در هر نظامی برای پشتیبانی از فرآیندها و سازوکارها، به ساختاری نیاز است. ساختار، متشکل از اجزایی است که کنار هم سیستمی تشکیل می­دهد و وظیفه‌ی آن انجام فعالیت­ها، فرآیندها و سازوکارهایی است که در راستای تولید کارکردهای هر نظام است. بنابراین لازمه‌ی اجرای درست و هدفمند سازوکارها و فرآیندها و تحقق کامل کارکردها، وجود یک ساختار متناسب است.

ساختارها معمولاً شامل اجزا و روابط بین آنها است. در برخی موارد، ساختارها بصورت عامدانه و با یک طراحی قبلی به شکل «متمرکز» ایجاد می­شوند. گاهی اوقات ساختارها بصورت «ارگانیک و طبیعی» رشد می­کنند. در نظام گسترده­ای مثل نظام علم‌وفناوری – آن هم در سطح بین­المللی و جهانی – هر دو نوع این ساختار­ها مشاهده می­شوند. یعنی هم ساختارهایی وجود دارند که با برنامه و طراحی ایجاد شده­اند و هم ساختارهایی که بصورت ارگانیک و در تعامل اجزای این نظام بایکدیگر و برای ایجاد کارکردهای خردتر ایجاد شده­اند.

ساختارها و اجزایی که بصورت ارگانیک رشد می­کنند، از قواعد «رشد فراکتالی» توسعه پیدا می­کنند؛ یعنی بر اساس قواعدی که در این سیستم حاکم است خودشان را توسعه و رشد می­دهند. این قواعد، همان قواعدی است که برای این نظام طراحی شده و حاکم بر تعاملات اجزای آن است. بنابراین اجزایی که بدون طراحی و بصورت خودجوش ایجاد شده­اند و جزء اجزای غیربرنامه‌ریزی شده محسوب می‌شوند نیز از قوانینی که بر این سیستم حاکم است تبعیت می کنند. به همین خاطر است که در نظام علم‌وفناوری – هرچند که بسیاری از اجزا بدون برنامه­ریزی ایجاد شده و خودشان رشد کرده­اند – باز هم یک نظام منسجم با کارکردهای مشخص بوده و به دنبال رسیدن به همان اهداف ۴گانه‌ی اصلی می‌باشد. طبیعتاً اجزا و نهادهای متعددی در نظامی با این وسعت وجود دارد که برخی از آنها در ادامه ذکر شده و توضیحات مختصری راجع به هر کدام ارائه می‌شود.

یکی از سازوکارهای نظام علم‌وفناوری مربوط به نیروی انسانی است؛ اعم از سازوکارهای جذب، ارتقا، رشد و فعالیت آنها. یک سری نهادها از این فرآیندها و کارکردها پشتیبانی می­کنند که شامل دانشگاه­ها، پژوهشگاه­ها و مؤسسات علمی و تحقیقاتی مختلف هستند. کارکرد اولیه‌ی دانشگاه­ها جذب و ارتقای افرادی است که می‌خواهند کارهای علمی و دانش­بنیان انجام دهند. البته اشاره شد که کارکرد دانشگاه­ها و مراکز آموزشی غیر از خدمت­رسانی به خود نظام علم‌وفناوری، آماده کردن افراد برای سایر نظام­ها نیز هست؛ اما کل این نهاد جزء نظام علم‌وفناوری دسته­بندی می‌شود. نهادهای دیگر مثل پژوهشگاه­ها، مؤسسات تحقیقاتی و آزمایشگاه­ها جاهایی هستند که افرادی که در این نظام رشد کرده­اند در آن کار می­کنند.

همچنان که پیشتر گفته شد امروزه هم بحث کار کردن فردی تقریباً در بسیاری از علوم منتفی است و هم برای کارهای علمی و فناورانه به امکانات مناسب نیاز است. بنابراین کارهای علمی و فناورانه به‌صورت گروهی و در قالب سیستم­های علمی‌پژوهشی انجام می‌شود که این وظیفه را پژوهشگاه­ها و مؤسسات علمی‌پژوهشی بر عهده دارند. نکاتی در مورد دانشگاه­ها، پژوهشگاه­ها و مؤسسات علمی‌پژوهشی وجود دارد که به چند مورد آن اشاره می‌شود:

دانشگاه­ها و مؤسسات آموزشی در نظام علم‌وفناوری چند نوع‌اند که یکی از آنها سیستم آکادمیک رایجی است که در ایران نیز وجود دارد؛ البته انواع مختلفی از آن به وجود آمده که از نظر ساختاری، حقوقی و حتی فناوری (دانشگاه­های مجازی و آموزش از راه دور) متفاوت‌اند. سازوکار دانشگاه­ها به این صورت است که یک رشته‌ی­ خاص با یک سری دروس مشخص تعیین می‌شود و افراد با انتخاب خود یا هدایت دیگران وارد آن شده و با آموختن یک سری مهارت­ها از آن رشته‌دانشگاه فارغ­التحصیل می­شوند.

