یکی دیگر از دلایل اهمیت ابزار ها این است که «ابزارها بر خلاف گزارههای دانشی، حساسیت چندانی در جامعهی مخاطب ایجاد نمیکنند». برای مثال اگر جایی گفته شود که «فلان متغیر مهمتر از بهمان متغیر است»، از جاهای مختلفی علیه این ادعا بحث میشود و عدهای نیز مواضع بسیار سفت و سختی علیه این سخنان اتخاذ میکنند. اما اگر یک ابزار تحلیلی با منطقی قابل دفاع در اختیار همین عده قرار بگیرد و همان نتیجه از دل آن استخراج شود، هیچ کسی علیه آن موضع خاصی اتخاذ نمیکند. حتی اگر ابزاری بر مبنای همان گزارهی دانشی اول ایجاد شود، همهی کسانی که معترض بالقوهی آن گزاره بودهاند، با رغبت از آن ابزار استفاده میکنند. چون ابزار، کارهای مدنظر آنها را تسهیل میکند و یا آنها را قادر به کارهایی میکند که پیشتر از انجام آن ناتوان بودهاند.
با وجود اینکه با هدف تسهیل ایجاد شدهاند، اما به خاطر نحوهی استفاده و یا ناوارد بودن افرادی که از آن استفاده میکنند، کار را برایشان سختتر نیز میکند. لذا اینجا است که هوشمندانه بودن تعریفی که در آن از تسهیلگری ابزار ذکری نشده است، مشخص میشود. در این تعریف گفته میشود که «ابزار چیزی است که مستقیماً در فرآیند استفاده میشود؛ ولی در خروجی نهایی فرآیند مصرف نمیشود» البته بدیهی است که استفاده از همهی ابزارها در ابتدا کار را سختتر میکند و بعد از مدتی که استفادهکننده به تکنیکهای استفاده از آن مسلط شد، کار را برای آن فرد سادهتر میکند.
لذا خود اینکه ما چطور باید ابزاری طراحی کنیم که جامعه، آن را بپذیرد، بسیار اهمیت پیدا میکند. این دغدغهای است که فارغ از فرآیند ارائه، تبلیغ و ترویج ابزار، در فرآیند طراحی هم منظور میشود. لطیفهای مرتبط با این نکته تعریف میکنند که «شخصی اختراعی انجام داده بود و در مورد اختراعش توضیح میداد که: این یک «سیگارروشنکن هوشمند» است. طرز کارش هم اینگونه است که ابتدا شما یک کبریت روشن میکنی و فیتیلهی این ابزار را روشن میکنی؛ بعد یک بمب منفجر میشود و بعد یک چرخدنده شروع به حرکت میکند و بعد … تا اینکه نهایتاً شعلهای روبروی سیگاری که در دهان شما است، روشن میشود و میتوان سیگار را با آن روشن کرد. از این بندهی خدا پرسیدند که نمیشد همان کبریت را روبروی سیگار گرفت و سیگار را روشن کرد؟ گفت: چرا؛ این هم یک راهش است». خیلی وقتها ابزارهایی که ما طراحی میکنیم، هم چنین شرایطی دارند.
یعنی خیلی وقتها استفاده از بعضی ابزارها باعث پیچیده شدن کارهایی میشود که بدون ابزارها به راحتی در حال انجام بودند. این ابزارها عملاً هویت تسهیلگریشان را از دست دادهاند؛ ابزار اتوماسیون اداری در بسیاری از سازمانها مصداق چنین ابزارهایی است؛ حتی مشاهده میشود که بعضیها برای طراحی ابزارهای تحت وب، فرآیندهای طولانی و تودرتو در سیستمهایشان ایجاد میکنند که کاربران در همان اولین مراجعه به این ابزارها، عطایشان را به لقایشان میبخشند و دیگر حتی به این ابزارها سر هم نمیزنند.