فضای سایبر یک پدیده پیچیده است که باعث تغییر شکل پارامترهای مختلفی در جوامع امروزی شده است (Teli, Pisanu, & Hakken, 2007). شناخت این پیچیدگی به صورت آنچه هست تغریبا غیر ممکن است لکن از آنجا که شناخت این فضا برای تحلیل و بازی در آن لازم است مدلهایی برای تعریف و تبیین این فضا قابل ارائه است. در این فصل با توجه به برخی ویژگیهای فضای سایبر (و اینترنت به عنوان یکی از اصلی‌ترین نمودهای آن) تعریفی بر مبنای نظریه آشوب برای نحوه توسعه و فعالیت این فضا ارائه می‌گردد.

آنچه از مستندات منتشر شده در خصوص ماهیت فضای سایبر اینگونه بر می‌آید که این فضا، فضایی با ویژگیهای زیر است:

      • فضای سایبر یک سیستم خود توسعه دهنده[۱] است.(I. Gritsenko, 1997)
      • فضای سایبر و اینترنت یک سیستم خود سازمانده[۲] است.(Fuchs, 2005)
      • فضای سایبر یک فضای غیر قابل پیش‌بینی[۳] است.(hussain, 2008)
      • فضای سایبر یک سیستم بدون مرز[۴] است.(hussain, 2008)
      • فضای سایبر یک فضای ساخته انسان است.(Whitfield Diffie, 2008) (Baker, 2010)
      • فضای سایبر یک سیستم توزیع‌شده است.
      • فضای سایبر مجموعه‌ای از شبکه‌ها، سیستمها و نرم‌افزارهای مختلف غیرهم‌بند[۵] است که کسی قادر به فهم درست آن نیست.(Brig Gen Brett, 2010)

این ویژگیها نشان‌دهنده یک سیستم است که هرچند نظم درونی آن قابل درک و تحلیل منطقی و علی دقیق نیست اما از یک نگاه بالاتر و از خارج این فضا نظمی کلان در آن مشاهده می‌شود. این موضوع نشان می‌دهد که هرچند این فضا یک توسعه و سازماندهی غیر متمرکز و داخلی دارد، قوانین و قواعدی بر آن حاکم است. کشف این قواعد و فهم این نظم کلان یکی از کلیدی‌ترین عوامل در برنامه‌ریزی و تعامل در این فضا و یا در قبال آن است. با توجه به مطالب عنوان شده به نظر می‌رسد نظریه آشوب سنخیت نسبتا خوب با فضای سایبر به عنوان یک سیستم پیچیده داشته باشد.

نظریه آشوب[۶]:

آشوب در لغت به معنی درهم ریختگی، آشفتگی و بی نظمی است. این واژه به معنی فقدان هرگونه ساختار یا نظم است و معمولاً در محاورات روزمره آشوب و آشفتگی نشانه بی نظمی و سازمان نیافتگی به نظر آورده می شود و جنبه منفی در بردارد. اما در واقع با پیدایش نگرش جدید و روشن شدن ابعاد علمی و نظری آن امروزه دیگر بی‌نظمی و آشوب به مفهوم سازمان‌نیافتگی، ناکارائی، و درهم ریختگی تلقی نمی‌شود بلکه بی نظمی وجود جنبه‌های غیرقابل پیش‌بینی و اتفاقی درپدیده‌های پویاست که ویژگی خاص خود را داراست. بی‌نظمی نوعی نظم غائی دربی نظمی است.

هیلز در ۱۹۹۰ آشوب یا بی‌نظمی را اینگونه تعریف می‌کند: “بی نظمی وآشوب نوعی بی نظمی منظم [۷]یا نظم در بی‌نظمی است. بی‌نظم از آن رو که نتایج آن غیر قابل پیش‌بینی است و منظم بدان جهت که از نوعی قطعیت برخوردارست”.

