موضوع پایان‌نامه من ارائه مدلی ریاضی برای تخصیص کار به نیروی انسانی بود. یک روش کاملا تکنیکال برای کم کردن زمان تولید در کارخانه‌ها و خطوط تولید. پایان‌نامه برادرم در خصوص کم کردن تأخیرات هواپیماها در فرودگاه‌های شلوغ بود. موضوعات پایان‌نامه برخی از دوستان هم عبارت بود از طراحی الگوریتمی برای بهبود زنجیره تأمین، مدلی برای تحلیل‌هایی اقتصادی بورس‌های بین‌المللی، طراحی پایگاه‌های داده توزیع‌شده، طراحی روشی برای مدیریت پروژه‌های بزرگ عمرانی و … . اینها موضوعات پایان‌نامه‌های تعدادی از دوستان مذهبی، معتقد، دغدغه‌مند و البته کم و بیش نخبه بود که در رشته مهندسی سیستم و مشابه آن تحصیل می‌کردند. فعلاً نمی‌خواهم در این مورد بنویسم که هیچ استفاده‌ای از این پایان‌نامه‌ها نمی‌شود بلکه موضوعی که می‌خواهم به آن بپردازم این است که این موضوعات را اگر یک دانشجوی بی‌دغدغه غیر معتقد و حتی غیر مسلمان هم انجام می‌داد، شاید نتیجه کار، تفاوت معنی‌داری نداشت. هر چند معتقدیم خود اعتقاد به خداوند و عنایات او، مسیر را در همه شئون هموار و انحراف را کم می‌کند اما موضوع طوری است که یک کار تخصصی با قوانین قطعی ریاضی یا قوانین اعتباری غربی است. لذا احتمالاً افرادی با اعتقادات و دغدغه‌های متفاوت، به نتیجه‌های مشابه خواهند رسید که تجربه هم این را کم و بیش نشان داده است. یعنی پایان‌نامه‌ی بنده با پایان‌نامه هم کلاسی بی‌نماز و حتی مخالف نظام تفاوت معنی‌داری نمی‌کند. موضوع این است که امثال ما که دغدغه‌های دینی و اعتقادی داریم و اعتلای نظام برایمان مهم است خوب بود مسأله‌ای را برای صرف یک سال (کم و بیش) از عمرمان انتخاب کنیم که نسبتی با دغدغه‌هایمان داشته باشد.

می‌شد هر کدام از ما روی موضوعاتی مثل الگوها و روش‌های اسلامی در حوزه‌های مختلف سیستم، مثل مدیریت منابع انسانی اسلامی، ارزیابی اسلامی،‌ استراتژی در اسلام، کسب و کار، مشتری و … کار کنیم. اینها همه فقط مربوط به رشته سیستم و یکی دو رشته نزدیک به این رشته است. در رشته‌های پزشکی نمی‌دانم این موضوع چقدر مؤثر است (اما فعالیت‌های مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی نمونه‌ای است از تأثیر این موضوع در نتیجه) اما در رشته‌های انسانی این موضوع به صورت خاص مهم است. حیف است که می‌بینیم دوستان ارزشی ما در دانشگاه‌های مختلف به دنبال استفاده از روش‌های غربی و توسعه روش‌های آنها هستند. این وظیفه اساتید ارزشی است که دانشجویان دغدغه‌مند را بیابند و آنها را برای انتخاب موضوعات مناسب و متناسب راهنمایی کنند. البته ایجاد این گفتمان در خود دانشجویان و نخبگان معتقد دغدغه‌مند نیز بسیار مفید خواهد بود.

متاسفانه نسبت بسیار کمی از دانشجویان پس از اتمام دوره تحصیل در روند موضوعات تحقیق خود تغییر ماهوی می‌دهند، البته این موضوع از شرایط محیطی نیز متأثر است. یعنی پایان‌نامه نقطه شروعی است برای ارائه فرد و معرفی او به عنوان فردی متخصص در این موضوع که باعث تقویت فرد در همان حوزه می‌شود. تغییرات احتمالی بعدی نیز عموما به تدریج و با توسعه همان موضوع اولیه حاصل می‌شود که معمولا به تغییر جنس کار منجر می‌شود. این است که می‌بینیم وقتی موضوعات مهم نظام مطرح می‌شود حتی افراد دغدغه‌مند و اساتید معتقد نیز با همان پس زمینه‌های نامناسب وارد موضوع می‌شوند.

یکی از عوامل کمک‌کننده به ایجاد و توسعه علوم انسانی اسلامی این است که دانشجویان را از همان زمان دانشجویی به سمت تفکر و اندیشه در این حوزه سوق داد، زیرا سن جهش محدود است و اگر کسی جهش خود را به یک سمت در سنین جوانی شروع نکرد، بعید است در آینده بتواند جهش کند. توجه به این موضوع می‌تواند در میان‌مدت نیروی انسانی جوان و نخبه را برای مباحثی چون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تدوین علوم انسانی اسلامی، مهندسی فرهنگی و طراحی‌های کلان نظام، تربیت و ایجاد نماید. البته این عامل با عوامل دیگری کاملاً مرتبط است که از آن جمله اعتباردهی و اعتبارسنجی صحیح می‌باشد چرا که ممکن است با معیارهای فعلی خروجی‌های تولید شده همتراز خروجی‌های پرداختی به مسائل فعلی ارزیابی نشوند.

پاییز ۸۹