مدل­های دیگری از آموزش نیز در غرب وجود دارد؛ مثل «آکادمی­های علوم» که در مقابل دانشگاه و در نقد دانشگاه ایجاد شدند؛ ایده‌ی اصلی این آکادمی‌ها این است که مدرک دانشگاهی مفید نیست و بسیاری از دروسی که در دانشگاه­ها ارائه می‌شود، به هیچ دردی نمی‌خورد. کسی که نیاز دارد در یک حوزه‌ی خاص به تخصص نیاز دارد، مطابق حوزه­ای که انتخاب می­کند ممکن است درس­های بیشتر یا کمتری را بگذراند و مدرک تخصصی آن حوزه را بگیرد؛ نه مدرک یک رشته‌ی خاص؛ یعنی مدرک گذراندن یک درس خاص با استاد خاص یا انجام پژوهش با یک پژوهشگر خاص. در فضای مجازی هم سایت­هایی ایجاد شده­اند که  همین رویکرد را برای ارائه درس­های مختلف و دادن مدرک در پیش گرفته­اند.

وضع در مورد پژوهشگاه­ها نیز به همین شکل است و مدل‌های مختلفی از پژوهشگاه‌ها وجود دارد. یک سری پژوهشگاه­ها هستند که حول محور موضوعات خاص کار می­کنند و در کنار دانشگاه­ها قرار دارند یا پژوهشگاه­هایی که در حوزه­های علوم پایه و علوم انسانی کار می­کنند. یک سری از پژوهشگاه‌ها نیز برای حل مسئله‌ها و انجام پروژه­ها ایجاد شده­اند که ساختارهای متفاوتی دارند.

مؤسسات علمی‌پژوهشی معمولاً متفاوت از پژوهشگاه­ها هستند و مأموریت خاصی را در نظاماتی غیر از نظام علم‌وفناوری دنبال می­کنند. مؤسسات علمی‌پژوهشی را شاید بتوان مراکز تحقیق و توسعه یا R&D حاکمیت­ها دانست. برخی از این مؤسسات، کارهای علمی و پژوهشی را برای دستیابی به یک هدف خاص دنبال می­کنند. مثلاً «ناسا»[۱] در چارچوب اهداف امریکا مأموریتی دارد و بنا است بستری برای توسعه‌ی دانش، فناوری­ها و محصولاتی که مربوط به حوزه‌ی فضایی است، فراهم کند. یا «دارپا»[۲] در وزارت دفاع یا «رند»[۳] در بحث سیاست­گذاری کلان، مأمویت­هایی دارند و مطابق آن مأموریت­ها فعالیت علمی‌پژوهشی انجام می­دهند که تفاوت ساختار و کارکردهای این مؤسسات با پژوهشگاه­ها بسیار مهم است. اگرچه بسیاری از محصولات علمی اعم از مستندات و محصولات علمی و فناورانه از همین مؤسسات ناشی می‌شود؛ اما اینها از نظر کارکرد با پژوهشگاه‌هایی که روی موضوعات خاص کار می­کنند، متفاوت‌اند. متأسفانه در ایران چنین مؤسساتی به‌ندرت دیده می‌شود. البته در برخی حوزه­های استراتژیک مثل حوزه‌ی دفاعی و هسته­ای، مؤسساتی ایجاد شده­اند و خروجی­های نسبتاً خوبی نیز داشته­اند.

آزمایشگاه­ها نیز همینطورند؛ البته آزمایشگاه­ها معمولاً ذیل دانشگاه­ها تعریف می‌شوند یا با همکاری دانشگاه­ها، مؤسسات علمی‌پژوهشی و پژوهشگاه­ها ایجاد می­شوند. اما آزمایشگاه­های مستقل و بزرگی هم هستند که زمینه را برای تحقیقات مؤسسات مختلف فراهم می­کنند؛ آزمایشگاه­هایی با تجهیزات بسیار پیشرفته که پژوهشگاه­ها و دانشگاه­های مختلف از آن استفاده می­کنند. البته آزمایشگاه­های درون مجموعه­های مختلف نیز می­توانند شبکه­های آزمایشگاهی ایجاد کنند که یک زیرساخت بزرگ پژوهشی محسوب می‌شود.