بی‌نظمی در مفهوم علمی یک مفهوم ریاضی محسوب می‌شود که شاید نتوان خیلی دقیق آن را تعریف کرد اما می‌توان آن ‌را نوعی اتفاقی بودن همراه با قطعیت دانست. قطعیت آن بخاطر آن است که بی‌نظمی دلایل درونی دارد و به علت اختلالات خارجی رخ نمی‌دهد و اتفاقی‌ بودن بدلیل آن‌که رفتار بی‌نظمی، بی‌قاعده و غیرقابل پیش‌بینی دقیق است. (دهقانی‌زاده, ۱۳۸۷)

نظریه آشوب، انقلابی است در درک ما از چگونگی کارکرد جهان. یافته های این نظریه، جهان تفسیر شده نیوتنی که پیرو قانون است را تبدیل به جهانی با پیچیدگی فوق العاده کرده که همه چیز در آن در یک شبکه تار عنکبوتی همواره متحول، با یکدیگر مرتبط شده است. (جعفری & صفری, ۱۳۸۴)

بی نظمی و آشوب به مفهوم سازمان نیافتگی، ناکارآیی و در هم ریختگی نیست. بی نظمی وجود جنبه های غیر قابل پیش بینی و اتفاقی در پدیده های پویاست که ویژگیهای خاص خود را دارا می‌باشد. بی نظمی، نوعی نظم غایی و نظم در بی نظمی است. در حقیقت بی نظمی و آشوب نوعی بی نظمی منظم یا نظم در بی نظمی است. بی نظمی از آن رو که نتایج آن غیرقابل پیش بینی است و منظم بدان جهت که از نوعی قطعیت برخوردار است. (جعفری & صفری, ۱۳۸۴)

با توجه به ویژگیهای آشوبی فضای سایبر به عنوان یک سیستم پیچیده اجتماعی- تکنولوژیکی معمولا نگاه‌های مختلفی در سطوح و از ابعاد متفاوت به این فضا شده است. این نگاه‌ها که در صاحب‌نظران مختلف داخلی و خارجی نیز دیده می‌شود. هر یک از نگاه‌ها و تحلیلها به نوعی ساده‌سازیهایی را در مدل کردن این فضا به کار می‌برند که بعضا منجر به نقص در شناخت کلیات این فضا می‌شود. این نگاه‌ها باعث موضع‌گیریها، اظهار نظرات و تحلیلهایی می‌شود که هرچند ممکن است در سطح خود درست باشند اما نقص یا نادرستی آنها در یک نگاه کلان مشخص است. در حقیقت می‌توان گفت این پراکندگی در نظرات، برنامه‌ها و تحلیلها ناشی از عدم شناخت درست این فضا و نگاه به بخشی از آن است. این پراکندگی نظرات در مواجهه با فضای سایبر ضرورت وجود یک مدل برای تحلیل این فضای آشوبی و گسترده را نشان می‌دهد. از طرفی به نظر می‌رسد که در این سیستم آشوبی پیچیده قوانینی حاکم است که توسعه، رفتار و تغییرات آن بر اساس این قوانین قابل توجیه است. جمله زیر از گزارش نیروی هوایی ارتش آمریکا در این خصوص قابل توجه است.

“این یک مسئله بسیار پیچیده است؛ که ذینفعان متعددی در نیروی هوایی در حوزه‌های مرتبط به آن اظهار نظر می‌کنند؛ اما استفاده از یک ادبیات رایج سازمانی برای چنین مسائلی تجربه شده است و آن این است که ما باید به اصول برگردیم. یک چارچوب کلان برای توضیح بنیادی فضای سایبر ارائه کنیم؛ چراکه این موضوع مهمی است و قابلیت ما را مشخص می‌کند. ” (Woolley, 2006)

این نکته، یعنی بازگشت به پایه‌های اساسی و شناخت فضای سایبر یک موضوع کلیدی است که شاید بتواند در درک این فضا و تحلیل آن کمک نماید. در ادامه با توجه به مطالب گفته شده در خصوص سیستمهای آشوبی و روش مدل کردن آنها به بیان ساختارهای فرکتالی و سیستمهایی که چنین ماهیتی دارند پرداخته خواهد شد. بر اساس این مدل روشی برای تحلیل فضای پیچیده سایبری ارائه خواهد شد که به نظر می‌تواند کمک مؤثری در فهم ماهیت این فضا و برنامه‌ریزی برای تعامل با آن نماید.

سیستمهای آشوبی و فراکتالها

مهمترین عامل در واهمه و اجتناب از آشوب،‌ عدم پیش‌بینی رفتار یک سیستم گرفتار شده در آشوب یا به عبارت دیگر یک سیستم آشوبی[۸] است. (مجیدی, نظام برتر: آینده آموزش و آموزش آینده, ۱۳۸۰) فضای سایبر با توجه به سرعت شگفت‌انگیز توسعه آن و پیچیدگی‌های بسیاری که دارد یک نمونه کامل از سیستمهای آشوبی است. جالب اینکه این واهمه و سردرگمی در مواجهه با این فضا در همه کسانی که به نوعی با آن سر و کار دارند مشاهده می‌شود. این موضوع وقتی عجیب‌تر است که پیشگامان این حوزه و کسانی که به نظر می‌رسد بر بسترها و زیرساختهای این فضا تسلط دارند ابراز سردرگمی و واهمه می‌کنند. برخی از عباراتی که در مستندات آمده نشان‌دهنده این سردرگمی و ناتوانی در فهم این فضا است.

