از اواخر دهه هفتاد به حسب رشته تحصیلی (مهندسی صنایع) با تجزیه و تحلیل سیستمها آشنا شدم. از همان زمان هم به این موضوع علاقه پیدا کردم. در حدود ۲۰ سالی که از این موضوع گذشته بسیاری مطالعات و کارهای نظری و عملی من را تجزیه و تحلیل سیستم تشکیل داده است. در عمل این تحلیل سیستم عموما مورد استفاده مدیران و تصمیمگیران قرار میگرفت و بر همین اساس با مسائل سازمان و مدیریت هم درگیر شدم. بنابر این تحلیل سیستم و مباحث سازمان و مدیریت به بخش مهمی از کارم تبدیل شد. مطالب مختلفی در این سالها در این حوزه تولید کردم که برخی از آنها را در ادامه برای استفاده علاقهمندان منتشر میکنم.
در مورد سازمانها و مسائلی که مدیران درگیر آن هستند نظریات و متون زیادی وجود دارد. اما برخی موارد در سازمانها با تجربه حاصل میشود. در این مدتی که در بخشهای مختلف کار کردهام حسب شرایط مطالبی را نوشتهام که برخی از آنها قابل تعمیم و استفاده در سازمانهای دیگر هم هست. برخی از این نوشتهها از این قرارند:
سال ۸۵ مسئله ضعف در ابزارها و روشها برای برنامهریزی، مدیریت و پیشبرد کارها ذهنم را مشغول کرد. در پاییز این سال مطلبی در این مورد نوشتم که از لینک زیر میتوانید ببینید.
مقدمهای بر اهمیت روشها و ابزارها
بعدها در تترا برای دوستان مطالبی را در این خصوص گفتم که با همت آقایان پورحیدر، باقری، بیطرف و برخی دیگر از دوستان به جزوه مفصلی تبدیل شد که بخشهایی از آن را برای استفاده علاقهمندان به این موضوع منتشر میکنم.
تعریف واژههای مرتبط با «ابزار»
نقد تعریفهای ارائه شده از «ابزار»
تعریف «ابزار» و تعیین جایگاه آن در انجام کار
دستهبندی افراد در ارتباط با ابزار
انتقال اصول ذهن طراح ابزار و وابستگی کاربران به ابزار
عدم حساسیتزایی ابزار در جامعهی مخاطب
مثالهایی از ابزارها و تأثیر آنها
در مورد روشها و ابزارها در سالهای ۸۶ تا ۹۴ در کنار دوستان تترا مباحث زیادی مطرح شد و مطالب متعددی تولید شد که مستندات برخی از آنها در تترا موجود است. بسیاری از مطالبی که در اینجا آمده مقدمهای است بر کاربردهای روشها و ابزارها در حکمرانی و اداره کشور و دستگاههای مختلف که در مورد برخی کاربردهای آنها نیز مطالب نسبتا مفصلی تولید و تدوین شده است.
پانوشت: مطالب ابزارها را که برای انتشار نگاه میکردم نکات زیادی برای اصلاح و تکمیل به ذهنم میرسید که چون فرصت نبود همان متون تدوین شده در تترا را منتشر کردم.
فساد پدیدهای است که خیلیها به وسیله آن رشد میکنند و خیلیها با شعار مبارزه با آن. این پدیده اگر شیوع پیدا کند، سیستمها و نظامات را از درون میخورد و تدریجا اسباب بازتولید خود را فراهم میکند و افراد و اجزای سالم را هم مجبور به تن دادن به روشهای فاسد خواهد کرد. اهمیت این موضوع باعث شده است بسیاری هم دلسوزانه برای ریشهکن کردن آن تلاش کنند. اما به نظر میرسد نبود نظریه و تعریف دقیق و درست از فساد و سازوکارهای شناخت و مبارزه یکی از دلایلی است که این تلاشها را کمثمر کرده است. در چند مطلب سعی خواهم کرد به تعریف این پدیده، چرایی وقوع آن، نحوه شناخت و تمایز فساد از پدیدههای نزدیک به آن بپردازم و نکاتی را درباره چگونگی مبارزه و کنترل فساد ارائه کنم.
فساد؛ پدیدهای که باید درست شناخت
علت بروز فساد و رویکردهای موجود برای رفع زمینههای آن
خطا و فساد؛ دو مقوله که باید از هم تفکیک شود
مرز باریک اصلاح سیستم با رفتارهای فسادانگیز
تنبلی و ناکارآمدی؛ زمینهسازِ فساد
فساد سیستماتیک و نشانههای آن با رویکرد سیستمی به فساد
افراد سالمی که عامل فساد سیستم میشوند
شکستن چارچوبها و ساختارها؛ زمینهساز تضعیف و فساد سیستم
محرکها و عوامل ایجاد فساد و زمینهسازهای آن
تجمیع قدرت، ثروت و شهرت زمینهساز فساد
شفافیت؛ واژهای با خوانشهای متفاوت
این روزها بیشتر از صف فاصبه گرفتهام و درگیر کارهای ستادی و فرایندها، قالبها و ساختارهای خستهکننده هستم. در یکی از جلسات پر و پیمان کاری که شلوغی باعث میشد کسی چندان به من توجهی نداشته باشد یک متن کوتاه در مورد دیوانسالاری یا همان بروکراسی نوشتم و بعد از جلسه تکمیلش کردم. منتشرش میکنم که هم کمی خنک شوم!! هم شاید به درد دیگران هم بخورد.