نهاد بعدی که نهاد بسیار مهمی در دنیای علمی امروز است، مؤسسات نشر مستندات و آثار علمی هستند که از تعاملات علمی، تولید علم و حفاظت از حقوق افراد پشتیبانی می­کنند. این مؤسسات در حال حاضر جزء بزرگترین مؤسسات در نظام علم‌وفناوری غرب هستند که کارکردهای متعددی هم دارند. مؤسساتی مثل إسکوپوس[۴] و إلزِویر[۵] که کار انتشار اسناد علمی و به تبع آن بحث ارزش­گذاری و اعتباردهی را نیز انجام می­دهند. امروزه بسیاری از مقالات علمی از طریق این نهادها و در قالب استانداردهای آنها منتشر می‌شود که معمولاً گلوگاه­های تولید و توسعه‌ی علم را نیز در اختیار دارند.

این مؤسسات از اجزای کوچکتری که ژورنال­ها هستند، تشکیل شده­اند؛ ژورنال­ها نیز نهادهایی هستند که زمینه‌ی نشر مقالات را فراهم می­کنند و اعتباردهی خاص خود را دارند. ژورنال­های معتبر مختلفی وجود دارند که دانشمندان و پژوهشگران، آثار خود را از طریق آنها منتشر می­کنند. نکته‌ی قابل توجه این است که صاحب ژورنال معمولاً سیاست­گذار آن نیز هست و لایه‌ی بالاتر، کسانی هستند که به ژورنال­ها اعتبار می­دهند و برای کیفیت آنها سیاست­گذاری می­کنند؛ برای اینکه یک ژورنال یا نشریه‌ی علمی معتبر باشد، باید حائز شاخص­هایی باشد که برای آنها گذاشته شده تا بتوانند اعتبارشان را ارتقا دهند؛ همین اعتبار خودش جاذب افراد معتبرتری برای ارائه‌ی آثار و مقالات‌شان به این ژورنال‌ها است. البته سازوکارها و نظامات داوری مختلفی وجود دارد که در شبکه­های داوری به آنها اشاره خواهد شد.

مؤسسات دیگری که در نظام علم‌وفناوری غرب وجود دارند، مؤسسات ثبت مالکیت معنوی هستند که اختراعات[۶] و حق کپی­رایت[۷] را ثبت می­کنند. این مؤسسات معمولاً مؤسسات ملی هستند و معتبرترین آنها مؤسسه‌ی ثبت مالکیت معنوی امریکا[۸] است که کار ثبت و حمایت از حقوق کسانی که فناوری خاصی را توسعه می­دهند، بر عهده دارد. نکته‌ی قابل توجه این است که نظامات مربوط به انتشارات علمی و ثبت مالکیت معنوی، هماهنگ و یکپارچه عمل می­کنند و کسی که در یکی از ژورنال­های ثبت شده در این مجموعه یک مقاله، نظریه‌ی علمی یا فناوری را ارائه کند، خودبه‌خود حمایت­هایی که در مورد مالکیت معنوی از او صورت می­گیرد، اتفاق می­افتد. هرچند که برای حصر تجاری و حفاظت از حقوق مادی، لازم است در قالب اختراع ثبت شود.

نهاد بعدی، مؤسسات ارزیابی و رصد علم‌وفناوری هستند که به دلیل اینکه اساس کارشان، آمار و اطلاعات علم‌وفناوری است، خیلی به مؤسسسات نشر آثار علمی نزدیک‌اند و کارهای مختلفی بر روی آمار و ارقام موجود انجام می­دهند؛ مثل «پایش دانشگاه­ها»، «پژوهشگاه­ها و مؤسسات علمی»، «ارزیابی و رصد انتشارات علمی»، «ارزیابی وضعیت علم‌وفناوری کشورهای مختلف»، «روندهای مختلفی که در حوزه علم‌وفناوری وجود دارد» و «آینده­نگاری علم‌وفناوری». مهمترین مؤسسه‌ای که در حال حاضر در این زمینه، فعال است، تامسون‌رویترز[۹] است که وب‌آوساینس[۱۰] را در اختیار دارد. گارتنر[۱۱]، رند[۱۲] و مؤسسات بین‌المللی – مثل بخش UNDP یا کشورهای در حال توسعه‌ی سازمان ملل و امثالهم – نهادهای دیگری‌اند که در ارزیابی و رصد علم و فناوری فعالیت می‌کنند. البته اغلب کشورها برای ارزیابی و رصد علم‌وفناوری خود، نهادهای ملی نیز ایجاد کرده‌اند.

مؤسسات سیاست­پژوهشی و آینده­نگاری علم‌وفناوری نیز مجموعه‌هایی هستند که شاید به‌نوعی با مؤسسات ارزیابی و رصد علم‌وفناوری در هم تنیده‌اند. مثل گارتنر و رند که روندها و سیاست­ها را تعیین می­کنند، در واقع سیاست­های حوزه‌ی علم‌وفناوری را برای حاکمیت­ها می­سازند.

نهاد بعدی نهادهایی هستند که در علم‌وفناوری اعتباردهی، اعتبارسنجی و استانداردگذاری می­کنند؛ نهادهایی که در قالب مسابقات، جوایز و مؤسسات مختلف فعالند. بسیاری از مؤسساتی که قبل از این اشاره شد می­توانند کارکردهای اعتباردهی و اعتبارسنجی داشته باشند. بسیاری از دانشگاه­ها مؤسساتی از این دست دارند. جوایز مختلفی مثل نوبل[۱۳] و امثالهم – که سازوکارهایی برای اعتباردهی و اعتبارسنجی دارند – و مؤسساتی مثل آی‌اس‌آی[۱۴] –  که «ضریب تأثیرگذاری»[۱۵] را تعیین می‌کند – مؤسساتی هستند که سازوکارهای مختلف اعتباردهی و استانداردسازی در حوزه‌ی علم‌وفناوری را ایجاد می­کنند.

در بحث حاکمیتی نیز یک سری نهادهای دولتی و حاکمیتی در حوزه‌ی علم‌وفناوری وجود دارند که در موضوع دانش و فناوری مؤثرند؛ از آنجا که بسیاری از پروژه­های بزرگ علم‌وفناوری به‌علت هزینه­های بالا از عهده‌ی مؤسسات، بنگاه‌ها و شرکت­ها خارج است، معمولاً حکومت­ها ورود کرده و مؤسساتی را ایجاد می­کنند تا این تیپ پروژه­ها را پیش ببرند. بنابراین بخش­های حاکمیتی علم‌وفناوری در غرب هم بخش­های مهمی هستند که با توجه به کارکردهای مختلف به بخش­های آموزشی، پژوهشی و فناورانه تقسیم می­شوند. گاهاً مؤسسات علمی‌پژوهشی نیز ذیل نهادهای حاکمیتی و ملی فعالیت می‌کنند.

بخش­های مربوط به شرکت­ها و بنگاه­های اقتصادی دانش­بنیان نیز نقش مهمی در نظام علم‌وفناوری و توسعه‌ی فناوری دارند؛ هرچند نقش‌شان در توسعه‌ی علم کمرنگ‌تر است. علی‌الخصوص با توجه به افزایش اقبال جامعه به استفاده از محصولات فناورانه، این بنگاه‌ها هم بخش مهمی از نظام اقتصادی محسوب می‌شوند و هم بخش مهمی از نظام فناوری. اتفاقاً بخش عمده­ای از توسعه‌ی فناوری در شرکت‌های دانش­بنیان اتفاق می­افتد و نه در قالب پروژه­های بزرگ نهادهای حاکمیتی. شرکت­هایی مثل گوگل[۱۶]، یاهو[۱۷]، مایکروسافت[۱۸]، اینتل[۱۹]، اپل[۲۰] و شرکت‌هایی که اساس‌شان فناورانه بوده است. البته شرکت‌های خودروسازی، شرکت‌های نفتی، پتروشیمی و دارویی، هر چند ممکن است خودشان دانش­بنیان محسوب نشوند، اما بخش‌های تحقیق و توسعه‌ی آنها در توسعه‌ی فناوری مؤثر بوده و فناوری­ها در بسیاری از موارد در رقابت بین همین شرکت­ها توسعه پیدا کرده و می­کند.

از سایر نهادها می­توان به صندوق­های خطرپذیر[۲۱] و مؤسسات مالی که از پروژه­های دانش­بنیان و فناورانه حمایت می­کنند و شرکت­های خدماتی و مشاوره که خدمات مختلفی – از جمله خدمات ثبت اختراع، تجاری‌سازی و بازاریابی محصولات دانش­بنیان – را در حوزه‌ی علم‌وفناوری ارائه می­کنند، اشاره کرد.

بخش دیگری از نهادهایی که در ساختار نظام علم‌وفناوری غرب باید به آن توجه کرد، شبکه­هایی است که در این نظام شکل گرفته و در حال رشد هستند و کارکردهای بسیار مهمی در این نظام دارند؛ امثال شبکه­های آزمایشگاهی، دانشگاهی و پژوهشگاهی که در بخش قبل اشاره شد. بسیاری از مسائل علمی امروز در قالب همین شبکه­های دانشگاهی و آزمایشگاهی و در تعاملات بین آنها اتفاق می­افتد. در حال حاضر بسیاری از محصولات علمی شامل مستندات، مقالات و کتاب‌ها در ارتباط بین مؤسسات مختلف تولید می‌شوند و پدیدآورندگان آنها کسانی هستند که در مؤسسات مختلف مشغول فعالیت هستند.

برخی از شبکه‌ها کارکردهای ویژه و مهم‌تری دارند؛ مثل «شبکه­های داوری کور»[۲۲] که برای داوری محصولات علمی ایجاد شده‌اند تا داور و پدیدآورنده در فرآیند داوری آثار علمی، یکدیگر را نشناسند. بسیاری از مؤسساتی که اعتباردهی و اعتبارسنجی حوزه‌ی نشر آثار علمی را بر عهده دارند، از این شبکه­ها برای ارزیابی و داوری استفاده می­کنند. خود داوران نیز در این شبکه­ها اعتبارسنجی می­شوند؛ و پدیدآورندگان و مؤلفین نیز جزئی از این شبکه داوری می­شوند. این شبکه یکی از اجزای بسیار مهم در اعتباردهی و اعتبارسنجی مولفه­های مختلف نظام علم‌وفناوری اعم از افراد، محصولات، مستندات، مؤسسات و سایر اجزای این نظام است و توجه کمتری هم به آن شده است.

موضوع بعدی سیستم­های اطلاعاتی گسترده­ای است که پشتیبان این ساختارها، سازوکارها و فرآیندها است؛ «سیستم­های اطلاعاتی شامل اطلاعات پژوهشگران، اساتید، دانشجویان، مؤسسات»، «سیستم‌های اطلاعاتی مربوط به مستندات علمی» و «سیستم‌های اطلاعاتی رفتاری و پژوهشی افراد». سیستم­هایی که روندهای علم‌وفناوری را رصد می­کنند، سیستم­های اطلاعاتی بزرگ و مهمی هستند که یکی از اجزای بسیار مهم و راهبردی نظام علم‌وفناوری غرب هستند؛ خصوصاً در مدیریت راهبری و برنامه­ریزی این نظام این سیستم‌های اطلاعاتی اهمیت ویژه­ای دارند.

 ساختار بعدی، مؤسسات فعال در عرصه‌ی علوم انسانی هستند. همانطور که گفته شد، اگرچه ماهیت علوم انسانی غربی با آنچه که در ایران هست، متفاوت است؛ اما برای همین علوم هم مؤسسات بزرگی در غرب وجود دارد که کارهای توسعه‌ی علوم و فناوری را در حوزه‌ی علوم انسانی دنبال می­کنند. مثل مؤسسات اقتصادی، جامعه­شناسی، سیاست­پژوهی که عمدتاً دانش­بنیان‌اند و در توسعه‌ی علم‌وفناوری تأثیر می‌گذارند. موضوعات مطرح شده در این مؤسسات، غالباً باید به کاربرد برسد و تولید ثروت و ارزش کند و اگر این اتفاق نیفتد، فرآیند کاری این مؤسسات، ناقص محسوب می‌شود؛ بنابراین معمولاً در این مؤسسات، ترکیبی از دانشمندان و پژوهشگران علوم انسانی، علوم مهندسی و ریاضیات با هم فعالیت می­کنند تا بتوانند نظریه‌ها و فرضیه‌های متخصصین حوزه‌ی علوم انسانی را با تکنیک­ها و مدل­های ریاضی و مهندسی به کاربرد برسانند. بسیاری از روش­های تحقیق، فعالیت‌های اجتماعی و مهندسی­های نرمی که اتفاق می­افتد، و بسیاری از فرمول­های اقتصادی، توسط دانشمندان ریاضی یا مهندسین انجام می‌شود. این همکاری یک همکاری پذیرفته شده در این نوع مؤسسات است. با این وجود در نهادهای پژوهشی علوم انسانی در ایران، کمتر به چنین مؤسساتی توجه شده است.

کارکرد دیگری که در نظام علم‌وفناوری غرب به آن اشاره شد، بحث کنترل و استفاده از علم است. به عبارتی وقتی تولید علم اتفاق افتاد، طبیعت کشف شد و یک قاعده و قانون شناخته شد، استفاده از آن است که اهمیت پیدا می‌کند؛ یعنی اینکه چگونه می­توان با بهره‌گیری از علوم بر بخشی از هستی تسلط پیدا کرد. فهم­ این نکته در بحث­های فیزیکی ساده است. در برخی موارد فاصله‌ی زمانی بین «لحظه­ای که بشر قانونی را کشف می‌کند» تا «زمانی که بتواند از آن استفاده کند»، مدت‌زمان زیادی طول می‌کشد؛ و گاهی این زمان کوتاه است. برای مثال، «استفاده از انرژی هسته­ای حاصل از شکافت» در مدت زمان کمتری حاصل شد؛ اما در «همجوشی هسته­ای» با وجود اینکه فعالیت­های زیادی انجام شده، هنوز توانایی و چگونگی استفاده از آن حاصل نشده است.

البته در بطن همین فعالیت­ها نیز توسعه و کشف اتفاق می­افتد؛ لذا «کشف علم» و «استفاده از علم»، مرز مشخص ندارد؛ اما در مباحث چرخه‌ی «علم، فناوری، کشف و استفاده» – که همان فناوری استفاده از قواعد علمی است – اینها را دو مرحله‌ی متفاوت در نظر می‌گیرند و «کنترل و استفاده از علم» را یکی از کارکردهایی اصلی نظام علم‌وفناوری در غرب برمی‌شمارند.

همانطور که پیشتر نیز گفته شد با توجه به هدفی که غرب از تولید علم دنبال می‌کند[۲۳] اگر علمی کشف شد؛ ولی کنترل و استفاده­ای از آن نشد، علم به کمال مدنظر غرب نرسیده است. برای این کارکرد مهم، سازوکارها و فرآیندهای مختلفی در نظام غرب تعریف شده است که از یک زمان به بعد – که چند دهه­ای از آن گذشته – بحث فناوری و نظام فناوری نیز به بحث علوم و پژوهش اضافه شد، که بخش مهمی نیز محسوب می‌شود.

برای اینکه قدرت فناوری در اختیار غرب قرار گیرد چند موضوع در دستور کار قرار گرفته است. اول اینکه برای توسعه‌ی فناوری به فناوری نیاز است؛ به عبارتی با دست نمی­توان بیشتر از یک حد مشخص ابزار دقیق و بزرگ ایجاد کرد؛ برای این کار نیاز به دستگاه وجود دارد. اگر صنعت درستی وجود نداشته باشد، کامپیوتر هم نمی­توان ساخت تا فناوری اطلاعات و پردازش­های اطلاعاتی را توسعه دهد. چون ساخت سخت­افزارهای آن نیاز به صنایع قبلی دارد. بنابراین این چرخه باید چرخه‌ی کاملی باشد. اینگونه نیست که بتوان روی یک فناوری خاص بخصوص فناوری­های جدید تمرکز کرد و به تنهایی آن را به بلوغ رساند. باید فناوری مواد، مکانیک، الکترونیک و.. دست به دست هم دهند تا یک فناوری نوین ایجاد شود.

یکی از کارهایی که غرب در چند دهه و حتی چند قرن گذشته انجام داده است، ایجاد این زنجیره‌ی فناوری­ها است که باعث شده است فناوری در شیب رشد نمایی خود قرار گرفته و فناوری‌ها، ایجاد فناوری‌های جدید را تسهیل کنند و به همین دلیل است که دسترسی به بعضی فناوری‌ها برای سایر کشورها به سادگی فراهم نیست. برای مثال اگر یک کشور در حال توسعه بخواهد زیرساخت­های ایجاد یک فناوری نوین را از صفر تا صد در دستور کار خود قرار بدهد، طبیعی است که هزینه­های زیاد و سرمایه­گذاری­های سنگین و مدت زمان طولانی نیاز دارد. علاوه بر آن، سرعت رشد فناوری به حدی است که تا زیرساخت­هایی برای رسیدن به آن ایجاد شود، فناوری چند گام جلوتر می­رود و این کشور از رسیدن به فناوری روز عقب می­ماند. همین امر باعث ایجاد سلطه در برخی از حوزه­های خاص برای غرب شده است. معمولاً اگر کشورها بخواهند فناوری را در سطح بالا ایجاد کنند، فناوری را از کشورهای پیشرفته‌تر می‌خرند؛ اما آنچه که غرب روی آن تمرکز کرده، فناوری­های پایه است که آنها را در اختیار دیگران قرار نمی­دهد؛ مخصوصاً در فناوری‌های راهبردی و استراتژیک مثل فناوری­های دارویی و فناوری­های ساخت.

ساختار دیگری که برای پشتیبانی از نظام فناوری ایجاد شده و در اختیار غرب است، نظام ثبت اختراعات است. اختراعات همان فناوری­ها هستند؛ یعنی نحوه‌ی استفاده و بکارگیری یک علم و به عمل در آوردن آن. اما از آنجا که گلوگاه­های آن در اختیار غرب است، استفاده از این فناوری­ها برای دیگران با چالش‌هایی مواجه می‌شود؛ حتی اگر دسترسی به این ساختار از نظر فنی شدنی باشد. البته برخی کشورها مثل ایران بخاطر قرار نگرفتن در پروتکل مربوطه در استفاده از برخی از آنها آزادانه­تر عمل می­کنند که این عمل کردن آزادانه محدودیت­هایی را در حوزه­های دیگر ایجاد می­کند.

کارکرد اصلی و نهایی نظام علم‌وفناوری در غرب که تمام این اتفاقات رخ می­دهد که به آن نتیجه منجر شود، بحث تولید ثروت از علم‌وفناوری و ارزش­زایی آن است. یعنی در نظام مادی، علم‌وفناوری وقتی مفید خواهد بود که بتوان از آن تولید ثروت و ارزش نمود. لذا زیرساخت­های ایجاد ثروت از تمام اقلام، محصولات و فرآیندهای علمی و فناورانه در نظام علم‌وفناوری غرب در نظر گرفته شده است. از فعالیت­های اولیه علمی مثل پژوهش و تولید ثروت از یافته­های پژوهشی و خرید و فروش آنها گرفته تا بحث فناورانه و نوآورانه و رساندن آن به کاربرد و تولید انبوه، موضوعاتی هستند که در نظام علم‌وفناوری غرب ایجاد شده است و زیرساخت­های پشتیبان آن نیز فراوان است. در حقیقت سازوکارهای دقیق و فراوانی در این حوزه وجود دارد که یکی از مهمترین حوزه­های نظام علم‌وفناوری در غرب است.

یکی از ساختارهای مهم در ثروت‌زایی فناوری، سازوکار خرید و فروش دانش فنی و اختراعات است که هم ثبت آن هزینه­های فراوانی دارد، هم خرید آن حسب ارزشی که برای آن تعیین می‌شود. فرآیندهای قیمت­گذاری بر روی محصولات علمی و فناورانه به نوبه خود سازوکارهای پشتیبانی دقیقی دارد؛ مثل سازوکارهای حفاظت از مالکیت معنوی. اساساً مالکیت معنوی یعنی کسی امکان تولید ثروت از یک محصول علمی و فناورانه نداشته باشد؛ مگر با اجازه‌ی کسی که آن علم یا فناوری یا دانش فنی را تولید کرده است. لذا بخش­هایی که مربوط به قانون کپی­رایت و حفاظت از حقوق تولیدکنندگان محتواها و مالکیت­های معنوی است، از جمله فرآیندها و سازوکارهای پشتیبان تولید ثروت و ارزش در نظام علم‌وفناوری غرب هستند. اگر بحث تولید ثروت و ارزش مادی وجود نداشته باشد، نیازی به وجود قوانین مالکیت معنوی و حقوق مولفین نیست[۲۴].

از جمله موارد دیگری که در بحث تولید ثروت و ارزش­زایی وجود دارد سازوکارهای اقتصاد حوزه‌ی دانش­بنیان و شرکت­های دانش­بنیان است که سازوکارهای متعددی دارند؛ سازوکارهایی نظیر «جمع‌آوری و کشف ایده»، «سرمایه­گذاری خطرپذیر»، «تولید محصول در قالب محصولات دانش­بنیان»، «فروش محصول»، «تبلیغات مختلف»، «مباحث مختلف مربوط به تجاری­سازی» و … که گاهاً بحث تجاری‌سازی بمعنی رساندن فناوری به بازار تا ۱۶ مرحله را شامل می‌شود. با توجه به اهمیت این مسئله و اینکه آخرین مرحله نظام علم‌وفناوری و آخرین کارکرد اصلی نظام غرب است[۲۵] سازوکارها، سازوکارهای بسیار مهمی هستند و بخش عمده­ای از آن با نظام اقتصادی غرب مشترک است.

یکی از کارکردهای حفظ محرمانگی، بحث جلوگیری از دسترسی دیگران است که یک کارکرد منفی محسوب می‌شود؛ اما جزو کارکردهای پشتیبان بسیار مهم در نظام علم‌وفناوری غرب است. به این معنی که چگونه از دسترسی دیگران به یک دستاورد علمی جلوگیری شود. بسیاری از سازوکارهای پشتیبان این کارکرد در نظام­هایی غیر از نظام علم‌وفناوری اتفاق می­افتد؛ مثل نظام­های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی نظامی که با روش­های مختلف – چه مستقیم، مثل تحریم­ها و ممانعت­های سیاسی؛ و چه روش­های غیرمستقیم مثل مشغول کردن جوامع، فقیر نگه داشتن آنها و مشغول کردن آنها به بحث­هایی غیر از علم‌وفناوری – این کارکرد عملی می شود.

در خود نظام علم‌وفناوری نیز روش­هایی برای جلوگیری از دسترسی یا حداقل دسترسی مدیریت شده دیگران به علم‌وفناوری وجود دارد. استانداردها و روش­های دسترسی به علم‌وفناوری در غرب تعیین می‌شود و بسیاری از کشورها مطابق این استانداردها و قواعد تلاش می­کنند تا به آن علم‌وفناوری دست پیدا کنند و این خودبه‌خود توسعه‌دهنده‌ی همان نظام و تمدن مادی غرب است. بعنوان مثال مقالات آی‌اس‌آی[۲۶] سازوکاری دارد و هر مقاله­ای تأیید نمی‌شود و اعتباری در این سیستم پیدا نمی­کند؛ مگر اینکه مبتنی بر شاخص­ها و استانداردهای تعیین شده باشند. یا بعنوان مثالی دیگر، دانشجویان کشورهای خاص در رشته­هایی که اهمیت راهبردی دارند در دانشگاه‌های معتبر دنیا پذیرفته نمی‌شوند. اینها سازوکارهایی هستند که نظام علم‌وفناوری غرب برای جلوگیری از دسترسی دیگرن یا دسترسی مدیریت شده‌ی آنها به علم‌وفناوری طراحی و اعمال کرده است.

