چند روز پیش با دوست بزرگواری جلسه‌ای داشتیم. گله داشتند از برخی رفتارها و بی‌اخلاقی‌هایی که در فضای کاری‌شان اتفاق افتاده بود. اینکه چرا آن‌ها که دروغ و دغل چاشنی کارشان است و اهل بده‌بستان و معامله‌اند کارشان بهتر پیش می‌رود و زودتر رشد می‌کنند و آنها که پایبند اخلاقند و دلسوزِ صادق دائما با مشکل مواجهند و پس زده و بعضا حذف می‌شوند.

عرض کردم که طبیعی است، یعنی قاعدتا باید همینطور باشد. اساسا کار کسی که قید و بند کمتری دارد، باید هم زودتر و سریعتر پیش برود. وقتی به شما بگویند کاری را انجام بده، هرچه محدودیت‌هایت کمتر باشد و راه‌های درست و نادرست برایت باز، دستت در انجام سریع کار بازتر است؛ خصوصا وقتی تمرکز افراد و بالادستی‌ها در خروجی‌های کوتاه‌مدت است. یعنی خانه هم که بخواهی بسازی همینطور است. اگر بخواهی طراحی دقیق کنی و پی بکنی و فوندانسیون را خوب از آب در بیاوری و ستون‌ها را به قاعده بنا کنی کار طول می‌کشد؛ حالا اگر بخواهی کار را سالم انجام بدهی و به یک آدم سالم بسپاری و جلوی لفت و لیس و دزدی در کار را هم بگیری، کار اعصاب خردکن هم می‌شود. اما آنکه همه این قیود را آزاد کند، به سرعت یک بنای شاید هم زیبا تحویلت خواهد داد. حالا اینکه این بنا چقدر دوام می‌آورد، چقدر در مقابل زلزله مقاومت دارد و بعدا چقدر اذیتت می‌کند، مهم نیست، چقدر منابع به هدر رفته مهم نیست، چه قواعدی زیر پا گذاشته شده مهم نیست. هدف که چیزی غیر از کاری شد که به آدم سپرده‌اند، همین می‌شود. می‌خواهد بسازد و بفروشد و پول دربیاورد و اینکه ساکنان این ساختمان چه به سرشان می‌آید اهمیتی ندارد. دنبال این است که به هر قیمتی رئیس را راضی کند و خود را پیش او بالا ببرد، حالا اینکه این وسط چقدر منابع اتلاف می‌شود و چقدر حق، ناحق می‌شود و اصلا این کار به درد می‌خورد یا نه برایش مهم نیست. حالا اگر این وسط یک چیزی هم به خودش و دوستانش رسید چه بهتر. دولت‌های مستعجل سازمان‌های ما هم که آنقدر پایدار نیستند که بمانند و نتیجه کارهای ایشان را ببینند.

این است که در کوتاه‌مدت (در ابعاد تاریخ) اغلب طواغیت موفق‌تر از جبهه حق به نظر رسیده‌اند و بسیاری به آنها گرایش پیدا کرده‌اند. همین است که معاویه از علی (علیه السلام) زیرک‌تر به نظر می‌رسد تا آنجا که امام می‌فرماید «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَهُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ ….». معاویه زیرک‌تر نیست، دستش بازتر است و محدودیتش کمتر، پا را جایی می‌گذارد که علی (علیه السلام) نمی‌تواند و نمی‌خواهد بگذارد. الآن هم همین است؛ در نظاماتی که انجام کار مهم می‌شود نه شیوه انجام آن و نتیجه مستقل از راه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، آنها که قید و بند کمتری دارند سریعتر می‌درخشند و رشد می‌کنند. گاه آنکه حریم نگه می‌دارد و چارچوب دارد، کند و سخت‌گیر و بی‌ثمر به نظر می‌رسد و پس زده می‌شود. اما دیر یا زود آنچه بر مبنای قواعد غلط بنا شده خواهد ریخت. ساختمانی که پی و فوندانسیون درست ندارد یکی دو طبقه که رویش بسازند تحمل نخواهد کرد. کوچکترین لرزش خرابش خواهد کرد. اما حیف که معمولا نه روی سازنده که روی آنانکه به سازنده اعتماد کرده‌اند می‌ریزد. این را هم در تاریخ گذشتگان و هم در دوران خودمان دیدیم؛ کسانی را که قواعد و چارچوب‌‌ها را کنار گذاشتند و دنبال نتیجه رفتند و گفتند مهم این است که کار انجام شود و اینکه چه کسی و چگونه کار را انجام می‌دهد مهم نیست؛ ساختمانی که ساختند شاید خودشان را در کوتاه‌مدت به نان و نوایی رساند اما روی مردم خراب شد. البته که زمان برخی‌شان را (یا در زمان خودشان یا بعد از مرگشان) رسوا و بدنام کرد. بر عکس آنها که بر بنیان محکم بنایی ساختند هرچند شاید در زمان خودشان تمسخر و توهین شنیدند و حذف و حتی کشته شدند، اما هر چه زمان گذشت استحکام بنایشان بهتر مشخص شد. باید بر راه متمرکز شد نه بر نتیجه که راه درست انسان را به نتیجه درست هم خواهد رساند.

به هر تقدیر باید مراقب بود، کر و فر باطل در بسیاری موارد بیش از حق است چون قواعد و محدودیت‌هایش کم است، اما به همین اندازه سست و رفتنی است که فرمود ان الباطل کان زهوقا. اما با گذشت زمان و صبر است که تفوق حق بر باطل نمایان می‌شود. چه بسیار افرادی که تحمل توفیق ظاهری آنها که پایبند اصول و قواعد نیستند را ندارند و در رقابت برای غلبه بر آنها به همان دامی می‌افتند که دیگران افتادند. صبر یعنی همین که ببینی دیگران رشد می‌کنند، به نان و نوایی می‌رسند، برو و بیایی پیدا می‌کنند اما تو همچنان بر قواعدت استوار بمانی هرچند به ظاهر به ضررت تمام شود.

شاید یکی از برداشت‌های ممکن از سوره مبارکه عصر همین باشد که به زمان قسم یاد می‌کند و آن را مایه خسران می‌داند برای همه انسان‌ها به جز آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند. چرا که زمان برای آن‌ها که بنای زندگی‌شان را بی‌قاعده ساخته‌اند، مایه زیان است. آنان را هم که بنای ساختن بنایی استوار دارند را به قاعده‌مندی و حق توصیه میفرماید و بعد از آن به صبر؛ چون صبر است که نتیجه حق را مشخص می‌کند و ای‌بسا اگر صبر نباشد اهل حق مقهور کر و فر باطل شوند و حق در جای خود مستقر نگردد.

پی‌نوشت: این متن را به توصیه همان دوست عزیزی که با هم صحبتی داشتیم نوشتم اما چون چند روزی از آن گذشته احتمالا آنچه نوشتم با چیزهایی که گفتم تفاوت‌هایی دارد!

[خرداد ۹۹]