” هیچ‌کس نمی‌داند، آینده جوامع در موج سوم چگونه خواهد بود یا این شکست و تغییر عظیم جوامع را به کجا سوق خواهد داد. اما این موضوع مهم است که فضای سایبر بافت جوامع آینده را شدیدا تحت تأثیر قرار خواهد داد و باعث ایجاد همسایه‌های الکترونیکی خواهد شد که نه با مرزهای جغرافیایی بلکه با توجه به علایقشان از هم تفکیک می‌شوند.” (Esther Dyson, 1994)

” متأسفانه همه ما از فضای سایبر استفاده می‌کنیم و همه ما تعریف خود را از این فضا داریم و این بخشی از مشکل است!!” (Woolley, 2006)

عموما این سردر گمی ناشی عدم توانایی در پیش‌بینی رفتارهای سیستم ناشی می‌شود. هرچند رفتار یک سیستم آشوبی معمولا نه کاملا قطعی است و نه کاملا تصادفی. معمولا رفتار کوتاه مدت سیستمهای آشوبی را تاحدی می‌توان پیش‌بینی کرد. اما هرچه به سمت رفتار دراز مدت پیش می رویم، احتمال صحت پیش‌بینی کمتر می‌شود. (مجیدی, نظام برتر: آینده آموزش و آموزش آینده, ۱۳۸۰)

بر اساس آنچه گفته شد، هدایت به این سمت است که مجبوریم برای طراحی یک سیستم باثبات،‌ آشوب را در معادلات خود مد نظر داشته باشیم و ساختاری را طراحی کنیم که بتواند در محیطی آشوبی زندگی کند. این تصور که یک تحلیل یا طراحی قوی و بسیار عالی کلاسیک، با رعایت تمام جوانب (بدون توجه به آشوب)،‌ می‌تواند مشکل سیستمهای ما را حل کند،‌ تصور باطلی بیش نیست. بخصوص وقتی صحبت از سیستمهای عظیمی نظیر فضای سایبر، که هزاران عامل کوچک و بزرگ بر آن اثر می گذارند و از آن اثر می پذیرند، یک تحلیل یا طراحی سلسله مراتبی و خط تولیدی کلاسیک، هر قدر هم که دقیق انجام شود، پاسخگو نخواهد بود و بر مشکلات روز افزون خود فائق نخواهد آمد. در اینجا اشکال از تحلیل‌گر نظام نیست، بلکه ساختار کلیشه‌ای و متمرکز به کار گرفته شده، نمی‌تواند با آشوب محیط کنار بیاید.

دومین نکته‌ آن است که نمی‌توان از روی تصاویر لحظه ای[۹] از برخی سیستمها، رفتار آنها را تشخیص داد. مثلا ممکن است کسی در یک لحظه به یک شخص یا یک سیستم آشوبی نگاه کند و ببییند که همه چیز درهم و برهم به نظر می‌رسد‌؛ اما با تجسم کل در طی یک مدت طولانی، همین شخص یا سیستم،‌ کار خود را خوب انجام می‌دهد. این موضوع به این معنا است که به سیستم و ساختاری که ما در حال طراحی و توصیف آن هستیم، نمی‌توان به صورت لحظه‌ای و با تفکیک اجزاء‌ آن از هم و بررسی تک تک آنها نگاه کرد و بر اساس آن در مورد این ساختار قضاوت نمود. بلکه باید سیستم را به شکل یک کل مورد توجه قرار داد.

