قبل از ورود به «تعریف ابزار»، لازم است که ابتدا به بررسی معتبرترین و پراستنادترین تعاریفی که از این کلمه شده است، پرداخته شود. در مقالات و سایت‌های معتبر فارسی تعریف قابل ملاحظه‌ای از ابزار – البته با عرض و طولی متناسب با فضای بحث – ارائه نشده بود و بسیاری از متون علمی نیز از تعریف این کلمه گذر کرده بودند. با این وجود تعدادی از این تعاریف انتخاب شده و مورد نقد و واکاوی قرار گرفته است؛ بدین صورت که ابتدا «تعریف» ارائه شده و سپس اجزای اصلی آن اقتباس شده و در انتها هر کدام از این اجزا به بررسی شده است.

  1. یک شیء یا اسبابی که برای هدف خاصی استفاده می‌شود. ابزار می‌تواند یک شیء فیزیکی از قبیل ابزارهای مکانیکی مانند اره و چکش و آچار و … باشد، می‌تواند یک نرم‌افزار مانند ابزارهای نوشتن وب یا برنامه نرم‌افزاری باشد. یا می‌تواند یک مفهوم باشد. به این جمله توجه کنید: «خلاقیت ابزاری است که اجازه می‌دهد ذهن کودک رشد کند». (businessdictionary.com)
    • ابزار وسیله‌ای است که برای هدف خاصی استفاده می‌شود.
    • ابزار می‌تواند فیزیکی، نرم‌افزار یا مفهومی باشد.
  2. یک وسیله یا اسباب، بخصوص چیزی که با دست گرفته می‌شود، که برای یک عملیات خاص استفاده می‌شود. (oxford dictionaries)
    • ابزار یک وسیله‌ی فیزیکی است که با دست گرفته می‌شود.
    • ابزار برای یک عملیات خاص استفاده می‌شود.
  3. ابزار یک شیء فیزیکی است که می‌تواند برای رسیدن به یک هدف خاص استفاده شود، بخصوص اگر آن شیء در آن فرآیند مصرف نشود. به طور غیر رسمی برای شرح روش یا فرآیند مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده ابزار توسط بشر به میلیون‌ها سال پیش برمی‌گردد. سایر حیوانات هم همچنین استفاده از بعضی ابزارهای ساده را می‌دانند. (wikipedia, 2013)
    • ابزار یک وسیله‌ی فیزیکی است.
    • ابزار می‌تواند برای رسیدن به یک هدف خاص استفاده شود.
    • ابزار در فرآیند استفاده، مصرف نمی‌شود.
    • ابزار برای شرح روش یا فرآیند مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    • حیوانات نیز از ابزارهای ساده استفاده می‌کنند.
  4. ابزارهای رسانه اجتماعی فراوانی وجود دارد که هر یک می‌تواند از راه‌های مختلفی برای رسیدن به اهداف[۱] مختلفی استفاده شود. ابزار دیجیتال یک توانمندساز[۲] است. استفاده کنندگان ابزار نیاز است بدانند که در انجام چه عملی می‌خواهند توانمند شوند، آن وقت می‌توانند بفهمند چه ابزاری می‌توانند استفاده کنند، چگونه استفاده کنند و چرا از آن ابزار استفاده کنند. (Blevis, 2013)
    • یک ابزار ممکن است برای رسیدن به اهداف مختلفی استفاده شود.
    • ابزارها، توانمندساز و تسهیل‌گر هستند.
  5. ابزار توانمندکننده‌ و تسهیل‌گری است که برای تکمیل یک کار کمک می‌کند. (Marjorie Pappas, 2002)

با توجه به تعاریف ارائه شده، نکات مستخرج از آنها در این جدول ارائه شده است:

ردیف نکات موجود در ابزار از نظر ما
درست ناقص نادرست
۱ ابزار وسیله‌ای است که برای هدف خاصی استفاده می‌شود. *
۲ ابزار می‌تواند فیزیکی، نرم‌افزار یا مفهومی باشد. *
۳ ابزار یک وسیله‌ی فیزیکی است که با دست گرفته می‌شود. *
۴ ابزار برای یک عملیات خاص استفاده می‌شود. *
۵ ابزار یک وسیله‌ی فیزیکی است. *
۶ ابزار می‌تواند برای رسیدن به یک هدف خاص استفاده شود. *
۷ ابزار در فرآیند استفاده، مصرف نمی‌شود. *
۸ ابزار برای شرح روش یا فرآیند مورد استفاده قرار می‌گیرد. *
۹ حیوانات نیز از برخی ابزارهای ساده استفاده می‌کنند. *
۱۰ یک ابزار می‌تواند برای رسیدن به اهداف مختلفی استفاده شود. *
۱۱ ابزارها، توانمندساز و تسهیل‌گر هستند. *
  1. نکته اول ابزار را «وسیله‌ای برای رسیدن به هدف» فرض می‌کند. تعریف اول ارائه شده تعریف ابزار را همین نکته می‌داند. تعریف باید حتی‌الامکان مانع و حتی‌الامکان جامع باشد. از آنجایی که روش، تکنیک و متدولوژی نیز همین ویژگی را دارند. یعنی مثلا متد هم وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است. همچنین نیازی نیست ابزار برای هدفی خاص باشد. یک ابزار ممکن است چند کارایی داشته باشد. می‌توان ابزاری داشت که هم برای بریدن باشد، هم سوهان دادن، که البته این یک ابزار ترکیبی است. بنابراین این نکته از هر دو جهت دارای اشکال است. از جهت مانع بودن غیر از ابزار هم وجود دارد که وسیله‌ای برای رسیدن به هدف باشند و از جهت جامع بودن ابزارهایی وجود دارد، که برای یک هدف نیستند و می‌توان ابزارهایی با اهداف مختلف هم داشت.
  2. نکته دوم ابزار را دارای انواع فیزیکی، نرم‌افزار و مفهومی می‌داند که این دسته‌بندی قابل قبول است. ابزارها دارای انواع فیزیکی و انتزاعی یا نرم هستند. در این دسته‌بندی نرم‌افزار یا ابزارهای مفهومی، ابزار نرم محسوب می‌شوند.
  3. نکته سوم ابزار را وسیله‌ای که در دست جا می‌گیرد، معرفی می‌کند. البته در تعریف ابزار تعریف‌کننده فقط منظورش ابزارهای فیزیکی است که این خود نوعی نقص در تعریف است، شاید بهتر بود تعریفش را با عنوان «ابزار فیزیکی» آغاز می‌کرد. نقص این تعریف فقط به همین جا ختم نمی‌شود. حتی ابزارهای فیزیکی فراوانی یافت می‌شوند که در دست جا نمی‌گیرند، مانند بسیاری از ماشین آلات سنگین. ابزارهای فراوانی وجود دارند که اهمیتی ندارد که در دست جا بگیرند، مثلا آیا این که صندلی در دست جا بگیرد اهمیتی دارد؟ آیا وقتی از یک کوره ذوب آهن حرف می‌زنیم، قابلیت در دست قرار گرفتن آن به ذهن خطور می‌کند؟ بنابراین نه تنها این تعریف درست نیست بلکه داشتن این ویژگی برای بسیاری ابزارهای فیزیکی اهمیتی ندارد.
  4. نکته چهارم که در برخی از تعاریف فرض شده است، ابزار را «برای عملیات خاص» فرض می‌کند. در نقد نکته اول توضیح داده شد، این که ابزار برای هدف خاص در نظر گرفته شود، جامعیت تعریف را دچار مشکل می‌کند. به طریق اولی وقتی ابزار برای یک عملیات خاص در نظر گرفته شود، درنتیجه برای هدف خاص در نظر گرفته شده است، که اشاره شد این فرض برخی از ابزارها را ابزار نمی‌داند، یعنی جامع نیست. پس این نکته هم نمی‌تواند برای ابزار نکته مناسبی باشد و ناقص است.
  5. نکته پنجمی که از بین تعاریف استخراج شد، ابزار را یک وسیله فیزیکی می‌داند. ابزار یک وسیله فیزیکی هم می‌تواند باشد، اما ابزار غیرفیزیکی هم وجود دارد. درواقع این نکته در تعریف مربوطه ناقص است که شرح آن در نکته ۲ آمده است.