آخرین کارکرد پشتیبان در نظام علم‌وفناوری غرب، بحث روابط و تعاملات علمی است. همانطور که گفته شد، امروزه علم بصورت فردی پیش نمی­رود؛ یعنی دوران دانشمندان بزرگی مثل نیوتن و انیشتین به سر آمده است. لذا لازم است بین اجزای مختلف نظام علم‌وفناوری برای توسعه علم، توسعه‌ی دانش فنی و تجاری­سازی فناوری تعامل ایجاد شود.

این تعاملات با سازوکارهای بسیار دقیق و حساب­شده­ای پشتیبانی می­شوند؛ و «شامل همکاری­های پژوهشی»، «سازوکارهای داوری» و «شبکه­های داوری»، «سازوکارهای انتشار شبکه­ای مقالات در مجلات» و «استانداردهای مختلف برای تعاملات» است. «همکاری­های پژوهشی در قالب آزمایشگاه­ها و شبکه‌ی آزمایشگاهی»، «استفاده از آزمایشگاه­ها بصورت بین­المللی»[۲۷]؛ «شبکه­های آزمایشگاهی متعدد» و اتفاقات جدیدتری مثل «تعاملات روی داده­ها و انتشار آن­ها»، «سازوکارهای مربوط به جشنواره­ها، کنفرانس­ها و نشست­ها» و «جوایز مختلف علمی» که تعاملات علمی را مدیریت و راهبری می­کنند.

علاوه بر پژوهش، در بحث آموزش نیز ساختارهای آموزشی مختلفی طراحی شده و فناوری اطلاعات آن را تسهیل کرده است؛ مثل «سیستم­های آنلاین و سیستم­های جهانی و بین­المللی آموزشی» که به شدت در حال فراگیر شدن هستند.  زیرساخت­های این تعاملات و روابط علمی در اختیار صاحبان این سیستم­های پشتیبان است که می­توانند این روابط و تعاملات را مدیریت کنند. یکی از کلیدی­ترین فرآیندها و سازوکارها در اینکه یک کشور یا جامعه بتواند جهت­گیری علمی و فناوری خود را توسعه دهد، روابط و تعاملات علمی و مدیریت این بخش است که معمولاً نیز در اختیار مؤسسات بزرگ و کشورهای پیشرفته‌ی این حوزه است و کمتر کشورهای در حال توسعه تسلط و مدیریتی روی روابط و تعاملات علمی دانشمندان جهان حتی دانشمندان کشورهای خود دارند.

[۱] NASA

[۲] DARPA

[۳] RAND

[۴] Scopus

[۵] Elsevier

[۶] Patent

[۷] Copyright Right

[۸] US-Patent

[۹] Thomson-Reuters

[۱۰] Web of science

[۱۱] Gartner

[۱۲] Rand

[۱۳] Nobel Prize

[۱۴] ISI

[۱۵] Impact Factor

[۱۶] Google

[۱۷] Yahoo

[۱۸] Microsoft

[۱۹] Intel

[۲۰] Apple

[۲۱] Venture Capital

[۲۲] blind review

[۲۳] از نظر غرب، کشف خلقت برای حصول کمال نیست و علم در رشد انسان و آگاهی بخشی و کمال او نقشی ندارد. اینگونه نیست که از علم برای فهم قدرت خدا یا حصول یک معرفت استفاده شود؛ بلکه علم زمانی معنی و ارزش دارد که بصورت یک قانون در خدمت بشر قرار گیرد و در راستای ساختن جهان، کسب ثروت و افزایش رفاه استفاده گردد.

[۲۴] در نظام علم‌وفناوری اسلامی، مخصوصاً از نظر علمای قدیم، چنین چیزی وجود ندارد و نیازی به چنین سازوکارهایی نیست؛ که البته محل بحث و اختلاف بین صاحب­نظران این حوزه است.

[۲۵] کل نظام غرب(تمام زیر نظام­های جهان مادی) تلاش می­کنند که ارزش­زایی کنند و شاید تنها کارکرد مشترک بین تمام زیرنظام­های نظام مادی همین باشد که همه چیز باید به تولید ثروت و تولید پول و ارزش ختم شود

[۲۶] ISI

[۲۷] مثل شتاب دهنده‌ی CERN در اروپا که دانشمندان کشورهای مختلف دنیا برای انجام پروژه‌های پژوهشی و تحقیقاتی در آن حاضر می‌شوند.