یک مثال صریح از تفاوت بین ثبات سیستمهای آشوبی با ثبات سیستم خطی و غیر آشوبی را می‌توان در ساختارهای مدیریتی و حکومتی جستجو کرد. ساختارهای متمرکز و دیکتاتوری،‌ ساختارهائی هستند که ثبات بسیار بیشتری نسبت به ساختارهای مشارکتی و دموکراتیک دارند. اما ساختارهای دیکتاتوری ایستا هستند. دینامیک و تحول درونی و رشد در آنها مشاهده نمی‌شود. بنا بر این،‌ ثبات این سیستمها تزریقی و پوشالی است. معمولا تحول در اینگونه سیستمها به شکلهای رخدادی و طی یک مقطع زمان و با تغییر شخص دیکتاتور، به یکباره انجام می‌شود. اما یک سیستم مشارکتی، با اینکه به نظر دارای ثبات مقطعی کمتری است، در حال تغییر و تحول و رشد درونی است و ثبات دراز مدت آن بیشتر است. چنین سیستمی با نیازها و تغییرات محیط با سرعت بیشتری خو می‌گیرد. (مجیدی, نظام برتر: آینده آموزش و آموزش آینده, ۱۳۸۰)

به عبارت دیگر یک نظم خودجوش در این سیستمهای به ظاهر آشوبی دیده می‌شود. نظم خودجوش که به ظهور خودبخود نظم از آشوب اطلاق می‌شود، به صورت‌های مختلفی ظاهر می‌شود که از جمله‌ی آن می‌توان به تکامل حیات، زبان‌ها، و بازار آزاد اشاره کرد. در بوجود آمدن چنین نظمی، یک ناظر مرکزی بر ایجاد نظم نظارت ندارد و افراد شریک در سیستم با دنبال کردن اهداف شخصی و نه با هدف ایجاد نظم در کل سیستم، به طور خودبخود نظم سیستم را پدیدار می‌سازند

در سیستم‌های نظارتی، بخشی از ایجاد نظم با استفاده از آمار میسر می‌شود که البته چنین داده‌هایی نمی‌توانند اطلاعات کامل را منتقل کنند و همواره در انتقال اطلاعات از چنین طربقی بخشی از داده‌ها در مجردسازی از بین می‌رود.

از دیدگاه مطالعات مدرن بازی‌ها می‌توان به نظر هایک [۱۰]اشاره کرد که معتقد است «یک بازی به طور شفاف نمونه‌ای از یک رویه است که در آن اطاعت از یک دسته قانون عام توسط عناصری که به دنبال اهداف مختلف و حتی متضاد هستند به یک نظم کلی منجر می‌شود». (احمدی, ۱۳۸۸)

در مستندات علمی برای سیستمهای آشوبی ویژگیهایی را برمی‌شمارند. این ویژگیها عبارتند از: (دهقانی‌زاده, ۱۳۸۷)

