معمولاً نیازهای جامعه نیازهای یکسانی نیست. کسانی که موافق حکومت باشند، معمولاً با کلیت سیستم موافق‌اند و مشخص است که چه چیزی می‌خواهند. در مقابل کسانی که مخالف حکومت‌اند، معمولاً در مخالفت خودشان جمع می‌شوند، نه در آن چیزی که می‌خواهند. اینها فقط می‌دانند حکومت موجود چیزی که می‌خواهند نیست و هدف‌شان این است که فعلاً این حکومت را کنار بگذارند. خیلی نادر است که خواسته‌های اجزای مختلف جامعه یکسان باشد؛ به خاطر همین است که پس از مدتی که از انقلاب‌ها می‌گذرد، تفرقه‌ی بین انقلابیون شروع می‌شود. مثلاً قبل از انقلاب اسلامی ایران، «توده‌ای‌ها»، «کمونیست‌ها»، «مجاهدین خلق»، «ملی‌مذهبی‌ها»، «حزب‌اللهی‌ها» و سایر گروه‌های مخالف شاه، با هم علیه شاه هم‌پیمان شدند؛ اما وقتی شاه را کنار زدند، بین خودشان اختلافات جدی ایجاد شد. خواست جامعه در مرحله‌ی اول، «نبودن شاه» بود و اینکه «بعد از آن چه باشد»، اهمیت چندانی نداشت.

جامعه یک خواست یا یک نیاز ندارد. هر قشر و اجتماعی در جامعه یک سری اصول و رویکردهای خاص خودش دارد. حتی در این اجتماعات هم فقط اعضا در یک سری اصول به تفاهم رسیده‌اند و در غیر از این اصول، هر فردی نظر و خواست خود را دارد؛ مخصوصاً اگر نیازها، نیازهای مادی باشد و سطح، سطح طبیعت باشد، ناهماهنگی و تناقضات بین افراد بدیهی‌تر خواهد بود. در طبیعت، برخوردارشدن یک فرد از یک سری منابع، منجر به عدم برخورداری دیگران از همان منابع می‌شود؛ چون منابع محدود هستند. بنابراین در مطلوبیت‌های مادی بین افراد، تناقض ایجاد می‌شود. در سطح طبیعیات حتی بین مطلوبیت‌های مختلف یک فرد، تناقض وجود دارد و این مطلوبیت‌ها با همدیگر جمع نمی‌شوند.

اما در مقابل اگر اهداف و مطالبات، الهی باشد تفرقه ایجاد نمی‌شود؛ چون در سیستم الهی منابع نامحدودند و دستیابی هر فردی به یک منبع، مزاحمتی در دسترسی سایر افراد به آن منبع ایجاد نمی‌کند. که این موضوع را باید به اهلش واگذار کرد!