یک ویژگی در سیستم‌های آشوبی این است که اجزای سیستم رفتار‌های مستقل دارند و تصمیمات مستقل می‌گیرند. در همه سیستم‌‌های پیچیده اینگونه نیست، اینکه گفته می‌شود آشوبی، یعنی رفتار و نظم واحدی بر کل سیستم حاکم نیست. آشوبی یعنی هر کس کار خودش را می‌کند و قانون واحدی حاکم نیست. رباینده آن چیزی است که بتواند در رفتار‌های اجزای این سیستم حداقل در یک بعد نظم ایجاد کند. نظم هم در این سیستم‌‌ها موقت است، نظم دائم وجود ندارد و نظمی که در این سیستم‌‌ها ایجاد می‌شود در هر سطحی، خانواده، مدرسه و … دائمی نیست؛ چون حاصل یک سری عوامل تأثیرگذار بر این سیستم است. عوامل دیگر کار خودشان را انجام می‌دهند، تأثیر آن‌ها با یک تاخیر خودش را در این سیستم نشان می‌دهد، و به تدریج باعث از بین رفتن نظمی می‌شود که به واسطه یک یا چند عامل دیگر ایجاد شده است. از این بحث می‌توان وارد بحث ابزار‌های سخت و نرم حاکمیتی شد.

ابزار‌های نرم و سخت

وقتی یک اتفاق می‌خواهد بیفتد، یک دسته عوامل بر آن موثرند، که عوامل دور و نزدیک هستند، یک سری عوامل، عوامل خیلی مستقیم‌اند، یک سری هم، عوامل دورتر. مثلاً اگر هدف، پرورش یک انسان قوی باشد، یک راه برای این کار، تغذیه مناسب و ورزش است، فرد با این کار، قوی می‌شود و عامل هم مستقیم است، اگر هدف تأثیرگذاری غیرمستقیم باشد، باید والدین را زمانی که قصد بچه‌دار شدن دارند، تقویت کرد. وقتی یک چیز، با عوامل نزدیک، تغییر یابد و نظم داده شود، با همان عوامل نزدیک، یا یک سری عوامل دورتر که تأثیراتشان ایجاد شده، از بین می‌رود. یعنی کسی که با تغذیه و ورزش قوی می‌شود به محض آنکه ورزش را کنار می‌گذارد و تغذیه‌اش تغییر می‌کند، بدنش تحلیل می‌رود. ولی کسی که با روش دوم قوی شده است دیرتر قوای بدنی خود را از دست می‌دهد.

