوشتی مثل نقشه مهندسی فرهنگی نقشه جامع علمی و نظایر آنها نشود. برای تحقق این موضوع بهتر است نقشه به صورت یک سند محرمانه بدون بروز خارجی در دفتر رهبری یا دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (البته نه به صورت یک پروژه رسمی رسانه‌ای) تعریف و انجام شود.
  10. تشکیل مجموعه‌هایی در وزارتخانه‌های صنایع، بازرگانی، ارشاد، بهداشت، علوم و دبیرخانه‌های شوراهای عالی اطلاع‌رسانی، انقلاب فرهنگی برای پشتیبانی از نخبگان و مجموعه‌های نخبگانی در حوزه‌های مرتبط با آنها. در این مجموعه‌ها خدماتی مثل مستندسازی، انتشارات مشاوره در حوزه‌های مرتبط، بازاریابی و … به مجموعه‌ها با هزینه‌های پایین ارائه می‌گردد. این باعث خواهد شد امکانات و تسهیلات از حالت خام به صورت تبدیل شده و فرآوری شده به نخبگان و مجموعه‌های نخبگانی داده شود. هدایت، گزارشگری و نظارت بر این تسهیلات راحت‌تر بوده ضمن اینکه موانع غیرتخصصی و نامحسوس فعالیت‌های نخبگانی نیز مرتفع خواهد شد.
  11. یکی از اشتباهات رایجی که در فرایند مدیریت نخبگان در کشور وجود دارد طراحی فرایندهای خاص نخبگان در کشور می‌باشد. ایجاد فرایندهای رسمی برای نخبه شدن دارای دو اشکال عمده است، اولا باعث می‌گردد، نخبگی به عنوان هدف درآید و افراد غیر نخبه، به جهت مشخص بودن فرایند احراز نخبگی به سادگی خود را به عنوان نخبه معرفی نمایند. لذا نیاز است تا سیستم‌های جاری کشور با توجه به نخبه‌سالاری بازمهندسی گردند. به عبارت دیگر باید فرایندهای موجود در کشور را طوری بازطراحی نماییم که کارهای نخبگانی تسریع گردند. ثانیا با وجود این فرایندها معمولا کار برای غیر نخبگان ساده‌تر است. زیرا نخبگان باید علاوه بر طی فرایندهای معمول، فرایندهای اثبات نخبگی جهت گرفتن تسهیلات و اعتبارات لازم برای پیشبرد اهداف را نیز طی نمایند.
  12. به نظر بسیاری از نخبگان کشور تربیت و آموزش نخبگان یکی از مهم‌ترین نکات مورد توجه در حوزه مدیریت نخبگان و همچنین یکی از مشکلات اساسی در حوزه تربیت آنها می‌باشد. متاسفانه در سال‌های اخیر سیستم‌های آموزشی کشور در حال پس‌رفت بوده‌اند. چنانچه به زعم بسیاری از صاحب‌نظران، حوزه‌های علمیه نظامی کاملا نخبه‌پرور داشته‌اند و علی‌رغم روی آرودن غرب به سمت اینگونه از آموزش کشور ما در حال آزمودن روش‌های منسوخ شده در غرب در حوزه‌های علمیه می‌باشد. برای هر شخصی یک سن رشد وجود دارد که در صورت وجود امکانات و پرورش صحیح می‌توان استعداد بالقوه فرد را به صورت بالفعل در آورد. بسیاری از نوجوانان و محصلین دوره راهنمایی و دبیرستان به دلیل عدم آموزش صحیح، علی‌رغم نخبگی به مهره‌هایی بدون تاثیر و به اصطلاح سوخته تبدیل می‌گردند. برای جلوگیری از این فرصت‌سوزی‌ها نیاز است تا تحولی در نظام آموزشی کشور ایجاد گردد و روش‌های ترکیبی، تعاملی، شناختی و … جایگزین رویکردهای فعلی گردد.