      • اثر پروانه‌ای: در واقع بیانگر رد روابط خطی بین علت و معلول و تأیید غیرخطی بودن روابط در پدیده ها و سیستم‌هاست. به این معنا که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه می تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. در نظریه آشوب یابی نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن‌ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد. درگذشته سیستم‌هائی که اثر پروانه‌ای ازخود نشان می‌دادند به عنوان سیستم‌های بررسی ناپذیر ازحیطه مطالعات علمی کنار نهاده می‌شد و به این جهت روش تحلیلی خاصی برای مطالعه آن‌ها به وجود نیامده بود اما امروزه این سیستم‌ها محل توجه دانشمندان است وکوشش می‌شود تا مسائلی که قبلا تصادفی، ناموزون و بی نظم تلقی می شدند با تئوری آشوب مطالعه و راه حل یابی شوند.
      • خودسازماندهی: در محیط در حال تغییر امروز، سیستم های بی نظم در ارتباط با محیطشان هم چون موجودات زنده عمل می کنند و برای رسیدن به موفقیت همواره باید خلاق و نوآور باشند. اما هنگـامی که سیستم به تعادل سازگار نزدیک می شود برای حفظ پویایی نیاز به تغییرات اساسی درونی دارد که این تغییرات به جای سازگاری و تطبیق با محیط، سازگاری پویا را موجب می شود که نتیجه آن دگرگونی روابط پایدار بین افراد، الگوهای رفتاری، الگوهای کار، نگرشها و طرز تلقی ها و فرهنگ‌ها است. در چنین شرایطی است که تغییرات کوچک می‌تواند تغییرات عمده‌ای را در رفتار سیستم ایجاد کند و تحت این شرایط است که اثر پروانه ای در کنار سازگاری پویا تبلور می یابد. دانشمندان معتقدند که آشفتگی، سازگاری‌ها و انطباق‌ها را در هم می‌شکند که این امر در ظهور نظم نوین گاهی بسیار ضروری است و باعث خلاقیت مستمر در سایه تخریب خلاق در سیستم می شود. مورگان خاصیت خودنظمی در سیستم ها را تابع چهار اصل می داند. نخست آن‌که سیستم باید توان احساس و درک محیط خود و جذب اطلاعات از آن را دارا باشد. دوم آن‌که، سیستم باید قادر به برقراری ارتباط بین این اطلاعات و عملیات خود باشد. سوم آن‌که، سیستم باید قدرت آگاهی از انحرافات را داشته باشد و چهارم آن‌که، توانایی اجرای عملیات اصلاحی برای رفع مشکلات را دارا باشد. هرگاه این چهار اصل برقرار شوند رابطه ای بین سیستم و محیط ایجادشده و سیستم خود نظم می‌گردد و در مقابل وقایع، نوعی هوشمندی از خود بروز می دهد
      • خودمانایی: در تئوری آشوب و معادلات آن نوعی شباهت بین اجزاء و کل قابل تشخیص است. بدین ترتیب که هر جزیی از سیستم دارای ویژگی‌های کل بوده و مشابه آن است. به این خاصیت هولوگرافی گفته می‌شود. اولین بار هولوگرافی در سال ۱۹۴۸ توسط دنیس گابور مطرح شد. مورگان در کتاب خود تحت عنوان « نگارهای سازمان» در استعاره سازمان به مثابه مغز ویژگی‌های هولوگرافی را عبارت از: جـزء خاصیت کـل را داشته و مانند آن عمل می کند، سیستم توانایی یادگیری را دارد، سیستم دارای توانایی خودسازماندهی است. حتی اگر قسمتهایی از سیستم برداشته شود سیستم به راحتی می تواند به فعالیت خود ادامه دهد. به عنوان مثال در رابطه با خاصیت هولوگرافی می توان به آینه اشاره کرد.این خاصیت در تمام قسمت های آن وجود دارد بگونه ای که هر قطعه آن این خاصیت کل را می تواند از خود بروز دهد
      • رباینده‌های عجیب: علی رغم غیرقابل پیش بینی و غیرخطی بودن رفتار، رباینده‌های عجیب بیانگر الگوهای منظمی هستند که از آشفتگی‌های موجود در سیستم و بی نظمی موجود به دست می‌آیند. رباینده‌های عجیب در همه جا وجود دارند همـه آنچه را که ما در نظر اول بی نظـــم و آشوب گونه می بینیم در درازمدت و با گذر زمان الگویی منظم و دارای نظم از خود نشان می‌دهد. تغییرات شدید، رفتارهای نامنظم، دگرگونی‌های غیرقابل پیش بینی، حرکات بحرانی و… همه در ذات خود دارای نظمی نهفته هستند.

ساختار فراکتالی –در ساختارهای فراکتالی، نوع جدیدی از نظم (نه یک نظم کلیشه‌ای و سازماندهی‌شده مانند نظم کلاسیک) مشابه با نظمی که در طبیعت و موجودات زنده مطرح است، وجود دارد. با توجه به این موضوع، نوع جدیدی از نظم در ساختارهای اجتماعی و رسمی جامعه وجود دارد. (مجیدی, چارچوب نظری دولت الکترونیک, ۱۳۸۴)

ویژگیهای ساختارهای فرکتالی عبارتند از: (مجیدی, نظام برتر: آینده آموزش و آموزش آینده, ۱۳۸۰)

اول آنکه فراکتال نظمی است که از دل آشوب بیرون می‌آید. دوم آنکه فراکتال معمولا از قرار گرفتن پاره‌های بدون قاعده به صورت تصادفی (در فراکتال تصادفی)، پدید می‌آید. منظور از تصادفی در اینجا لزوما درهمی نیست. بلکه منظور آن است که رفتارهای هر یک از این پاره‌ها می‌تواند غیر قابل پیش‌بینی باشد. مانند تصمیمات انسانهائی که در یک مجموعه قرار دارند. سوم آنکه فراکتال، ترکیب گراست. عوامل ناموزون، کثیر و تجزیه شده، در یک شکل فراکتالی به صورت یک صورت واحد و یک مجموعه مرکب موزون و دارای تناسب تبدیل می‌شود.

خصوصیات بعدی فراکتال از آشوبی بودن آن ناشی می‌شود. چهارمین خصوصیت آنکه معادله آشوبی مولد فراکتال مورد بحث به عنوان قواعد مستتر در بستره است که این شکل منظم و منسجم را ایجاد می‌کند. پنجم آنکه با توجه به اصل خود مشابهت، قواعد و معادلاتی که در این بستره قرار دارند، بسیار ساده‌اند. ششم آنکه ترکیب بین ساختار فراکتالی و یک مجموعه قوانین و خصوصیات ساده، می‌تواند سیستم و ساختمان عظیمی را بنا کند. هفتم آنکه فراکتال برای ایجاد انسجام، از نظم و انسجام نهفته در طبیعت و خلقت بهره می‌برد.