نظم‌هایی که در جامعه ایجاد می‌شود اینگونه است؛ یک سری چیز‌ها را با عوامل خیلی مستقیم و نزدیک می‌شود نظم داد. اما عوامل دورتر، ذره ذره یک سری حلقه‌‌های تشدید ایجاد می‌کنند و این نظم از بین می‌برند. هر چه بتوان عوامل دورتر را با این قضیه هم‌جهت کرد، ثبات نظمی که ایجاد می‌شود، بیشتر می‌شود، هزینه‌‌های تغییرات هم کم می‌شود ولی گسترده، سطح زیاد می‌شود، چون عوامل دورتر تعدادشان معمولاً بیشتر است. شاید آنچه به عنوان سخت و نرم از آن یاد می‌شود، درجه‌ی دوری و نزدیکی به تأثیری است که باید گذاشته شود، وگرنه از نظر سیستمی، قانون‌گذاری به همان اندازه نرم است که ایجاد کردن نهاد‌های اجتماعی. اما چون قانون‌گذاری مستقیم برمی‌گردد به همان عاملی که باید بر روی آن تأثیر بگذارد و باید فشار بیاورد، سخت نامیده می‌شود. مقاومت‌هایی که در برابر تأثیرگذاری بر عوامل مستقیم صورت می‌گیرد، مقاومت‌‌های مستقیم‌ و مقاومت‌ها در برابر عوامل غیرمستقیم، از نوع غیرمستقیم می‌باشند. هر چه نزدیکتر باشد، جنس کار‌ها به جنس تأثیر نزدیک می‌شود و هر چه دورتر، جنس اقدامات با جنس تأثیر متفاوت می‌شود، این است که ذهن‌‌های کمتری می‌توانند آن را درک کنند، به همین دلیل موضع‌گیری‌‌ها نسبت به آن کم می‌شود و مخالفت‌‌های کمتری را به دنبال دارد. مثلاً بعد از ۱۰۰ سال یک عده فهمیده‌اند که صهیونیست‌‌ها که انیمیشن یا فیلم می‌سازند، ذهن مردم را با نمادها، تحت تأثیر قرار می‌دهند، اما ابزار‌های مستقیم مثل اهرم‌‌های نظامی یا تحریم، مخالفت‌‌ها و موضعگیری‌های مستقیم را به دنبال دارد. شاید بتوان گفت ابزار‌های مستقیم همان ابزار‌های سخت هستند و هر چه دورتر می‌شود نر‌م‌تر می‌شوند. اما یک نکته وجود دارد؛ هر چه اقدامات فاصله می‌گیرند تأخیر آن‌‌ها برای تأثیرگذاری بیشتر می‌شود و پیش‌بینی‌پذیری آن‌‌ها نیز، سخت‌تر می‌شود. هر چه دورتر می‌‌شود معمولاً فاصله‌ای طی می‌کند که به عوامل نزدیک برسد، از آن طرف تا برسد تقویت می‌شود، مسیری طی می‌کند، بلوغی پیدا می‌کند و به استحکام می‌سد. مثلاً فرض کنید یک سایت تأسیس شود و به همه نام کاربری و کلمه عبور داده شود که عضو شوند، به یکباره ۵۰ هزار نفر عضو سایت می‌شوند، با آن سرعتی که اعضاء جذب سایت می‌شوند، به همان سرعت نیز، تعداد اعضاء کم شده و از بین می‌رود. اما اگر از نیاز‌های مختلف و جا‌های مختلفی که با این سایت فاصله دارد، شروع شود، شاید این ۵۰ هزار نفر در طول یک سال عضو سایت شوند، اما چون مسیری طی شده تا به این مرحله برسد، محکم‌تر از قبلی است. مثلاً در حوزه فرهنگی، چادر برای اصلاح حجاب توصیه می‌شود یا برای ترویج فرهنگ قرآنی به همه دانش‌آموزان و دانشجویان قرآن رایگان داده می‌شود، شاید همه دانش‌آموزان و دانشجویان قرآن داشته باشند اما اینکه چقدر قرآن خوانده می‌شود مهم است. این‌‌ها سیاست‌‌های مستقیم هستند و چون مستقیم است، سخت گفته می‌شود نه اینکه چون کتاب چاپ می‌شود و محصول فیزیکی دارد سخت است. ممکن است کتابی دورتر از حوزه قرآن چاپ شود، اما تأثیرش قرآن خواندن مردم پس از چند سال باشد. سختی و نرمی ابزارها، حاصل دوری و نزدیکی آنهاست. مثلاً در بحث گرانی ارز، مستقیماً روی ارز تمرکز می‌شود. تعرفه گذاشته می‌شود، حرکت قانونی انجام می‌شود، از اهرم‌های پولی و مالی استفاده می‌شود. اما می‌شود از روش‌‌های دیگری استفاده کرد، مثلاً به جای تمرکز روی کاهش قیمت ارز، روی تسهیل صادرات فعالیت شود و … . یا مثلاً اگر نخبگان بهره‌وری لازم را برای کشور ندارند، می‌شود به خودشان پول داد که صرف مسکن و … کنند، این یک مکانیسم است که از نوع ابزار‌های سخت و نزدیک است، یکی هم این است که شرکت‌هایی که به نخبگان نیاز دارند حمایت شوند، این کار، یک پله دورتر است، پله‌های دورتر از این هم این است که خود نخبگان به افراد ایجاد‌کننده‌ی کار و استفاده‌کننده از خودشان تبدیل شوند.