  6. نکته ششم ابزار را وسیله‌ای می‌داند که می‌تواند برای رسیدن به هدف خاص از آن استفاده کرد. این نکته چون می‌گوید که ابزار «می‌تواند» این ویژگی را داشته باشد پس مدعی نیست که همه ابزارها این گونه‌اند، اما این که این ویژگی فقط ویژگی ابزارهاست باید گفت خیر که این بحث نیز در نقد نکته اول آمده است. به نوعی باید گفت این ویژگی غلط نیست اما چون مانع نیست، ناقص است. البته نکته تعریف به تنهایی نمی‌تواند مانع و جامع بودن را داشته باشد، توضیحات فوق باتوجه به کل تعریفی که حاوی این نکته بود (تعریف سوم) ارائه شد.
  7. نکته هفتم برای ابزار این ویژگی را متصور است که در فرآیند استفاده، مصرف نمی‌شود. این ویژگی یک ویژگی درست است، اما نمی‌توان تنها با این ویژگی ابزار را از غیر ابزار جدا کرد. مثلا روش هم این ویژگی را دارد، تفاوتشان را در تعریف درستی که در ادامه ارائه خواهد شد توضیح می‌دهیم. به طور خلاصه به این ویژگی باید «شرکت مستقیم در فرآیند» را اضافه کرد تا مانع بودن را هم داشته باشد.
  8. نکته هشتم استفاده ابزار را برای شرح روش یا فرآیند می‌داند. این در صورتی می‌تواند درست باشد که ابزار خود حامل یک روش خاص باشد. مثلا ماهیگیری با استفاده از قلاب ماهیگری روش مربوط به خود را دارد در حالی که روش‌های دیگر ماهیگیری وجود دارند که با ابزارهای دیگری انجام می‌شوند، مثل استفاده از تور ماهیگیری. اما سوال این جاست که آیا همه ابزارها به گونه‌ای در حال شرح روش هستند یا خود به خود آن روش را دارند؟ جواب خیر است. به عنوان مثال آیا استفاده از دیگ آشپزی، روش آشپزی خاصی را به همراه دارد؟
  9. نکته نهم یک جمله خبری است و در تعریف ابزار کاربرد ندارد البته برای فهم بیشتر مفهوم ابزار و اهمیت استفاده از آن مفید است. حیواناتی که دندان دارند، از دندان خود به عنوان ابزاری برای خوردن به طور غریزی استفاده می‌کنند. در آزمایش‌ها نشان داده شد که میمون‌ها برای رسیدن به موز که در ارتفاع قفسشان بود از نردبان به عنوان ابزار استفاده کردند.
  10. نکته دهم می‌گوید ابزار می‌تواند برای رسیدن به اهداف مختلف استفاده شود. این نکته کاملا درست است. اشکالی که در نکته اول وارد شد این بود که ابزار حتما برای یک هدف خاص نیست که اینجا این اشکال برطرف شد. البته باز هم باید ذکر شود که این نکته همه ابزارها را در برمی‌گیرد ولی همه غیر ابزارها را خارج نمی‌کند. به طور خلاصه، جامع است ولی مانع نیست.
  11. نکته یازدهم اشاره دارد که برخی از ابزارها توانمندساز هستند. این نکته نیز صحیح است. هواپیما یک ابزاری است که به انسان این توانایی را داده است که بتواند پرواز کند. تلفن ابزاری است توانایی انتقال صدا به جای دور را داده است. ابزارهای فراوانی وجود دارند که این ویژگی را دارند. البته همه ابزارها این ویژگی را ندارند. مثلا قبل از بودن خودکار «نوشتن» انجام می‌شد، اما خودکار این عمل را تسهیل کرد. قبل از اختراع اتومبیل حرکت روی زمین انجام می‌گرفت اما اتومبیل آن را تسهیل یا درواقع تسریع کرد. قبل از اینکه ماشین‌های پخت نان باشد سال‌های سال نان پخته می‌شد اما این ماشین‌ها این عمل را تسهیل کردند. با توجه به اینکه این نکته هم ابزار را توانمند کننده و هم تسهیل‌گر می‌داند، نکته درستی است.

[۱] Purposes

[۲] Enabler