هشتمین خصوصیت فراکتال آن است که بر اساس همین نظم نهفته در طبیعت و خلقت، یک رباینده عجیب،‌ سازماندهی و انسجام سیستم را در دست می‌گیرد. خصوصیت نهم آنکه توسط همین رباینده، رفتارهای سیستم در محدوده‌های کوچک و ساده بسته بندی می‌شود. دهمین خصوصیت آن است که سیستم با کمک همین رباینده به تعادل و ثبات دست پیدا می‌کند.

خصوصیت یازدهم در این نهفته است که سیستم آشوبی ماهیتا یک سیستم باز و در تعامل با محیط است و معادلاتی که آن را توصیف می‌کند نیز بر چنین مبنائی بنا می‌شود. این موضوع به ما کمک می‌کند مجبور نباشیم تا سیستم را به صورت بسته تصور و بر همین اساس سازماندهی و طراحی کنیم. و دوازدهمین و شاید مهمترین خصوصیت آنکه سیستم آشوبی که در لبه آشوب در فراکتال تجلی پیدا می‌کند، طی یک مکانیزم خودسازماندهی، تکامل درونی دائمی را ایجاد می‌کند و این سیستم را در یک ”شدن“ دائمی قرار می‌دهد.

برخی از خصوصیات جامعه اطلاعاتی

برخی از خصوصیات کلیدی جامعه اطلاعاتی که به روشنی نشان می‌دهند که ما با جامعه ای متفاوت و پدیده‌های جدیدی در آن مواجه هستیم، عبارتند از (مجیدی, چارچوب نظری دولت الکترونیک, ۱۳۸۴):

