افراد حسب نوع ارتباطی که با ابزار دارند، به سه دسته قابل دستهبندی هستند: «افراد یا گروههایی که ابزار را طراحی میکنند و میسازند»؛ «افراد یا گروههایی که تخصص انتخاب ابزار مورد نیاز برای انجام یک کار را دارند»؛ «و افراد یا گروههایی که از ابزار استفاده میکنند».
این دستهبندی، نسبتاً واضح است؛ و تقریباً به توضیحات چندانی نیاز ندارد. در زیر نکاتی در مورد هر یک از این سطوح ارائه میشود:
-
- استفادهکنندهی ابزار:
- با ابزار نهایی سرو کار دارد و تغییری در قالب و محتوای قالب انجام نمیدهد.
- باید توانایی وارد نمودن محتوای مسأله در قالب را داشته باشد.
- خبرگی کاربر در نتایج حاصل از ابزارهای توصیفی و جاهایی که امکان برداشت و خوانش متفاوت وجود دارد مفید است.
- عمدتا خوبی و بدی نتایج بر عهده این سطح است.
- انتخابکنندهی ابزار
- در عوام گاهی به این لایه طراح ابزار گفته میشود.
- با مسائل سر و کار دارد.
- کشف بهترین ابزار (در بهترین حالت ترکیب ابزارهای ساده یعنی انطباق در سطح ماژول) برای مسائل را به عهده دارد.
- باید فهم درست و کامل از محتوای مسائل داشته باشد.
- باید نیاز کاربر را خوب درک کند.
- در عوام بومیسازی در این سطح و با تغییر محتوای قالب انجام میشود.
- طراح و سازندهی ابزار
- با ماهیت مسائل سرو کار دارد.
- محتوای قالب را تعیین میکند.
- ساختار قالب را طراحی میکند.
- ویژگیهای ساختار قالب را تنظیم میکند. مثلاً برای ساخت ماتریس ابعاد آن را مشخص میکنند یا در روش علّی و معلولی تعداد فرضها و عمقشان را معین میکنند. تنظیم این ویژگیها در ایجاد مطلوبیت، رسیدن به هدف و تسهیلگری اهمیت دارد. اگر این ویژگیها خوب تنظیم نشود داشتن ابزار سودمند نخواهد بود.
- نیازی به تسلط کامل به محتوای مسائل ندارد. مثلاً برای ساختن یک چرخ خیاطی، نیاز به تسلط کامل به دانشها و مهارتهای خیاطی نیست.
- فهم نیازهای طراح سیستم در این سطح اهمیت دارد.
- استفادهکنندهی ابزار: