متدولوژیای به نام PEA[۱]، توسط انگلیسیها ارائه شد و بعد از آن توسط نهادهای بینالمللیِ سازمان ملل و نهادهای حمایتی آمریکایی نیز مورد استفاده قرار گرفت و از سال ۲۰۱۱ به بعد اتحادیه اروپا هم به سمت استفاده از این متدولوژی برای فعالیتهای حمایتی و بشردوستانه حرکت کردهاند.
این مدل، مدل بسیار جذابی است که در سه سطح تعریف شده است؛ سطح ملی و کلان[۲]؛ سطح حوزه یا کارکرد؛ مثل حوزه آموزش، حوزه نخبگان، حوزه علم و فناوری و یا حوزه محیط زیست؛ سطح مسئله؛ اینکه در این حوزه مورد نظر، مسئله چیست؟ شایان ذکر است برای رسیدن به مسئله، باید تحلیلهای سطح ملی، مانند بحثهای سیاسی و اقتصادی در دو لایه بالاتر انجام شود.
تعریف متدولوژی تحلیل اقتصادی سیاسی
متدولوژی تحلیل اقتصادی سیاسی، برای هدایت برنامهها و راهبردهای حمایتی مؤسسات مختلف بینالمللی و برخی کشورها، توسعه پیدا کرد. تعریفی که از این متدولوژی ارائه شده این است که تحلیل اقتصادی سیاسی، بر روی تعاملات جاری سیاسی و اقتصادی بین اجزای مختلف جامعه، مانند توزیع قدرت و ارزش بین افراد، گروهها و نهادهای مختلف تمرکز دارد. نحوه توزیع قدرتها، بافت جامعه را نشان میدهد و این تحلیل به بررسی فرایندهایی که باعث ایجاد پایداری در شبکه ارزش و قدرت میشود و فرایندهایی که باعث تغییر و جابهجایی در تعادل قدرت و ارزش میشود، میپردازد. بنابراین، تعریفی که از این تحلیل شده، عمدتاً روی تعادل بین ارزش اقتصادی و سیاسی و فرایندهایی که باعث پایداری یا تغییر در این تعادل میشود، متمرکز است.
با توجه به تعریف، در این متدولوژی، دو موضوع سیاست و اقتصاد تجزیه شده است؛ بحثهای سیاسی را باعث ایجاد و توزیع قدرت فرض کرده و بحثهای اقتصادی را باعث ایجاد و توزیع ثروت یا ارزش[۳] در نظر گرفته است. تعامل بین قدرت و ثروت در گروههای مختلف، تعاملات اجتماعی و قدرت چانهزنی را ایجاد میکند. باید علاوه بر قدرتهای سیاسی، ثروت و شبکه ارزش را که یک بخش آن، اقتصادی و بخش دیگر آن اعتبار اجتماعی است، مورد تحلیل قرار داد.
مسئله نخبگان نیز طبیعتاً در این تحلیلها، جایگاه ویژهای پیدا میکند و لازم است تعامل و ارتباطات بین نخبگان و رقابتهای اقتصادی و سیاسی و چانهزنیهایی که بین گروههای مختلف در این حوزه اتفاق میافتد تحلیل شود تا بتوان برنامهای برای اینکه تعاملات به سمتی سوق پیدا کند که یک تعادل پایداری به نفع نظام در جامعه شکل بگیرد را اجرایی کرد. همچنین سیاستها به این سمت برود که باعث ضربه زدن به بافتها و شبکههای اجتماعی موجود نشود و حاکمیت، سیاستی را انتخاب و وضع کند که بازیها و رقابتها را به نفع خودش تمام کند.