      • مشارکت اقشار مختلف در فعالیتهای جامعه – در جوامع قبلی، مردم چندان در ساختارهای رسمی حکومتی نمی‌توانستند دخالت کنند، اما در جامعه اطلاعاتی، افزارها و شرایطی فراهم است تا افراد بتوانند در امور رسمی جامعه، خصوصا حکومت، مشارکت کنند. در یک جامعه اطلاعاتی مطلوب، قشرهای مختلف مردم در تصمیم‌گیری‌ها و فعالیت‌های مختلف حکومت و ساختارهای رسمی مشارکت می‌کنند.
      • تعاملی بودن بیشتر – در یک جامعه اطلاعاتی، تعامل بیشتر قشرهای مختلف مردم با یکدیگر فراهم می‌شود. در جوامع قبلی، افراد تنها با خویشاوندان و همسایگان و افراد نزدیک خود ارتباط و تعامل داشتند، اما این تعامل در جامعه اطلاعاتی، وسعت بیشتری پیدا می‌کند. مردم می‌توانند با افراد متعددی تعامل برقرار کنند. البته می‌توان گفت که تعاملات خانوادگی نسبت به جامعه قبلی کمتر شده است، ولی تعاملات کاری افزایش پیدا می‌کند. در جامعه اطلاعاتی، تعاملات فکری نیز افزایش پیدا می‌کند، هر چند اگر ارتباط کاری وجود نداشته باشد. افرادی که با یکدیگر علائق و دیدگاه‌های مشترکی دارند، می‌توانند آسان‌تر ارتباط برقرار کنند. در صورتی‌که در جوامع قبلی افرادی که علائق و وجوه مشترک و یکسانی داشتند، می‌بایست در باشگاه یا انجمنی در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند، از این رو، همه افراد نمی‌توانستند در این باشگاه شرکت کنند و این امکان برای همگان فراهم نمی‌شد.
      • خارج بودن از محدوده مرزهای رسمی– جامعه اطلاعاتی، از مرزهای رسمی خارج می‌شود و دیگر نمی‌توان مرز مشخصی برای آن درنظر گرفت و در واقع، جامعه اطلاعاتی می‌تواند فراتر از یک مرز شکل گیرد. به عنوان مثال، یک فرد ایرانی که در خارج از مرزهای کشورش بسر می‌برد، می‌تواند با مردم کشور خود تعامل برقرار کند و حتی می‌تواند در مسائل اجتماعی و حتی مسائل حکومتی کشور خود مشارکت نماید و یا حتی یک فرد غیر ایرانی نیز ممکن است تعاملات و مشارکت‌هائی را با مردم ایران برقرار نماید.
      • جهانیبودن – خارج‌بودن از مرزهای رسمی، ما را به جهانی‌شدن و رفتارهای یکپارچه جهانی می‌رساند. فضاهای تصمیم‌گیری جوامع با هم متداخل می‌شود و اثرگذاری‌های متقابلی در این فضاهای تصمیم‌گیری ایجاد می‌شود و حرکت‌هائی به سمت فضای تصمیم‌گیری یکپارچه جهانی انجام می‌شود، چه به شکل رسمی تحت عنوان دهکده جهانی، و چه به شکل‌های غیررسمی.
      • مردم محور – بدلیل تعاملی‌بودن جامعه اطلاعاتی و مشارک اقشار مختلف مردم در فعالیت‌های آن، خواه‌ناخواه جامعه به سمت مردم‌محوری حرکت می‌کند. در جامعه اطلاعاتی، قدرت تعامل سطوح مختلف مردم و فعالیت‌های آنان آنقدر افزایش پیدا می‌کند که رفته‌رفته منجر به محوری شدن مردم در فعالیت‌های حکومت و ساختارهای حکومتی می‌شود.
      • توزیعشدگی – یک از خصوصیات اساسی جامعه اطلاعاتی، توزیع‌شدگی است. درجامعه اطلاعاتی، فعالیت‌ها، حوزه‌ها و عملیات، در بخش‌ها و بسترهای مختلف توزیع می‌شود. بدون آنکه ساختار متمرکزی وجود داشته باشد، هر فردی در جای خود، تصمیم‌گیری می‌کند و رفتاری را از خود نشان می‌دهد. تصمیمات و رفتارهای مردم، در بخش‌های مختلف به هم پیوند می‌خورند و یک تصمیم یکپارچه در بستره فن‌آوری اطلاعات ایجاد می‌شود و رفتار یکپارچه‌ای در این بستره بروز می‌کند.
      • ویژهگرائی – در حامعه اطلاعاتی، امکان پاسخگوئی به نیازهای متنوع افراد فراهم می‌شود و ویژه‌گرائی تحقق پیدا می‌کند. هر کس می‌تواند با توجه به خصوصیات فردی خود، به نیازهایش پاسخ دهد و به علائق و سلیقه‌هایش دست پیدا نماید.
      • اشکال جدید – اشکال جدیدی از پدیده‌ها و مسائل اجتماعی در جامعه اطلاعاتی شکل می‌گیرند، مانند پدیده وبلاگ‌نویسی، که همه افراد می‌توانند به شکل یک خبرنگار غیررسمی در امور رسانه‌ای دخالت کنند و فعالیت‌های رسانه‌ای انجام دهند. این اشکال جدید می‌توانند در نظامها و ساختهای اجتماعی صورت گیرند. نظام‌ها و ساخت‌هائی در جامعه اطلاعاتی ایجاد می‌شوند که قبلا وجود نداشتند، مانند گروه‌های مجازی در اینترنت. مفهوم توسعه و پیشرفتگی و معیارهای آن، شکل‌های جدیدی به خود می‌گیرند. در جامعه قبلی، بحث توسعه تنها محدود به توسعه اقتصادی بود، در حالی که در جامعه اطلاعاتی، شکل‌های متفاوتی از توسعه و رفاه مطرح می‌شود. در جامعه اطلاعاتی، پیشرفتگی جامعه، نه تنها به فراهم‌آوردن وضعیت اقتصادی بهتر، بلکه به رشد عقلانیت، رشد مشارکت مردم و نظائر آنها مربوط می‌شود. جامعه‌ای پیشرفته محسوب می‌شود که بتواند دانش را به نحو مطلوب در جامعه به جریان بیاندازد، مشارکت مردم را افزایش دهد و نظائر آنها.
      • اشتراک وسیع و به جریانافتادن اطلاعات و دانش و تجربیات و علوم – در جامعه اطلاعاتی، اشتراک و به جریان‌افتادن اطلاعات و دانش و تجربیات و علوم، بسیار شدیدتر و وسیع‌تر از گذشته انجام می‌شود. دسترسی افراد به منابع و علم و دانش بسیار بیشتر می‌شود.
      • تضادهای (پارادوکسها) نو – در جامعه اطلاعاتی، شاهد تضادها و پارادوکس‌های نو هستیم که وجوه آنها عبارتند از:
          • رشد قدرت شرکتهای کوچک و سیطره شرکتهای جهانی بسیار بزرگ – در پهنه این تضادها، شرکت‌های کوچک رشد پیدا می‌کنند و قدرتشان افزایش پیدا می‌کند، و در عین حال، شرکت‌های جهانی بسیار بزرگ چندملیتی نیز بر نقاط مختلف دنیا، سیطره پیدا می‌کنند. مثلا، یک شرکت کوچک با تعداد کمی افراد در آن که حتی ممکن است محل کار فیزیکی هم نداشته باشد، می‌تواند فعالیت بزرگی را انجام دهد و اثر بسیار بزرگی در جامعه بگذارد، و درآمد زیادی نیز کسب نماید.
          • بومی و محلیسازی در کنار جهانیسازی – موضوع بعدی آن است که در عین حالی که تمامی جوامع در حال پیوند با هم هستند و جامعه جهانی را شکل می‌دهند، بومی‌سازی نیز رخ می‌دهد. هر حوزه و بخشی (مانند یک شهرستان) می‌تواند برای خود خصوصیات و رفتارهای خاصی داشته باشد و قواعد و مقررات و یک ویژه‌گرائی خاصی برای خود داشته باشد. فن‌آوری اطلاعات این امکان را می‌دهد که هر محیط و هر محلی برای خود ویژه‌گرائی داشته باشد و مثلا آموزشی که به افراد در یک روستا داده می‌شود، با توجه به مسائل خاص آن روستا باشد، نه با توجه به دستورالعمل کلی کشوری.
          • توزیعشدگی در کنار تمرکز – در عین اینکه ساختارهای متمرکزی برای ایجاد انسجام و یکپارچگی در فعالیت‌ها وجود دارند، بسیاری از فعالیت‌ها نیز توزیع می‌شوند. این دو در کنار هم رشد پیدا می‌کنند، در برخی از حوزه‌ها، تمرکز بیشتری می‌توان دید و در برخی حوزه‌ها توزیع‌شدگی بیشتری.
      • توسعه قواعد، مکانیزمها و استانداردها – در جامعه اطلاعاتی، با توسعه قواعد، مکانیزم‌ها و استانداردهای جدیدی مواجه هستیم که در جامعه قبلی به این صورت نبودند.
      • خودسازمانده و فعال در شکلگیری – در جامعه اطلاعاتی، با خودسازماندهی فعال در شکل‌گیری جامعه مواجه هستیم، و جامعه، به شکل بسیار قدرتمندتری نسبت به گذشته، در حال تغییر و سازماندهی مجدد و از درون است.

نتیجه گیری

در این مقاله، ملاحظه گردید که برای دگرگونی‌ها، تحولات و پدیده‌های رشد و توسعه، می‌توان از نظریه فراکتالی در مدل سازی بهره گرفت. اتخاذ چنین روشی در مطالعه سیستم های پویا، می‌تواند در درک و دریافت نحوه تکوین، رشد و حیات پدیده‌ها، واقعیت‌های وجودی و انکشاف قانون مندی‌های حاکم بر آنها، مؤثر واقع گردد. این شیوه نوین در بسیاری از پژوهش‌های علمی و بویژه در مطالعه سیستم های طبیعی و سازواره‌ها به کار گرفته شده و به نتایج جالب توجه منجر گردیده است. از آنجا که سازمان‌ها، سیستم‌های انسانی و مدیریتی نیز همچون سازواره‌ها و سیستم های طبیعی از خصلت های رشد و توسعه و اوصاف حیاتی برخوردار هستند و معمولا چنین نگرش هایی در مطالعه و بررسی سیستم های سازمانی و مدیریتی به کار گرفته می‌شود، استفاده از نظریه فراکتالی در پژوهش‌های مدیریت می‌تواند ابزار توانمندی را در اختیار پژوهشگران مدیریت قرار دهد و نیز معیارهای کمی را برای سنجه‌ها و شاخص‌های مدیریتی در ارزیابی و مقایسه فرآیندهای رشد و توسعه، استحکام و انسجام سازمان‌ها، شبیه سازی، تصمیم گیری و مانند اینها فراهم آورد.

[۱] Self-developer

[۲] Self-organizer

[۳] unpredictable

[۴] borderless

[۵] Disparate

[۶] Chaos Theory

[۷] orderly Disorder

[۸] – Chaotic System

[۹] – Snap Shots

[۱۰] Hayek