اجزای اصلی متدولوژی تحلیل اقتصادی سیاسی
متدولوژی تحلیل اقتصادی سیاسی، بر دو جزء کلی استوار است. جزء اول مبتنی بر تحلیل ساختارها و نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه است و جزء دوم، بر تحلیل رفتارها، افراد و گروههای فعال در جامعه و ارتباط بین این دو بخش استوار است. این متدولوژی، هم بخشهای ساختیافته و ساختاریافته یک جامعه و نظام را در نظر میگیرد و هم بخشهای غیررسمی و غیرساختیافته و حتی نهادهای غیرفیزیکی مثل رفتارها، هنجارها و باورها را مد نظر قرار میدهد و بر اساس تعامل و چانهزنی بین این دو ـ که احیاناً از یک طرف، بحثهای رفتاری و تمایلات گروهی و فردی میخواهند ساختارها را عوض کند و از آن طرف هم ساختارها و نهادهای رسمی حاکمیتی و غیرحاکمیتی میخواهند رفتارها و فرهنگ افراد را عوض کنند ـ تعادلی ایجاد میشود. در این تعادل مهم این است که چگونه بازی کنیم و چگونه از اهرمها، نهادها و پارامترهایی که دراختیار داریم، استفاده کنیم که تعادل مثبتی از منظر ما باشد و به تدریج به سمت آنچه مد نظر ماست، حرکت و تغییر کند، نه بر خلاف آن.
امتیازات شناختی تحلیل اقتصادی سیاسی
تحلیل اقتصادی سیاسی به شناخت بهتر این موارد کمک میکند:
-
- پیشرانهای تغییرات
- چگونگی تأثیرگذاری سیاستها بر رفتار بازیگران مختلف
- شکلگیری برنامههای سیاسی
- تعیین افراد منتفع و متضرر در سیاستگذاری
- اثرات سیاستگذاری در رفتارهای جامعه و عکسالعملهای گروههای مختلف به سیاست
موضوعات مهم در تحلیل اقتصادی سیاسی
سه موضوع کلی و مهم در این تحلیل باید مد نظر قرار گیرد:
۱- تمایلات و مشوقهای یک جامعه
در این تحلیل برای تعیین نحوه تعامل با جامعه باید به سؤالاتی از این دست پاسخ داد که چه چیزهایی موجب تشویق و تهییج یک جامعه میشود؟ در بین گروههای مختلف چه چیزهایی ارزشمند و جذاب است و مطلوبیتهایشان چیست؟ با این تحلیل میتوان فهمید که سیاستهایی که در حوزههای مختلف وضع میشود، چه نتایجی دارد، چه کسانی را تشویق میکند و چه کسانی را تنبیه یا بیانگیزه میکند. بر اساس این تحلیلها، میتوان پیشبینی کرد که چه افراد، جریانها و نیروهایی پشتیبان این سیاستها خواهند بود و چه موانع اجتماعی و رفتاری جلوی این سیاستها پیش خواهد آمد.
۲- تحلیل ساختاری و نهادی
دومین موضوعی که در این متدولوژی حتماً باید به آن توجه داشت، تحلیل ساختاری و نهادی است. در این متدولوژی باید بر روی نهادهای رسمی و غیررسمیِ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که بازیگران این حوزه هستند، تحلیل انجام شود. بازیگرانی که به جامعه شکل میدهند و تعامل بین اینها، یک جامعه را شکل میدهد. میتوان گفت سیاستگذاری در واقع دخالت در رقابتها و تعاملات بین این نهادها است. باید توجه داشت که این نهادها با هم در رقابت سیاسی اقتصادی هستند و نوع بازی کردن حاکمیت میتواند قواعد این رقابت را بالا و پایین کند و تغییر دهد.
۳- ارزشها و ایدئولوژیهای جامعه
آخرین موضوعی که در این تحلیل مورد بررسی قرار میگیرد، نتیجهای است که از ارزشها و ایدئولوژیهای جامعه برمیآید. در این تحلیل بحثهای فکری و باورهای فرهنگی و نگرشهای سیاسی در جامعه و همچنین بحثهای دینی و اعتقادی مورد بررسی قرار میگیرد. در این تحلیل، یک رفتارشناسی سیاسی و اجتماعی صورت میگیرد که لازم است در سیاستگذاری لحاظ شود مگرنه سیاستهایی که وضع میشوند، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و با چالشهایی همراه خواهد بود. یکی از کارکردهای این تحلیل که در گزارشها نیز ذکر شده این است که نهادهایی که مداخله میکنند، به ساختارهای اجتماعی ضرر وارد نکنند.
[۱] political economy analysis
[۲]. country level
[۳]. ثروت (Wealth) در این تعریف، فقط به معنی پول نیست و اعتبار و سرمایه اجتماعی نیز جزو ثروت محسوب شده است.